فهرست مطالب

مطالعات جامعه شناختی شهری - پیاپی 24 (پاییز 1396)

فصلنامه مطالعات جامعه شناختی شهری
پیاپی 24 (پاییز 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/09/30
  • تعداد عناوین: 7
|
  • مقاله پژوهشی
  • یعقوب احمدی، مریم آقایی* صفحات 1-30
    گسترش حاشیه نشینی در قرن گذشته و قرن اخیر از معضلات مهم شهرهای بزرگ جهان، بخصوص در کشورهای در حال توسعه است، که پیامدهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی متعددی به دنبال داشته است. حاشیه نشینان دارای وضعیت اجتماعی و اقتصادی نامناسبی بوده و به ندرت جذب ساختارهای مدرن شهری می شوند. این پژوهش با هدف مطالعه ی اثر سکونت، در سکونت گاه های حاشیه ای شهری بر انحرافات اجتماعی شهروندان ساکن در شهر سنندج در شهرک نایسر انجام شده است.
    روش پژوهش حاضر از نظر نوع کاربردی و توسعه ای و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی است. این مطالعه از تکنیک پیمایش بهره برده است و پرسشنامه ی محقق ساخته مبتنی بر روایی و پایایی مناسب و با استفاده از نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای در میان پاسخگویان توزیع گردیده است.
    نتایج نشان داد که نظام ارزشی شهروندان که شامل ارزش های مذهبی و فرهنگی است با ضریب (35/0-) اثر معکوس و معناداری بر میزان انحرافات اجتماعی دارد و پایگاه اجتماعی- اقتصادی و ساختار قدرت، در خانواده هر کدام با ضرایب (15/0) و (30/0) اثر معناداری بر میزان انحرافات اجتماعی دارند.
    کلیدواژگان: حاشیه نشینی، انحرافات اجتماعی، سکونت گاه های حاشیه ای، شهرک نایسر
  • مهین نسترن، وحید قاسمی، شبنم یساولیان* صفحات 31-64
    رشد روزافزون و بی رویه ی جمعیت در مناطق شهری بخصوص در کلان شهرها، چه بسا موجب ازدیاد بلندمرتبه سازی ها و همچنین بروز مشکلات زیادی همچون افزایش ناهنجاری های اجتماعی، کاهش امنیت و... شده است که در دهه های اخیر در شهر اصفهان نیز رو به افزایش بوده است. این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی بلندمرتبه سازی و میزان و نوع جرائم شهری است. جرم در مفهوم عام زاییده ی اجتماع و از توابع زندگی اجتماعی است اما جرائم شهری نیز با جرائمی که در مناطق روستایی خالی از سکنه روی می دهند، از حیث نوع، میزان و شرایط تفاوت دارند (السان، 1387: 7). در این پژوهش علاوه بر ارزیابی ارتباط دو متغیر اصلی، عوامل دیگری را که در میزان جرائم شهری موثرند بررسی می شود. روش مورد استفاده آن روش توصیفی-تحلیلی است، از این رو برای انجام تحلیل های پژوهش، از ضرایب همبستگی پیرسون و اسپیرمن و ضریب همبستگی تفکیکی استفاده می شود. جامعه ی آماری تعیین شده 7 منطقه ی حوزه ی شمال و جنوب شهر اصفهان- به ترتیب مناطق 12، 8، 7، 14 و 13، 5، 6- است. این پژوهش به سبب محدودیت در اطلاعات مورد نیاز برای همه ی مناطق، فاقد نمونه بوده و تحلیل ها بر روی جامعه ی آماری انجام شده است. تحلیل های انجام شده نشان داده است که رابطه ی خطی بین بلندمرتبه سازی و جرائم شهری، اندک بوده؛ به طور کلی افزایش بلندمرتبه سازی به میزان 6.5 درصد سبب افزایش جرائم می شود. از سوی دیگر رابطه ی غیرخطی شدیدی که میان دو متغیر فوق ایجاد شد، عدد 0.92 را نشان داده که رابطه ای بسیار شدید است. ضرایب اسپیرمن و پیرسون در میان 4 گروه جرائم شهری نیز حاکی از آن است که گروه جرائم علیه اموال و مالکیت، با ضریب همبستگی پیرسون 0.47 و ضریب اسپیرمن 0.6، در میان سایر گرو ه ها رابطه ای قوی را برقرار ساخته است؛ که می تواند نشان دهد که احتمال ارتکاب جرم در مناطق بلندمرتبه همانند منطقه ی 6 به دلیل وضعیت اقتصادی نسبتا مناسب، بخصوص در برخی محله ها، توسط ساکنان دیگر مناطق، افزایش می یابد. در بررسی تاثیرات متغیرهای مداخله گر نیز نتایج حاصله نشان داد که هرچه وضعیت اشتغال، دوام و قدمت بناها در میان مناطق از وضعیت مناسب تری برخوردار باشد، میزان جرائم شهری نیز کمتر خواهدشد.
