فهرست مطالب

حکمت معاصر - پیاپی 27 (پاییز و زمستان 1397)

فصلنامه حکمت معاصر
پیاپی 27 (پاییز و زمستان 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/11/16
  • تعداد عناوین: 10
|
  • مهدی باقری*، احد فرامرز قراملکی صفحات 1-21

    صدرالمتالهین در ارائه نظریه خود درباره علم الهی به اشیاء، ره آوردی نوآورانه دارد که ضمن آن از کاربرد قرآنی خزائن بهره برده است. مساله اصلی تحقیق حاضر این است که ملاصدرا در ارائه دیدگاه های فلسفی خود درباره واژه قرآنی «��زائن»، تا چه اندازه به مولفه های معناشناختی ساختاری-تحلیلی آن در قرآن کریم توجه داشته است. تحلیل مفهومی و سیستمی آرای صدرا درباره خزائن و سنجش آن با داده های معناشناسی ساختاری-تحلیلی کاربرد این واژه در قرآن نشان می دهد صدرا ضمن توجه به کاربرد قرآنی خزائن، هم از ویژگی ها و هم از مولفه های مفهومی خزائن، تبیینی فلسفی ارائه می کند. میزان قابل توجه بهره مندی ملاصدرا از قرآن در برشمردن اوصاف خزائن (مانند «حضور در صقع ربوبی»، «حافظ»، «بی حدی» ،«باق» و «ابقی»، «مرتبه علمی پیش از ایجاد»،«واحد کثیر») به این معناست که وی در مواجهه با این واژه قرآنی، بیشتر از ارائه تفسیر فلسفی، به فلسفیدن مبتنی بر تفسیر پرداخته است که می توان آن را «فلسفه تفسیری» نامید.

    کلیدواژگان: علم الهی، خزائن، عقل اول، وجود منبسط، فلسفه تفسیری
  • مریم باروتی* ، رضا اکبریان، محمد سعیدی مهر صفحات 23-45
    دیدگاه غالب علامه طباطبایی در معناشناسی صفات الهی و از جمله علم الهی، دیدگاه " اصل معنا"ست. اما این نظریه به عنوان مبنای معناشناختی در فلسفه ی علامه، با مبنای معناشناختی دیگری در فلسفه ی ایشان یعنی قاعده ی سیاق، در تعارض است؛ این مقاله سعی دارد که با تبیین سیاق کلام و ارائه ی آن به دیدگاه اصل معنا، نواقص این دیدگاه را بیان کند و دیدگاهی را معرفی نماید که در عین توجه به هسته ی معنایی (معنای اولیه و شرح اللفظی)، به توسعه ی این معنا در سیاق های مختلف بپردازد. این روش در صفت علم الهی از دیدگاه علامه طباطبایی بررسی می شود تا معنای این علم از تشبیه مبرا گردد.
    کلیدواژگان: معناشناسی، علم الهی، علامه طباطبایی، اصل معنا، سیاق
  • رویا تیزهوش* ، علی اکبر عبدل آبادی صفحات 47-69
    ملاصدرا معتقد است که «وجود» یگانه امر حقیقت ساز است. این عقیده ملاصدرا که «اصالت وجود» نام دارد، مبنای فلسفه او را تشکیل می دهد و حتی بر مبحث «ماهیت و احکام آن» تاثیر می نهد. پذیرش تاثیرپذیری مبحث ماهیت و مباحث مرتبط با آن از اصالت وجود لازمه هایی، از جمله تاثیرپذیری حد تام از اصالت وجود، را در پی می تواند داشت که ضعف ها و اشکال های حد تام منطقی را ندارد. در این مقاله، با روشی توصیفی- تحلیلی، امکان تاثیرپذیری حد تام از اصالت وجود، به عنوان امر نشان دهنده حقیقت اشیاء را با تکیه بر این فرضیه ها نشان داده ایم که «حقیقت در فلسفه ملاصدرا با وجود معنا می یابد و حد نیز که منعکس کننده حقیقت اشیاء است، قطعا از وجود تاثیر می پذیرد»، «در فلسفه ملاصدرا صورت به تنهایی تمام حقیقت شیء واقع می شود و حد تام در فلسفه او به منعکس کردن صورت تغییر خواهد یافت» و «در فلسفه ملاصدرا پایه حد، یعنی ماهیت، محفوظ مانده و با اجزای ماده و صورت ظهور کرده است». تاثیرگذاری اصالت وجود بر حد تام نتایجی، از جمله تحول معنای حد تام از وجه منطقی اش و گستردگی فایده حد تام فلسفی نسبت به حد تام منطقی، را در پی دارد.
