فهرست مطالب

نشریه مطالعات ادبیات تطبیقی
پیاپی 47 (پاییز 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/10/15
  • تعداد عناوین: 14
|
  • پژمان دادخواه، حسن بلخاری قهی، مجید سرسنگی صفحات 9-30
    لوکاچ فیلسوف، نظریه پرداز و منتقد ادبی برجسته دوران معاصر در آثار خود به تفصیل به صورت های گوناگون ادبی پرداخته و ویژگی ها و ساز و کارهای آن ها را بیان نموده است؛ به همین جهت لوکاچ را می توان فیلسوف و نظریه پرداز صورت های ادبی دانست. حماسه و رمان دو صورت ادبی مورد مطالعه وی است که در آثار خود از آن ها بحث نموده و ویژگی ها و بنیان های شکل گیری آن ها را بیان کرده است. یکی از مفاهیم اساسی در اندیشه لوکاچ ارتباط ساختارهای اجتماعی و ساختارهای ادبی می باشد و طبق این دیدگاه هر جامعه ای صورت ادبی خاص خود را خلق می کند. لوکاچ حماسه را صورت ادبی دوران باستان و رمان را صورت ادبی دوران معاصر می داند و بر این مبنا ویژگی ها و تفاوت های آن ها را بیان می کند. در این راستا تاکید پژوهش حاضر و نقطه عزیمت آن بازخوانی آراء لوکاچ در خصوص حماسه و رمان و مطالعه تطبیقی و بررسی وجوه اشتراک و تمایز این دو صورت ادبی و ویژگی های آن ها می باشد. بنابراین برای نیل به این اهداف از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده و اطلاعات این جستار به شیوه کتابخانه ای اسنادی گردآوری شده اند.
    کلیدواژگان: صورت های ادبی، ساختارهای اجتماعی، انسان مساله دار، بی خانمانی استعلایی
  • رضا دهقان اشتیوانی، اکبر شعبانی صفحات 31-66
    یکی از دستاوردهای مثبت استفاده از مبانی مکتب های ادبی، تحلیل و واکاوی دقیق متون ادبی و پی بردن به اوضاع و احوال شرایط جامعه و اعضای آن است. در جوامع ایران و مصر، با توجه به شرایط نامناسب سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که در دوران معاصر گریبان گیر مردم این دو کشور بوده است، نویسندگانی متعهد و مردمی ظهور کردند و با تکیه بر مولفه های مکاتب ادبی گوناگون به ویژه رئالیسم به تبیین اوضاع نامساعد پرداخته اند و گام هایی مهم برای آسیب شناسی معضلات برداشته اند. در این بین، آثار داستانی بزرگ علوی و نجیب محفوظ از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا هر دو نویسنده به خوبی با اصول داستان نویسی و مکتب های ادبی به ویژه رئالیسم آشنا بوده اند و از طرفی، با حضور در اجتماع و لمس مشکلات مردم، آثاری در خور توجه خلق کرده اند. در این مقاله، با رویکرد تطبیقی (مکتب آمریکایی) و روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مبانی رئالیستی، مقایسه ای میان داستان «گیله مرد» از بزرگ علوی و رمان «میرامار» از محفوظ انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که به دلیل همسانی های بافتاری جوامع ایران و مصر، در بیش تر موارد، دو نویسنده آراء نزدیکی به هم داشته اند و ساختار و محتوای دو داستان دارای شباهت های قابل توجهی است.
    کلیدواژگان: رئالیسم، بزرگ علوی، گیله مرد، نجیب محفوظ، میرامار
  • صدیقه سادات مقداری، فهیمه تخم افشان، رحیم انصاری پور صفحات 67-107
    اهمیت داستان های فانتزی در پرورش ناخودآگاه کودک و پروراندن سوژه ها برای رساندن پیام یا برداشت های بهنجار و مفید برای زندگی است. در بسیاری از داستان های فانتزی، شخصیت های جاندار و بی جان همواره بخشی از افکار یا آرزوهای کودکان را در قالب شخصیت خود مجسم کرده و از طریق دراماتیزه شدن داستان در ناخودآگاه کودک وارد شده و تاثیر لازم را می گذارند. در این پژوهش ما به بررسی آثاری در زمینه ادبیات فانتزی کودک در دو زبان فارسی و انگلیسی پرداخته ایم و آن ها را از منظر تحلیل تطبیقی گفتمان بررسی کرده ایم. برای انجام این کار، مجموعه داستان های بیاتریکس پاتر را در زبان انگلیسی و مجموعه «قصه های کوچک برای بچه های کوچک» را در زبان فارسی انتخاب کرده ایم. به بررسی نشانه شناسی شخصیت های فانتزی پرداختیم نتایج بدست آمده نشان می دهد که فانتزی به عنوان یک شاخه از ادبیات، در زبان فارسی و انگلیسی متفاوت نمی باشد و تنها تفاوت بین داده ها، بازنمایی متفاوت شخصیت های فانتزی است.