    کلیدواژگان: بلندمرتبه سازی، جرائم شهری، امنیت فضای شهری، متغیرهای مداخله گر
  • محبوبه عبدالصمدی، خدیجه سفیری *، سید یعقوب موسوی صفحات 65-102
    مقاله ی حاضر با هدف تبیین نگرش به حقوق شهروندی زنان شهر تهران مبتنی بر سرمایه های اجتماعی و فرهنگی شان انجام شد. روش تحقیق پیمایش از نوع تحلیلی است. جامعه ی آماری شامل زنان بالای 18 سال شهر تهران در سال 1395 است که به صورت تصادفی طبقه ای، از بین مناطق 22گانه ی شهر تهران و با استفاده از فرمول کوکران، 384 نفر انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه محقق ساخته بوده است. چارچوب نظری برای سرمایه ی اجتماعی؛ نظریه ی بوردیو با دو رویکرد عینیت گرایی(مشارکت- تعهدات و تعامل اجتماعی) و ذهنیت گرایی (آگاهی- اعتماد و- احساس انسجام اجتماعی) که برآیند دیالکتیکی میان ملکه(ذهن) و میدان (عین) است؛ برای سرمایه ی فرهنگی نیز طبق نظریه ی بوردیو شامل سرمایه ی فرهنگی تجسدیافته- عینیت یافته و نهادینه شده است و برای نگرش به حقوق شهروندی نیز از مدل ژانوسکی در ابعاد سیاسی و مشارکتی- مدنی- اجتماعی استفاده شد. وضعیت نگرش به حقوق شهروندی زنان 55% بود.
    نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر نشان داد که در مجموع شاخصهای ششگانه ی سرمایه ی اجتماعی، 17درصد نگرش به حقوق شهروندی زنان را تبیین می کند که بیشترین سهم و اهمیت را اعتماد اجتماعی و تعاملات اجتماعی دارند. همچنین شاخصهای سه گانه ی سرمایه ی فرهنگی نیز به میزان 27 درصد نگرش به حقوق شهروندی زنان را تبیین می کند که بیشترین سهم مربوط به سرمایه ی تجسدیافته است.
    کلیدواژگان: نگرش به حقوق شهروندی، سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی فرهنگی، زنان
  • احمد آذین* صفحات 103-132
    فرهنگ شهروندی هنجارهای جامعه را رقم می زند و پایه های ارتباط میان شهروندان را شکل می دهد؛ شهری که از فرهنگ غنی شهروندی لبریز است، امنیت و آرامش در آن هویداست و مشارکت شهروندان در هر فعالیت به چشم می خورد؛ مشارکتی سازنده که هزینه های اداره ی شهر را کاهش داده و لبخند را جایگزین دغدغه ها و ناآرامی ها می نماید.