    کلیدواژگان: ملاصدرا، اصالت وجود، حد تام، حقیقت، ماهیت، اعتبار بشرط لایی ماهیت، صورت
  • داود حسینی* صفحات 71-91
    در ادبیات معاصر اختلاف نظری هست بر سر اینکه آیا از منظر صدرا ماهیت امری در-جهان است یا تنها در-ذهن است. این نوشتار قصد دارد که بر اساس متن های آثار صدرا شواهدی اقامه کند که از منظر صدرا ماهیت امری در-جهان است. مهم ترین تعابیر صدرا که در ظاهر دلالت بر در-جهان نبودن ماهیت دارند، از این قرار هستند: نخست اینکه ماهیت انتزاعی است؛ دوم اینکه ماهیت ذاتا معدوم است؛ و سوم اینکه ماهیت بر وجود حمل می شود. برای نیل به هدف این نوشتار، ابتدا استدلال خواهد شد که اگر سیاق سخن صدرا در نظر گرفته شود، متن هایی که معمولا بر ضد در-جهان بودن ماهیت از منظر صدرا بدان ها استناد می شوند، چنین اشعاری ندارند. علاوه بر این، استدلال خواهد شد که بنا بر شواهد متنی وقتی همه ی متن های صدرا با هم در نظر گرفته شوند، تنها یک خوانش از صدرا ممکن است: صدرا به نحو یکنواختی ماهیت را امری در-جهان تلقی می کند.
    کلیدواژگان: وجود، موجود، ماهیت، در-جهان بودن، اتحاد
  • حبیب الله دانش شهرکی* ، علی صادقی نژاد صفحات 93-113
    مساله ی ارزش داوری در فلسفه ی اخلاق، فلسفه ی حقوق و فلسفه ی دین از این جهت حائز اهمیت است که مشخص می کند چه چیزی اساسا قابل ارزش گذاری است و کجا ارزش مثبت یا منفی بدان تعلق می گیرد، فلذا نیازمند بررسی های فلسفی است. از این منظر حکمت متعالیه به عنوان فلسفه ای که باید فلسفه های مضاف از دل آن استخراج شوند می بایست درباره ی این ارزش داوری ها مبنایی ارائه دهد تا محل ارزش داوری، نحوه ی آن و قواعد حاکم بر آن نیز مشخص شود. از آن جایی که حکمت متعالیه نگاهی هستی شناسانه به عالم دارد،انتظار می رود در جایگاه فلسفه ی مادر مبانی هستی شناسانه برای مساله ی ارزش داوری ارائه کند. در این میان مساله ی خیر و شر و نیز حسن و قبح مباحثی هستند که به عنوان نمونه در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته اند. اصالت وجود، تشکیک وجود، سعه ی وجودی و کمالات نفسانی انسان اصولی هستند که از منظر حکمت متعالیه مبنای هستی شناسانه برای ارزش داوری مهیا می کنند. در نهایت چنین به نظر می رسد که با نتایجی که از این اصول به دست می آید یعنی مساوقت وجود با خیر، عدمی پنداشتن شرور و نیز بازگرداندن حسن و قبح به مطابقت با فضائل و رساندن به خیر اعلی، به سختی می توان از این اصول مبنایارزش داوریمنسجمی استخراج کرد.
