فهرست مطالب

حکمت معاصر - پیاپی 23 (بهار 1396)

فصلنامه حکمت معاصر
پیاپی 23 (بهار 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/03/29
  • تعداد عناوین: 5
|
  • مرتضی بحرانی*، سیدمحسن علوی پور صفحات 1-26
    به تاسی از حکیمان کلاسیک یونانی، «دوستی» به مثابه مفهومی فلسفی و سیاسی، در فلسفه سیاسی متفکران مسلمان نیز مورد توجه بوده است. با این حال، توجه آنها به این مقوله، دارای نقاط ممیزه ای است که نشان از تفاوت های تفکر اسلامی از تفکر یونانی در کلیت آن می تواند داشته باشد. این نقاط تمایز خود را بیشتر در کم اهمیت تر دانستن این مقوله در چارچوب تفکر سیاسی و بهره گیری از مفاهیم کمکی برای جایگیری آن در چارچوب فلسفه سیاسی آنها نشان می دهد. مقاله حاضر با بررسی مفهوم دوستی در آرای فیلسوفانی چون کندی، فارابی، عامری، اخوان الصفا و خواجه نصیرالدین طوسی از طریق تحلیل محتوایی آثار آنها، نشان می دهد که متفکران مسلمان در وام گیری از فیلسوفان یونانی، بنا به زمینه فکری خویش، روایتی مختص خود از مفاهیم برسازنده سامان سیاسی به دست می دهند که در مواردی حتی با رویکرد حکیمان یونانی مخالف است.
    کلیدواژگان: دوستی، محبت، تعاون، فلسفه اسلامی، مدینه
  • محسن حبیبی*، علی صادقی نژاد صفحات 27-44
    اخلاق فضیلت گرا یکی از نظریات اخلاق هنجاری است که بجای تاکید بر وظیفه گرایی یا سود گرایی بر فضیلت مندی فاعل اخلاقی تاکید می کند. ابن مسکویه در فضیلت گرایی تحت تاثیر ارسطو، و مایکل اسلوت متاثر از آراء هیوم است. مقایسه ی این دو نظریه نشان دهنده ی نقاط اشتراک و افتراق دو قرائت متفاوت از فضیلت گرایی است. نقش سعادت گرایی در اخلاق فضیلت یکی از این نقاط افتراق است. ابن مسکویه با تاکید بر سعادت گرایی و اسلوت با نفی آن به تبیین فضیلت گرایی می پردازد. عقل گرایی نیز در حالی که جایگاهی اساسی در نظریه ی ابن مسکویه دارد، در دیدگاه اسلوت که یک عاطفه گراست، فاقد چنین جایگاهی است. در مجموع نظریه ی ابن مسکویه به خاطر تاکید بر سعادت و عقلانیت، منسجم تر و منطقی تر است. تاکید اسلوت بر عاطفه گرایی از نقاط ضعف نظریه ی وی است که تالی های فاسدی به همراه دارد.
    کلیدواژگان: اخلاق هنجاری، ابن مسکویه، مایکل اسلوت، فضیلت گرایی، عقل گرایی، سعادت گرایی، حد وسط
  • محمدحسین وفاییان*، احد فرامرز قراملکی صفحات 45-66
    «اندیشیدن به غایت»، «سنجش بین غایات احتمالی» و «گزینش نهایی غایت و هدف مطلوب»، اولین مرحله -مرحله شناخت- از مراحل صدور فعل نزد فیلسوفان مسلمان در تحلیل فلسفه عمل است. تحلیل های ناظر به شناخت غایت و هدف گزینی در این مرحله، از سنخ مباحث شناخت شناسی بوده و از این رو متاثر از قوای ادراکی انسان و به خصوص قوه خیال و تاثیر آن بر مبادی علمی صدور فعل است. مساله اصلی این جستار، شناخت جایگاه، کارکرد و چگونگی تاثیرگزاری خیال در شناخت و انتخاب غایات(اهداف) است. ره یافت به دست آمده بیان گر تاثیرگزاری موثر و گسترده قوه خیال بر«شناخت انسان از خود» و «انتخاب اهداف بر پایه آن» است. انگیزه و اراده به سوی رفتار یا عملی خاص نیز، مبتنی بر احساس نیاز و کمال جویی فاعل است که خود، در پرتو تصویرسازی های خیال از فاعل و اشیاء پیرامونی وی شکل می گیرد. به شکلی که اهداف و انگیزه های رفتاری، متعلق به تصویرهای تخیلی انسان است و نه حقائق خارجی.
    کلیدواژگان: صدرالمتالهین، نفس شناسی، قوه خیال، رفتار، هدف
  • محمد قمی*، محمد جواد اسماعیلی صفحات 93-97
    ابن سینا نفس را «روحانیه الحدوث و البقاء» و ملاصدرا آن را «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء» می داند. ملا محمدصادق اردستانی در الحکمه الصادقیه، معتقد است که حدوث نفس نه با تجرد آن سازگار است و نه با بقاء آن. وی قائل به قدم و وحدت نفس شده است. از دیدگاه ابن سینا و حکمای دیگر، قول به «قدم و وحدت نفس» با دو محذور اساسی مواجه است: 1- اگر نفس بعد از تعلق به بدن متکثر نشده باشد، می بایست همه انسان ها در همه صفات یکسان می بودند؛ 2- اگر نفس بعد از تعلق به بدن متکثر شده باشد، امر مجرد، به نحو بالقوه و بالفعل انقسام می پذیرد. حکیم اردستانی در الحکمه الصادقیه، مدعای خود را به گونه ای تبیین کرده که با دو محذور یادشده مواجه نشود. در این نوشتار، با بهره گیری از آثار فلسفی اردستانی، دیدگاه وی در باب نفس، تبیین شده است.
    کلیدواژگان: ابن سینا، اردستانی، قدم نفس، حدوث، جعل، الحکمه الصادقیه
  • عبدالله صلواتی*، مروه دولت ابادی صفحات 95-111
    یکی از مباحث مهم نزد متفکرین اسلامی مساله ملائکه و تحلیل و واکاوی مرتبت وجودی آن است؛ تحلیل صدرایی ملائکه در راستای طرح کلان ملاصدرا، یعنی هماهنگی عقل و نقل است. او در مواضعی از دریچه فلسفی از ملائکه یاد کرده و آنها را عقل می نامد و گاه نیز با لسان شریعت سخن گفته و با عنوان ملائکه از آنان یاد می نماید. دو پرسش اساسی این جستار عبارتند از: ملاصدرا چه تلقی ای از ملائکه دارد؟ او چگونه وجود ملائکه را اثبات می کند؟ بر این اساس برخی از نتایج این پژوهش به این قرار است: از نظر ملاصدرا، ملائکه طیف های گوناگونی دارند که از آن جمله اند: ملائکه مقرب، ارواح مهیمن، ملائکه مدبر، و ملائکه زمین. ویژگی مشترک میان آنها عبارت است از بساطت، تجرد، وجود بالفعل، مجرای فیض و رسالت؛ و همچنین تدبیر امور فلکی و دنیایی برخی از خصیصه های مختص ملائکه است. همچنین، گزارش ادله دوازده گانه ملاصدرا در اثبات ملائکه و ارائه آنها با چینش برهانی و نقد و بررسی آنها از برجستگی های این مقاله است که مسبوق به سابقه نیست.
    کلیدواژگان: ملائکه، عقول، قاعده الواحد، امکان اشرف، ملاصدرا