    با توجه به اهمیت موضوع فرهنگ شهروندی، پژوهش حاضر با استفاده از روش میدانی، تکنیک پیمایش، ابزار تحقیق پرسشنامه و استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS، به دنبال بررسی نقش سرمایه ی اجتماعی در پایبندی به فرهنگ شهروندی به عنوان هدف اصلی است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شهر اصفهان است که تعداد 400 نفر از شهروندان 18 سال به بالای آنها به عنوان حجم نمونه مورد بررسی قرار گرفته است.
    نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین میزان کل سرمایه ی اجتماعی (37/0 =P)، و ابعاد آن یعنی اعتماد اجتماعی (43/0 =P)، تعامل اجتماعی (36/0 =P)، آگاهی اجتماعی (33/0 =P)، انسجام اجتماعی (44/0= P) و حمایت اجتماعی (30/0= P) ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد؛ بنابراین تمام فرضیه های پژوهش تایید می شوند. همچنین نتایج حاصل از مدل معادله ساختاری AMOS نیز نشان دادند که متغیر سرمایه ی اجتماعی در مجموع 43/0 بر متغیر پایبندی به فرهنگ شهروندی تاثیرگذار است.
    کلیدواژگان: سرمایه ی اجتماعی، شهروندی، فرهنگ شهروندی، شهر اصفهان
  • محمدعلی چیت ساز، محمد همایون سپهر، امیر مسعود امیر مظاهری* صفحات 133-156
    در تمامی نقاط دنیا بازار، مفهومی کلیدی بوده و تمامی گفتمان های روزمره و واقعیت های سیاسی را تحت الشعاع خود قرار داده است. به بازار به عنوان یک واقعیت اجتماعی و اقتصادی پیچیده و موضوعی جامعه شناختی نگریسته شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و مطالعه ی جامعه شناختی بازار و تاثیر تحولات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر کارکرد بازاریان در سه دهه ی اخیر 80-60 (مطالعه ی موردی بازار قیصریه اصفهان) انجام شده است. این مقاله از نظر نوع هدف یک بررسی کاربردی، از نظر وسعت پهنانگر، از نظر دامنه خرد و از نظر زمانی یک بررسی مقطعی است. روش تحقیق در این پژوهش روش میدانی با استفاده از تکنیک پیمایش و ابزار جمع آوری داده های پرسشنامه، اسناد و مدارک تاریخی و مصاحبه است. جامعه ی آماری، بازاریان بازار قیصریه ی اصفهان و راسته های منتهی به آن است و حجم نمونه 384 نفر است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که تحولات اجتماعی بر کارکرد فرهنگی با ضریب معناداری zبرابر 924 /21 و بر کارکرد سیاسی بازار قیصریه ی اصفهان با ضریب معناداریz برابر026/81 تاثیر مثبت دارد و همچنین تحولات فرهنگی بر کارکرد اقتصادی با ضریب معناداریz برابر149/2 و بر کارکرد اجتماعی با ضریب z برابر832/31 و بر کارکرد فرهنگی بازار با ضریب 792/12تاثیر مثبتی دارد همچنین تحولات اقتصادی بر کارکرد اقتصادی بازار با ضریب z برابر07/68 و بر کارکرد اجتماعی با ضریب 058/6 تاثیر مثبتی دارند اما تحولات اجتماعی بر کارکرد اقتصادی و اجتماعی تاثیر نداشته و نیز بین تحولات فرهنگی و کارکرد سیاسی و تحولات اقتصادی و کارکرد فرهنگی و سیاسی بازار قیصریه تاثیری مشاهده نگردیده است.