    کلیدواژگان: هستی شناسی، ارزش، ارزش داوری، خیر و شر، حسن و قبح
  • زهره سلحشور سفیدسنگی، محمدکاظم علمی سولا*، علیرضا کهنسال، علی مقیمی صفحات 115-132
    حافظه قابلیتی است که باعث می شود، انسان بتواند اطلاعاتی را که از طریق حواس فراهم می شود، ثبت و ذخیره کرده و در موقع لزوم آن ها را یادآوری کند. از این رو در حافظه، صور ادراکی ما بدون تغییر باقی می مانند و این عدم تغییر باعث می شود تصویر منسجمی از گذشته به یاد داشته باشیم. ملاصدرا علت این عدم تغییر حافظه را تجرد آن می داند. از نظر وی امر مادی همواره در حال حرکت است، بنابراین تغییرپذیر است. اما عصب شناسان هر حرکتی را تغییر تلقی نمی کنند، از این رو حرکاتی را که در سطح جهان اتم و کوچک تر اتفاق می افتد، باعث تغییر در سطح کلان تر یا همان ماده در سطح زیستی نمی دانند. هر چند از نظر حکمت متعالیه تغییر محسوب شود. عصب شناسان تغییراتی را باعث تغییر حافظه می دانند که در سطح سلول های عصبی رخ دهد. از این رو ثبات حافظه را به ثبات رمزگذاری ژن ها و به تبع آن رمزگذاری نورون ها نسبت می دهند، و اگر اختلالی در این عملکرد رخ دهد منجر به از دست دادن حافظه می شود. پس از نظر ایشان حافظه مادی است و به رغم مادی بودنش در شرایط متعارف تغییری در صور ادراکی ذخیره شده آن رخ نمی دهد. بدین ترتیب برای اثبات تجرد حافظه باید از دلایل دیگر بهره گرفت.
    کلیدواژگان: حافظه، ثبات، تغییر، ژن، مجرد، مادی
  • مریم سعدی، رسول رسولی پور* ، محسن جوادی صفحات 133-155
    " کلی جیمز کلارک" خاستگاه جهان و ریشه های انواع (مه بانگ و تکامل) را دو موضوع مهم، در تبیین رابطه ی میان علم ودین می داند. او معتقدست هر چند موضوع اول می تواند تقویت کننده ی باور به وجود یک آفریننده باشد، اما موضوع دوم، اغلب به دلیل شیوه های غلط نحوه ی پرداختن به آن، قول به تعارض علم ودین را موجب گردیده است. در این راستا بررسی جریان های ایجاد شده در مواجهه با نظریه تکامل و مواضع آن ها در بازتعریف رابطه ی علم ودین از محورهای مورد بررسی این مقاله می باشد. از جمله نحوه ی مواجهه ی اندیشمندان مسلمان و عوامل موثر در نوع موضع گیری آن ها، که مورد توجه وبررسی نوینی قرار می گیرد. مواجهاتی که به نظر می رسد شکل گیری آن خصوصا در ایران، براساس "باور به تعارض علم و دین" و یا "علم ستیزی" نبوده؛ بلکه دلایلی قابل تامل را داشته است. دلایلی که با ظهور تفاسیر کور و تصادفی از تکامل و تحمیل بر پیامدهای الهیاتی آن، وضوحی مضاعف یافت. تحلیل کلارک بر معنای تصادفی بودن فرایند تکاملی و تبیین وی بر خالقیت خداوند، هنگامی که تکامل با رویکردی تصادفی در دست است، مواجهه ای نوین و پاسخی است که زیست شناسان تکاملی را به چالش فرا می خواند.