    کلیدواژگان: ادبیات فانتزی، گفتمان، قصه های کوچک، حیوانات، بیاتریکس پاتر
  • اسحق رحمانی، شیوا متحد صفحات 109-130
    شهر آرمانی نمایانگر حقیقتی است دست نیافتنی که از گذشته های دور همواره در اندیشه انسان وجود داشته و پناهگاه او برای گذر از ناملایمات روزگار و تلخی های هستی بوده است. این نامرادی ها سبب شده که شاعران معاصر بکوشند در آثار خود دنیایی آرمانی و شایسته زیستن انسان بیافرینند. در این آرمانشهرها کمال مطلوب، دستیابی به نظام و سامانی عقلانی و انسانی است که شر و فساد و سایر خوی های تباه کننده بدان راه نداشته باشند. پژوهش حاضر، به آفرینش آرمانشهر و متضاد آن پلیدشهر، در اندیشه دو شاعر معاصر ایرانی و عراقی، مهدی اخوان ثالث و عبدالوهاب البیاتی، می پردازد. محیط یکسان زندگی دو شاعر، برداشت و واکنشی یکسان را از رویدادهای هستی برای دو شاعر در پی داشته است. اخوان و بیاتی هر دو نگاهی یکسان به پدیده آرمانشهر داشته اند و در مقابلش پلیدشهر را نیز تصویر کرده اند، اما در پرداختن به این موضوعات تفاوت هایی نیز باهم دارند که این پژوهش به شرح این تفاوت ها می پردازد.
    کلیدواژگان: آرمانشهر، پلیدشهر، انسان آرمانی، آزادی، اسطوره
  • سعید کریمی قره بابا، ناهید جوان بی پروا، حسن حیدرزاده سردرود صفحات 131-152
    هدف اصلی این پژوهش کتابخانه ای بررسی رفتارهایی است که با بردگان در «خمسه» نظامی و رمان «کلبه عمو تم» نوشته هریت بیچر استو انجام شده است. طرز تلقی و نوع نگاه نظامی و استو به مساله برده داری متاثر از دیدگاه عام تر جامعه آنان نسبت به برده داری است. با بررسی نوع رفتارهایی که اربابان با بردگان خود داشته اند به دو نگاه عام و متفاوت برمی خوریم؛ در آمریکای اواخر قرن بیستم بردگان از حداقل حقوق انسانی خود محروم بودند و به فجیع ترین شکل ممکن با آنان رفتار می شد ولی در «خمسه» نظامی برخوردهای چندان ظالمانه ای در قبال بردگان ملاحظه نمی شود چراکه بردگان زیر سایه اربابان زندگی راحتی را می گذراندند و حتی در مواردی نه چندان کم عضوی از خانواده نیز محسوب می شدند. در مقابل از چند مورد بی لطفی با بردگان نیز در «خمسه» سخن به میان آمده است که نسبت به رفق و مهربانی اربابان بسیار اندک است؛ از جمله این بی لطفی ها؛ تحقیر بردگان و خشونت علیه آن ها است. در رمان «کلبه عمو تم» نیز آزاد کردن بردگان و مهربانی با آن ها توسط اربابان بعضا مجال طرح یافته است که حاکی از وجود انسان های وارسته ای است که در جامعه آمریکا زندگی می کرده و طرفدار الغای بردگی بوده اند.