    کلیدواژگان: بازار، بازاریان، تحولات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، کارکرد های بازار
  • مصطفی امیدی*، منصور حقیقتیان، سیدعلی هاشمیانفر صفحات 157-188
    سلامت اجتماعی عبارت است از چگونگی ارزیابی فرد از عملکردش در برابر اجتماع. از نظر کییز فردی برخوردار از سلامت اجتماعی است که اجتماع را به صورت یک مجموعه معنادار، قابل فهم و بالقوه مفید برای رشد و شکوفایی بداند و احساس کند که به جامعه تعلق دارد، از طرف جامعه پذیرفته می شود و در پیشرفت آن سهیم است. سلامت اجتماعی، نوعی بهداشت روانی، فردی و جمعی است، که در صورت تحقق آن، شهروندان دارای انگیزه و روحیه شاد بوده و در نهایت، جامعه شاداب و سلامت خواهد بود. هدف از پژوهش حاضر ، بررسی کارکردهای سلامت اجتماعی در جوامع شهری و به طور مشخص، در کلان شهر اصفهان است.چارچوب نظری پژوهش با استفاده از دیدگاه های کییز، دورکیم، فروم و فروید تدوین شده است. روش تحقیق پیمایش، و ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسشنامه بوده است. جامعه آماری شامل کلیه شهروندان 15 تا 64 ساله ی باسواد شهر اصفهان بوده و نمونه آماری نیز شامل تعداد 385 نفر از جامعه آماری فوق در نظر گرفته شده که به روش خوشه ایانتخاب شده اند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss و جهت آزمون مدل از نرم افزار Amos استفاده شده است.نتایج تحقیق نشان می دهد که بین متغیر مستقل سلامت اجتماعی و متغیرهای وابسته ی سلامت روانی، هنجارمندی اجتماعی و مسئولیت پذیری اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین ارتباط بین متغیر هنجارمندی اجتماعی و مسئولیت پذیری اجتماعی نیز معنادار است.
    کلیدواژگان: سلامت اجتماعی، سلامت روانی، هنجارمندی، مسئولیت پذیری، جوامع شهری
  • مجید زمانی دهاقانی، سعید معدنی، شاپور بهیان*، حسین آقاجانی صفحات 189-214
    هدف این تحقیق پاسخ به این سوال است که نویسنده ی ادبیات داستانی معاصر ایران در تصویرسازی از تحولات فضای اجتماعی شهری، چگونه به تعاریف عناصر و شخصیت ها پرداخته است؟ به بیان دیگر، با در نظر گرفتن تعاریف مفاهیم معین و حساس در روش پژوهش طبیعت گرایانه ی هربرت بلومر، آیا فضاهای اجتماعی منعکس شده در ادبیات داستانی ایران معاصر از یک فرآیند دیالکتیکی بین عناصر حقیقی جامعه ی توصیف شده در داستان و ذهن نویسنده است یا از تعاریف منجمد و ثابت موجود در گفتمان های سیاسی و اجتماعی حاکم بر فضای عمومی و روشنفکری جامعه برگرفته است؟ جامعه ی آماری مورد مطالعه مجموعه داستان های کوتاه و رمان های نوشته شده در دوره ی معاصر ادبیات ایران است. منظور از دوره ی معاصر از مقدمات بروز انقلاب مشروطه تا انقلاب بهمن 1357 است. نمونه ی آماری شامل 2 نویسنده و 5 اثر داستانی است که بر اساس نظر 27 متخصص و با استفاده از روش دلفی انتخاب شده اند. مبنای روشی این پژوهش «عین گرایی دیالکتیکی» است. بر این مبنا و با استفاده از نظریات جرج زیمل، هنری لوفور و لوسین گلدمن و بسط هم زمان آن ها، به چارچوب تحلیلی دیالکتیکی منطبق با نوع پنجم دیالکتیک مورد تعریف ژورژ گورویچ با عنوان «دیالکتیک چشم اندازها یا تقابل مناظر» می رسیم که بر اساس آن می توان با بررسی هر جزء از سیستم اجتماعی به رابطه های متقابل آن عنصر یا جزء با عناصر یا اجزاء دیگر رسید. با استفاده از این چارچوب تحلیلی، امکان قرار دادن داده های حاصل از پژوهش ها و هم چنین اطلاعات ارتباطی عناصر در کنار هم و ایجاد یک نظام یا سیستم اطلاعات اجتماعی را فراهم نمود و از طریق این سیستم به تحلیل کلی جامعه/متن دست یافت. آنچه می توان به عنوان نتیجه ی کلی تحقیق و در جواب سوال اصلی تحقیق ارائه نمود آن است که هیچ کدام از نویسندگان منتخب را نمی توان به طور مطلق دیالکتیک گرا یا برعکس نامید زیرا هر کدام از آثار آنان با توجه به موقعیت اجتماعی و زمان نگارش اثر و شرایط اجتماعی و فردی نویسنده و هم چنین نوع و حجم داستان، می تواند دارای خط سیر ساختاری متفاوتی باشد.