    کلیدواژگان: جیمز کلارک، تکامل، تصادف، دین، علم، اندیشمندان مسلمان
  • مرتضی شجاری، صفا سلخی خسرقی* ، مازیار آصفی صفحات 157-176
    حرکت لازمه ی ادراک معمارانه است. فضای معماری به واسطه خواص پویایی، سیالیت و مکث، موجبات حرکت فیزیکی، بصری و ذهنی را در ناظر فراهم می آورد.در فلسفه، عامل حرکت مبنای ادراک حقایق جهان مادی است. فیلسوفان اسلامی، حرکت را امری کمالی و دارای غایت می دانستند که مشمول اصل قوه و فعل است.طبق نظریه ی حرکت جوهری ملاصدرا، وجود مادی به واسطه ی حرکت دائمی خود به سمت وجود روحانی، با طی مراتب و گذر از عوالم محسوسات، خیالات و معقولات به ادراک حقیقی جهان نائل می شود.پژوهش حاضر از نوع کیفی تحلیلی-توصیفی بوده و راهبرد پژوهش مطالعه ی موردی با رویکرد تفسیری می باشد. این مقاله با تحلیل تجربه ی ادراکی ناظر در مسجد جامع تبریز، مقارنه ی حرکت و ادراک در فلسفه و معماری را مورد بررسی قرار می دهد. از نتایج عمده ی پژوهش، بین مراتب استکمالی بدن تا نفس در کسب معرفت بر مبنای فلسفه ی حرکت جوهری و مراحل ادراک تجربی فضا از ماده به معنا در معماری اسلامی، هم خوانی قابل توجهی مشاهده می شود. معماری اسلامی با ایجاد فضای معنوی خاص همواره بستری برای کشف و شهود درونی ناظر فراهم می ساخته و با توجه به ویژگی های سیالیت، تجربه ی ادراکی ناظر را از نازل ترین مراتب به سوی کامل ترین آن هدایت می کرده است.
    کلیدواژگان: ادراک فضا، حرکت، فضای سیال مسجد، حرکت جوهری ملاصدرا، مسجد جامع تبریز
  • محمد علی میر باقری* ، عباس یزدانی، امیرعباس علیزمانی صفحات 177-199
    ویلیام رو با معرفی مسئله ی قرینه ای شر فصل تازه ای در مباحث پیرامون شر گشود. نخستین صورت بندی رو از این مسئله بر این مبنا استوار است که چون «بنظر می رسد» که برخی از شرور جهان بی وجه هستند، پس این شرور حقیقتا هم بی وجه هستند.نافذ ترین نقدی که بر استدلال ویلیام رو نوشته شده، نقد استفان ویکسترا براساس اصلی معرفت شناختی به نام «کورنئا»است؛ وی نشان میدهد که ما مجاز نیستیم در شرایط موردنظر رو از «بنظر می رسد» به «هست» پل بزنیم. براساس کورنئا، ما تنها زمانی می توانیم با استناد به قرینه ی x بگوییم بنظر می رسد که p، که اگر p صادق نبود، محتملا xبه گونه ایقابل تشخیص برای ما متفاوت می بود. هدف این نوشتار ابتدا تبیین کورنئا در پاسخ به اشکال شر بی وجه، سپس معرفی و ارزیابی چند نقد منتخب وارد شده به این اصل و دفاع از آن، و دست آخر تطبیقی بین خداباوری شکاکانه، که کورنئا مصداقی از آن است، با رویکرد حکمای اسلامی به مسئله ی شر است.