    کلیدواژگان: منظومه، ایران، آمریکا، اربابان، مهربانی، خشونت
  • صمد مومنی، جمشید باقرزاده، پوریا اسمعیلی صفحات 153-171
    نویسندگان مسلمان پیرامون فرهنگ و تمدن اسلامی با زاویه دید و خطوط فکری مختلف و نیز با توجه به فضای فکری عصر خویش به تحقیق پرداخته اند. مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از روش پژوهش تاریخی مبتنی بر توصیف و تحلیل زوایای مختلف این موضوع را بررسی نماید. یافته های اصلی تحقیق نشان می دهد که متفکران مسلمان و نویسندگان در راستای حفظ میراث گذشتگان، با نگرش های شرعی و فلسفی ابعاد گوناگون فرهنگ و تمدن را بررسی نمودند تا اهمیت والا و حیاتی آن را نشان دهند و در نهایت آیندگان را هم به حراست از میراث پیشینیان تشویق و ترغیب نمایند. از سویی نیز، این نویسندگان در صدد بودند آگاهی حاکمان را بالا ببرند تا از این طریق از دانشمندان علوم مختلف حمایت کرده و با دادن امکانات لازم به این قشر فرهیخته جامعه را تکامل ببخشند و احتیاج مردمان را برطرف سازند و نیز شیوه و آداب کشورداری که برگرفته از سنت ایرانیان باستان است را به زمامداران بیاموزند.
    کلیدواژگان: نگرش عقلانی، بینش مذهبی، اندیشه، تفکر اقتصادی، اندیشه سیاسی
  • محمد صادق کریمی، ابراهیم مرادی، شاهین حیدری صفحات 173-199
    زیبایی و عشق از مهم ترین مفاهیم عرفان اسلامی اند که ارتباط عمیقی با مفهوم تجلی حضرت حق دارند. معرفت عشق همراه با زیبایی است. از نظر عرفای اسلامی، زیبایی کشش و جاذبه دارد. آنجا که زیبایی هست، عشق و طلب و کشش وجود دارد. بنابراین این دو مفهوم ترجمان مدارج هستی شناختی و معرفت شناختی عرفان اسلامی هستند. در عرفان اسلامی، هنرمند نمی تواند زیبایی را بیافریند، اما به واسطه قوای ادراکی شهود باطنی و حسی و قلبی، خیال به زیبایی های کشف شده در مراتب هستی "حضرات خمس"، صورت محسوس می بخشد و در نهایت هنرمند کاشف و آشکارکننده زیبایی است. بنابراین هنر تجلیگاه عشق هنرمند است و هنرش حاصل روح تزکیه شده ای است که با شهود باطنی جمال مطلق و عالم خیال را دریافت می شود و از نور معنویت عشق، زیبایی و جمال را در کالبد هنر عرفانی تابانده است. برای دستیابی به اهداف مورد نظر، از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی استفاده شد. بدین منظور نگارنده به نظرات اندیشمندان و مطرح نمودن دیدگاه های آنان پرداخته و در ادامه به تفسیر زیبایی و ارتباط بین عشق، زیبایی و هنرمند اقدام نموده است.
    کلیدواژگان: عشق، محبت، زیبایی، هنر، عرفان اسلامی
  • آناهیتا امیرشجاعی، مرضیه خلیلی زاده گنجعلیخانی صفحات 201-214
    زبان شناسی تطبیقی یا زبان شناسی هم سنجشی یکی از شاخه های عمده در زبان شناسی تاریخی است که به هم سنجی زبان ها به منظور اکتشاف و استخراج نزدیکی ها و خویشاوندی های آن ها در طول تاریخ می پردازد. در قرن بیستم تئوری های ترجمه از تاثیرات فرهنگ مدرن و نیز زبان شناسی بی نصیب نمانده است. از این رو این مقاله به بررسی نظام مند تئوری های ترجمه و تاثیر زبان شناسی بر ترجمه به ویژه در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست می پردازد. چراکه در این برهه زمانی، نظریات ترجمه تاثیرات زیادی از زبان شناسی و نظریه پردازان آن گرفته است. مفاهیم کلیدی در این مقاله، معنا، تعادل، و تبدیل در ترجمه و برتری زبان شناسی ساختاری و زایشی و نیز تاکید بر برخی زبان شناسان برجسته می باشد. همچنین این مقاله نشان می دهد که چطور رویکرد ترجمه با تلاش افرادی مانند نایدا، که نظریه اش را از مدل گشتاری- زایشی چامسکی گرفته بود، به سمت علمی شدن پیش می رود. در پایان نیز خاطرنشان می سازد که چگونه زبان شناسی با تئوری های ترجمه ادغام و مطالعات ترجمه در دنیای مدرن مطرح شده است.