    کلیدواژگان: فضای اجتماعی شهر، عین گرایی دیالکتیکی، ادبیات داستانی، سیستم اطلاعات اجتماعی
|
  • Yaghob Ahmadi, Maryam Aghaei* Pages 1-30
    The extension of slumms in the last century is one of the most important problems in the world, especially in developing countries and it has brought about numerous political, social, economic and security consequences. Slum-dwellers have inappropriate socio-economic status and rarely can be assimilated to the modern urban structures. This study aimed to investigate the effects of slum-dwelling on social deviations of residents of Naysar slum ofthe city of Sanandaj in the western parts of Iran. The study was non-experimental and was conducted using the survey method. The data were collected using a questionnaire that had good validity and reliability. The results showed that religiosity and cultural values were significantly and negatively relatet (-0/35) to social deviance. Socio-economic status and power structure in family had significant positive impacts on social deviance with coefficients of (0/15) and (0/30).
    Keywords: slum-dwelling, Social Deviance, Religiosity, family power structure, Naysar
  • Mahin Nastaran, Vahid Ghasemi, Shabnam Yasavolian* Pages 31-64
    Excessive and irregular growth of population in urban areas, especially in metropolitan areas, has caused increase of high-rise buildings and also has brought about many problems such as social anomalies, reduction of security, etc. This paper studies the relations between high-rising buildings and the kind and amount of urban crimes. In this paper, in addition to evaluating the relationship between two main variables, other factors that can affect urban crimes are also examined. The research population consisted of the residents of regions 5, 6, 7, 8, 12, 13, 14 in north and south of Isfahan. The findings showed that the linear relationship between high rising buildings and urban crimes is low. In general the increase of high-rise building caused 6.5% increase of urban crimes. On the other hand, with the score of 0.92, there is a very strong nonlinear relationship between two mentioned variables. Among four groups of urban crime, Pearson coefficient for crimes against properties and ownership is 0.47 and Spearman coefficient is 0.6, which is the strongest relationship of variables considered. This indicates that the probability of committing a crime in high rise building areas like region 6, increases, perhaps because of the relatively good economic situation of the residents. Considering the effects of intervening variables, the results showed that better employment conditions, durability and age of buildings decreases urban crimes.
    Keywords: High-Rise Building, Urban Crime, Urban Space Security, Intervening variables
  • Mahboube Abdosamadi, Seyed Yaghoub Mousavi, Khadie Safiri* Pages 65-102
    The present article aimed to specify the attitude toward women’s citizenship rights on the bases of the respondents’ social and cultural capitals in the city of Tehran. The method of research was analytical survey and the research population consisted of all Tehrani females over the age of 18 in 2016 of whom, on the basis of Cochran formula, 384 who were selected using a random classified sampling technique. Researchers` self-made questionnaire; the social capital theoretical framework was constructed based on Bourdieu’s theory with objective (social participation, commitment, and interaction) and subjective (social awareness, trust, and solidarity) dimensions which states a dialectical relationship between subjectivity (habitus) and objectivity (field). Also, cultural capital consisted of embodied, objectified and institutionalized forms. Zoanevski`s citizenship rights model was used in political, collaborative- civilian, and social dimensions. The obtained results of multiple regression and path analysis revealed that all of social capital indicators can predict 17 percent of female’s attitude toward citizenship rights in which social trust and social interactions played the main role. Also, social capital indexes can explain 27 percent of female’s citizenship rights in which embodied capital was the most important.