    کلیدواژگان: ویلیام رو، استفان ویکسترا، مسئله شر، شر بی وجه، کورنئا، خداباوری شکاکانه، حکمای مسلمان
  • خدیجه هاشمی عطار، سعید انواری* صفحات 201-223

    ملاصدرا در کتاب الشواهد الربوبیه پس از نفی تشکیک در ماهیت، می نویسد که در کتاب الاسفار از تشکیک در ماهیت جانبداری کرده است. همچنین با وجود تصریح به عدم پذیرش تشکیک در ماهیت در برخی از آثار خود، به نظریاتی مانند نظریه مثل افلاطونی و اعیان ثابته قائل شده است که عده ای لازمه پذیرش آنها را تشکیک در ماهیت دانسته اند. این مقاله با مشخص کردن نظرات مختلف ملاصدرا در مورد تشکیک در ماهیت و بررسی مباحثی که لازمه آنها پذیرش تشکیک در ماهیت است، به تبیین و توجیه این اختلاف نظر پرداخته است. بدین منظور توجی هات مختلفی در مورد این اختلاف نظر ظاهری ملاصدرا مطرح و مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند، این نظرات عبارتند از: تشکیک در ماهیت در مقام دفاع از اشراقیان؛ تغییر دیدگاه در مبحث تشکیک در ماهیت؛تشکیک در ماهیت به معنای ذات؛ تشکیک در مفاهیم مشکک؛ تشکیک در افراد ماهیت؛ تشکیک در ماهیت به تبع وجود.

    کلیدواژگان: ملاصدرا، تشکیک، ماهیت، تشکیک در ماهیت، تشکیک عرضی
|
  • mehdi bagheri*, ahad faramarz gharamaleki Pages 1-21

    Mulla Sadra in presenting his theory about Allah's knowledge of objects has innovative achievement in which he has utilized Quranic application of word KHAZAIN. Because of that, it becomes more important to have a comparative study of KHAZAIN by the use of Quranic conceptualization. The main issue in this article is how much Mulla sadra has paid attention to structural-analytic semantics component? While Mulla sadra utilizes Quranic application of KHAZAIN, he has presented philosophical explaining of both properties and conceptual components. Because Sadra attends Quranic conceptualization significantly (e.g. 'being in Precreation',' preservative', ' boundlessness' and etc. ), we can understand that he has done more than a sheer philosophical interpretation in encountering with this word. we can call this approach: ' exegetical philosophy'.

    Keywords: Divine knowledge, KHAZAIN, The primal Intellect (Agl-al Awal), expanded grace, exegetical philosophy
  • maryam barooti*, Reza Akbarian, mohammad saidimehr Pages 23-45
  • Roya Tizhoosh*, ali akbar abdol abadi Pages 47-69
  • davood hosseini* Pages 71-91
    In the contemporary literature on Mullasadra there is a controversy on his view on the reality of quiddity; on whether, according to his texts, quiddity is in-the-World or just in-the-Mind. This paper aims to argue that from Mullasadra’s viewpoint, it is in-the-World. Among Mullasadra’s expressions about quiddity, these are mostly supposed to be against quiddity’s being in-the-World: first that quiddity is abstract; second that quiddity, in itself, is non-existent; and third that quiddity is a predicate of existence. In order to show that from Mullasadra’s viewpoint, quiddity is in-the-World, I will argue, based on textual evidences, first that if the context is considered, those texts that normally are supposed to be counter-evidence for quiddity’s being in-the-World from Mullasadra’s viewpoint, are just apparently so; and second that if all relevant texts are examined, there is just one possible reading of Mullasadra’s view about the reality of quiddity: he constantly takes quiddity in-the-World.
    Keywords: existence, existent, quiddity, being in-the-World, unity
  • habilah danesh shahraki*, Ali Sadeghinejad Pages 93-113
  • zohreh salahshour, Mohammadkazem Elmisola*, Alireza Kohansal, Ali Moghimi Pages 115-132
    Memory is a potency which makes man to be able to fix and to deposit those data which are being grasped through senses, and to use them whenever are needed. That is why our data remain unchanged and we can clearly remember our past. For Mulla Sadra the memory is unchanged because it is an abstract entity. Based upon his theory, all corporeal entities are constantly moving. Therefore if the memory is corporeal, it has to be subject to the change. But neuroscientists do not consider all motions as change. So for them the motions at the level of subatomic or atomic world do not make any change in the biological world. Even if it is considered to be a change by transcendent theosophy, but for neuroscientists only those changes at the level of neuron sells can change the memory, thus they attribute the fixity of the memory to the fixity of coding the genes and accordingly coding the neurons, and if any kind of confusion occurs in this function, we will lose our memory. Therefore for them the memory is corporeal, and in spite of being so, in normal conditions no change occurs in its deposited data. Thus to prove the abstractness of the memory we have to utilize other reasons.