    کلیدواژگان: ترجمه، تعادل، زبان شناسی ساختاری، معنی
  • رضا اشرف زاده، آمنه تاک، محمد فاضلی صفحات 215-225
    خواجوی کرمانی و سلمان ساوجی از شاعران نامدار و صاحب سبک قرن هشتم توانسته اند به کمک موسیقی شعر، توازن و تناسب کلمات را در محور هم نشینی زبان، به بهترین شکل به نمایش بگذارند. این مقاله در بررسی و مقایسه موسیقی کناری غزلیات سلمان و خواجو بر آن است که اثبات کند قافیه های دو همسان کم آهنگ ترین کلمات قافیه اند. این نوع قافیه در شعر خواجو بیش از سلمان است. وجود قافیه های سه همسان و بیش تر در شعر سلمان بیانگر این است که وی بیش از خواجو به موسیقی کناری حاصل از قافیه اهمیت داده است. خواجو تمایل چندانی به استفاده از ردیف های تصنعی نشان نداده، حال آنکه ردیف های سلمان اغلب ساده و پیشوندی است. ردیف در غزلیات هر دو شاعر متنوع است. بکارگیری فعل مضارع بیش از ماضی، بیانگر خلاقیت و تحرک تصاویر شعری آنان است.
    کلیدواژگان: قافیه، ردیف، غزل، مقایسه، خواجوی کرمانی، سلمان ساوجی
  • مرتضی حیدری صفحات 227-247
    دریافتن ژرفنای سروده های بسیاری از شاعران بزرگ جهان اسلام، بدون شناختن مایه های قرآنی شعر آنان ممکن نیست. در پژوهش حاضر نگارنده به تبیین، تحلیل و تطبیق جلوه های تاثیرپذیری سروده های حافظ و ابوالعتاهیه از آیات و مضامین قرآنی پرداخته و گونه های آن را در دیوان هر دو شاعر بازنموده است. تاثر قرآنی این دو شاعر در حوزه اقتباس های مستقیم و اقتباس های غیرمستقیم جای می گیرد که هر کدام، خود دارای گونه هایی است. نگارنده دریافته که در شعر ابوالعتاهیه در مقایسه با حافظ از برساختن و درج مضامینی مشابه تعبیرات قرآنی نشانی نیست، زیرا حافظ اکسیر کلام خداوند را بر مضامین عاشقانه، سیاسی و اجتماعی سروده های خود زده و با مضمون آفرینی، فرهنگ زبانی و اندیشگانی خود را چندصدایی کرده است، حال آنکه اقتباس های قرآنی اشعار ابوالعتاهیه جنبه ای اخلاقی و زاهدانه دارد و تک بعدی است.
    کلیدواژگان: قرآن، اقتباس، ادبیات تطبیقی، حافظ، ابوالعتاهیه
  • الهام مزرعه، سید ابراهیم دیباجی صفحات 249-269
    علم عروض از جمله علوم ادبی است که خلیل بن احمد فراهیدی در قرن دوم هجری آن را وضع کرد که موضوع آن شعر عربی و بررسی اوزان و قواعد صحیح از ناصحیح است. اما آنچه این مقاله در صدد بررسی آن است مصطلحات زحاف یکی از موضوعات علم عروض در دو زبان است، یعنی بعد از استخراج مصطلحات زحاف به ریشه یابی و شرح آن ها پرداخته سپس رابطه معنایی این مصطلحات قبل و بعد از اصطلاحی شدن محور بحث را در بر می گیرد تا با مقایسه دو معنای قاموسی و اصطلاحی میزان رابطه معنایی مشخص شود. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی و با استناد بر مصطلحات زحاف وارده در عروض خلیل نگاشته شده، آنچه به دست آمده این است که مصطلحات زحاف بعد از ریشه یابی و شرح ارتباط معنایی مستقیم و هماهنگ با یکدیگر دارند، انتخاب مصطلحات زحاف متناسب با معنای لغوی و مرتبط با آن است.