    Keywords: Attitude, Citizenship Rights, Social capital, Cultural Capital, women
  • Mohamadali Chitsaz, Mohammad Homayon Sepehr, Amirmasood Amir Mazaheri* Pages 133-156
    All over the world, the market is a key concept which influences both everyday life events and political discourses. The market is considered to be a very complex social and economic phenomenon which can also be studied sociologically. Hence, the present study aimed to investigate the sociology of the market and the impact of social, cultural and economic changes on business functions in the recent three decades of 1360 – 1380 in Qaesarea bazzar in Isfahan. The research population consisted of the businessmen of Qaesarea bazzar in Isfahan and the other markets connected to it. 384 individuals were selected as the sample. The data were collected using questionnaires, historical documents and interviews. The results indicated that social changes have had a positive effect on cultural functions (Z=21/924) and on political functions (Z=81/026). Also, Cultural changes have a positive effect on economic functions (Z=2/149) and on social functions (Z=31/832), and on cultural functions (Z=12/792). Economic changes have a positive impact on economic functions (Z=68/07) and on social functions (Z=6/058).
    Keywords: bazzar, Social changes, Economic changes, Cultural changes, Market Functions, Qaesarea bazzar
  • Mostafa Omidi*, Mansoor Haghighatian, Seyed Ali Hashemianfar Pages 157-188
    Social well-being refers to how a person assesses his/her functions in society. According to Keyes, one possesses social well-being if he/she sees the society as a meaningful, understandable and potentially useful medium for growth and feels a sense of belonging to society and is also accepted in and is involved in the progress and development of the society. Social well-being is a kind of mental, physical and individual well-being that can potentially make residents to be highly motivated and happy which can, in turn make the society to be safe. The present paper aimed to investigate the functions of social well-being in the city of Esfahan which is located in central parts of Iran. The theoretical framework of the paper was based on the views of Keyes, Durkheim, Fromm, and Freud. Research population consisted of all educated Esfahani residents who were 15-64 years old, of which 385 individuals were selected as the sample through a clustering method. Needed data were collected using a questionnaire. The data were analyzed using the Spss and Amos softwares. The results showed that relationship between social well-being, as the independent variable, and psychological well-being, social normality and social responsibility, as dependent variables, were significant. The relationship between social normality and social responsibility also was significant.
    Keywords: social well-being, mental health, normality, social responsibility, urban areas
  • Majid Zamani Dehaghani, Hossin Aghajani, Saeed Maadani, Shapoor Behyan* Pages 189-214
    The following research aims to answer the question that how the Iranian narrative literature author has defined the elements and characters in illustrating the transformations of urban-social environment. In other words, considering the definitions of significant and crucial concepts in Herbert Blumer’s naturalistic research procedure, it is a matter of question that whether the environments reflected in narrative literature of contemporary Iran come from a dialectical process between the real elements of the society and the author's mind or from the fixed and frozen definitions that exist in political and social negotiations which is dominant in public and intellectual environment of the society. The population of interest is the anthology of short stories and written novels in contemporary Iranian literature (that is, the years between 1911 to 1979). The sample size contains 3 authors and 8 literary works that have been chosen based on the ideas of 27 experts utilizing Delphi Method. The procedure utilized in the following research is "dialectic objectivism". By applying the ideas of Georg Simmel, Henry Lefebvre and Lucien Goldman, an analytical-dialectical frame was achieved that was consistent with George Gurvitch’s fifth kind of dialectic named "dialectic of the prospects or the contrast of the manifests" (Mutual implication). On that basis it is possible to achieve a mutual relationship between that element and other elements by assessing every element of the social system. Applying the mentioned analytical frame, it would be possible to put the data obtained from the research and also communicational data of the elements beside each other and create a social information system (SIS). Through SIS, overall analysis of the society could be achieved. It was found that none of the chosen authors could be merely called dialectical or vice versa, since each one of their works could have a different structure depending on their social position and the time of writing the work and on the author's social and individual conditions and the type and length of the story.
    Keywords: social environment of the city, dialectic objectivism, narrative literature, social information system