    Keywords: memory, fixity, change, gene, abstract, corporeal
  • Maryam Saadi, Rasoul Rasoulipour*, mohsen javadi Pages 133-155
    Kelly James Clark considers in Big Bang and Darvinism as two critical and challenging issues in the 20th century; while explaining the relationship between religion and science.He believes that although the first issue can be a boost to the belief in being a creator, the second, often due to the wrong ways of addressing it, has led to a conflict between science and religion. In this regard, the study of the matters created in the face of evolution theory and their positions in redefinition of the relationship between science and religion is one of the axes of this article. Among other things, the way Muslim intellectuals are exposed and the factors influencing their position are considered. The confrontation that seems to have not been based on "belief in the conflict of science and religion" or "scientism", especially in Iran, but has had considerable reasonable.Reasons for doubling clarity with the advent of blind and random interpretations of evolution and the imposition of its theological consequences. Clarke's analysis of the meaning of the randomness of the evolutionary process and its explanation of God's creativity, when evolution is in the hands of a random approach, is an answer that challenges evolutionary biologists.
    Keywords: James Clark, Evolution, Accident, Religion, Science, Muslim scholars
  • morteza shajari, safa salkhi*, maziar asefi Pages 157-176
    Motion is necessary for architectural perception. Architecturalspace provides the observer with physical, mental, and intuitivemovement due to dynamic properties, fluidity and pause.In philosophy, the cause of the motion is the basis of perceiving the facts of the material world. Islamic philosophers believed that motion was related toperfection and has an aim to pursue that been subject to the principle of potential and action.According to MullaSadra theory ofSubstantial Movement, the material existence through its constant movement toward the spiritual presence, by passing through the realms of sensibility, imagination andrationality, is achieved through the true perception of the world.The research methodology is qualitative particularly analytical-descriptive one and with an interpretive approach, the research strategy is a case study. Through analyzing the perceptual experience of the observer in themosque of Tabriz, this research views the implication of movement and perception inboth philosophy and architecture.From the main findings of the study, there is a significant correlation between the steps toward perfection from the body to the soul in acquiring knowledge based on the philosophy of Substantial Movement and the stages of experiential perception of space from material to meaning in Islamic architecture.With thecreation of a particular spiritual environment, Islamic architects of Iran have always provided a place for theobserver's inner discovery and intuition, and according to its fluiditycharacteristics, the perceptual experience of the observer was guidedfrom the lowest to its highest.
    Keywords: space perception, movement, fluid space of mosque, Mullah Sadra'sSubstantial Movement, Tabriz Jame Mosque
  • mohammad ali mirbagheri*, Abbas Yazdani, Amirabbas Alizamani Pages 177-199
    By introducing evidential argument, William Rowe opened a new chapter in discussions about problem of evil. Rowe’s first formulation of the problem based on the idea that because “it appears” that some evils in the world are gratuitous then they are indeed so. The most influential critique of Rowe’s argument is Stephen Wykstra’sthat is based on the epistemological principle which is called CORNEA. He shows that in the Rowe’s assumed situation we are not permitted to pass from “it appears” to “is”. According to CORNEA,considering evidence Xwe areentitled to say it appears that p, only if p were not the case, probably X was different in a discernable way. The goal of this paper is firstly to introduce CORNEA as an answer to the problem of gratuitous evil, then introduce and assesse some selected critiques ofCORNEA and to defencethe principle and finally compare between skeptical theism - that CORNEA is an instance of – and approaches of Islamic thinkers to the problem of evil.
    Keywords: William Rowe, Stephen Wykstra, problem of evil, gratuitous evil, CORNEA, skeptical theism, Islamic thinkers