    کلیدواژگان: عروض، زحاف، شعر، زبان عربی، زبان فارسی
  • عباس رهبری، حسین خسروی، سهراب اسلامی، علی الهامی صفحات 271-289
    پژوهش حاضر آراء تربیتی امام صادق (ع) و ژان ژاک روسو را به صورت موردی، تحلیل و بررسی کرده است. این پژوهش با استناد به منابع معتبر تاریخی و حدیثی به شیوه کتابخانه ای و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بر اساس سندکاوی است که به تحلیل مساله می پردازد. نتایج بدست آمده در این پژوهش نشان می دهد، با توجه به اینکه دیدگاه های امام صادق (ع) مربوط به قرن اول و دوم هجری است و از قدمت زیادی نسبت به دیدگاه های روسو برخوردار است متاسفانه مورد توجه محققین تعلیم و تربیت قرار نگفته و یا بعضا گذرا از آن گذشته اند و علمای غرب پس از ترجمه کتب عربی به لاتین با دیدگاه های اسلامی آشنا شدند احتمال اینکه دیدگاه های امام صادق (ع) مورد مطالعه علمای تربیتی در غرب قرار گرفته باشد زیاد است احتمال اقتباس روسو از آراء و نظرات تربیتی امام صادق (ع) به علت تشابهات در برخی از آراء تربیتی ژان ژاک روسو و امام صادق (ع) وجود دارد هرچند که روسو در نوشتارهای خود ذکری در این مورد نداشته است. در پژوهش حاضر به مقایسه تطبیقی دیدگاه های تربیتی طرفین از نظر هدف، اصول و روش پرداخته می شود.
    کلیدواژگان: امام صادق(ع)، ژان ژاک روسو، تعلیم، تربیت، کودک
  • حبیب حاجی پور، پروین دخت مشهور صفحات 291-312
    استفاده از طنز به نیت بازگویی دغدغه های مردمی، روشی ایده آل برای شاعرانی است که با حکومت های استبدادی روبه رو هستند. در ایران (دوران پهلوی دوم) و عراق (دوران بعث) به دلیل فضای بسته سیاسی و اختناق حاکم، محمدعلی افراشته و احمد مطر، با سودجستن از شگردهای متنوع طنزسرایی، به تشریح کاستی های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پرداخته اند و شعر خود را بستری مناسب جهت تبیین دغدغه های خرد و کلان افراد قرار داده اند. بررسی این شگردها در سروده دو شاعر با رویکرد تطبیقی (آمریکایی) و روش توصیفی- تحلیلی نشان می دهد که آن ها با استفاده از ترفندهایی چون تشبیه و استعاره های خنده دار؛ تهکم و استهزاء؛ برعکس گویی؛ واژه های طنزآمیز و توصیف خنده دار، ضمن قوام بخشیدن به ساختار طنزهای خود، بر اثربخشی انتقادهای مورد نظرشان افزوده اند. افراشته و مطر به صورت مجزا از تکنیک های دیگری هم استفاده کرده اند که در طنز افراشته، نقیضه سازی و در طنز مطر، غافلگیری، اغراق و تناقض برجسته تر بوده است. کارکرد اصلی طنز در سروده های دو شاعر، سیاسی- اجتماعی است و به هدف تولید خنده و تفکر به موازات هم خلق شده است تا با ساختارشکنی مبانی رسمی جامعه، زمینه برای تحولات شخصی و اجتماعی و رسیدن به آینده آرمانی فراهم گردد.
    کلیدواژگان: طنز، تکنیک های طنزپردازی، محمدعلی افراشته، احمد مطر، جامعه
  • راضیه سلمانپور، رضا اشرف زاده، محمد فاضلی صفحات 313-336
    تنهایی دل مشغولی انسان در طول تاریخ بوده و هست و معانی مختلف و انواع متعددی دارد که در حوزه های مختلف فلسفه، عرفان و روان شناسی، جامعه شناسی و… قابل بحث و بررسی است. یالوم معنادرمان اگزیستانسیالیست است. او بر چهار اضطراب مرگ، تنهایی، آزادی و بی معنایی که به گفته او ریشه در هستی انسان دارند، تمرکز می کند و برای رهایی انسان از این چهار دلواپسی معتقد به ابداع معناست و معنای زندگی را در سه چیز می داند: خدمت کردن به دیگران، خودشکوفایی، آفرینش. یالوم و مولانا هر دو به تنهایی بنیادین معتقدند و هر دو در صدد رفع این تنهایی هستند و هر کدام راه حلی برای رهایی از این تنهایی ارائه کرده اند. در این مقاله نویسندگان سعی بر بررسی تطبیقی دیدگاه مولانا و یالوم در این موضوع با روش تحلیلی- توصیفی دارند. هدف این تحقیق روشن کردن تفاوت های موجود در دیدگاه های آنان درباره این سوالات می باشد: آیا تنهایی بنیادینی که مولانا به آن معتقد است، همان تنهایی بنیادینی است که یالوم مطرح می کند؟ از طرف دیگر راهکار آن دو برای رفع این تنهایی و رهایی از اضطراب چیست؟
    کلیدواژگان: اضطراب، تنهایی وجودی، اگزیستانسیالیسم، عشق