فهرست مطالب

نشریه ورزش و علوم زیست حرکتی
سال هشتم شماره 1 (پیاپی 15، بهار و تابستان 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/06/30
  • تعداد عناوین: 7
|
  • فریبا رسان نژاد، رزیتا فتحی*، ولی الله دبیدی روشن صفحات 1-9
    مقدمه و هدف
    اضافه وزن و چاقی به عنوان یکی از دغدغه ها ی مسئولان نظام سلامت مطرح شده است. آیریزین مشتق از ژن FNDC5 مایوکاینی است که به دنبال فعالیت بدنی و تمرین باعث تولید حرارت شبیه بافت چرب قهوه ای می شود. آیریزین مقاومت به انسولین را کاهش داده و تحمل گلوکز را بهبود می دهد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح پلاسمایی آیریزین در زنان یائسه و غیر یائسه دارای اضافه وزن می باشد.
    روش شناسی: 12 زن یائسه )میانگین سن 02/6 ± 42/53 سال و میانگین وزن 46/9± 83/73 کیلوگرم) و 12 زن غیر یائسه )میانگین سن 91/7 ± 08/32 سال و میانگین وزن 2/11± 33/74 کیلوگرم( در این پژوهش شرکت کردند. برنامه تمرینی شامل 24 جلسه تمرین هوازی بود که طی هشت هفته، سه بار در هفته و شدت %80-40 حداکثر ضربان قلب ذخیره اجرا شد. مدت زمان تمرین در هفته اول 25 دقیقه بود به طوری که در هفته هشتم به 45 دقیقه رسید. قبل و بعد از دوره تمرینی، سطوح پلاسمایی آیریزین، گلوکز، انسولین، مقاومت به انسولین و شاخص های ترکیب بدن اندازه گیری شد.
    یافته ها
    تغییر معنی داری در وزن، BMI و WHR آزمودنی ها پس از 8 هفته تمرین هوازی مشاهده نشد (05/0p>). با این حال درصد چربی بدن در هر دو گروه کاهش معنی داری یافت (01/0p≤). اکسیژن مصرفی بیشینه در زنان یائسه افزایشی معنی دار یافت (01/0p<) و در زنان غیر یائسه تغییر معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). سطوح پلاسمایی آیریزین در زنان یائسه افزایش معنی داری را نشان داد (05/0p<) در حالی که تغییرات معنی داری در زنان غیر یائسه مشاهده نشد (05/0p>). هم چنین تغییرات معنی داری در سطوح گلوکز خون ناشتای این گروه ها یافت نشد (05/0p>). انسولین و شاخص مقاومت به انسولین در گروه زنان یائسه کاهش معنی دار یافت (به ترتیب 01/0p≤ و 05/0p<) اما در گروه زنان غیر یائسه تغییر معنی داری نداشت (05/0p>). ارتباط معکوس و معنی داری بین تغییرات آیریزین با تغییرات شاخص مقاومت انسولینی، وزن، شاخص توده بدنی و انسولین یافت شد (05/0p>) در حالی که ارتباط معنی داری بین آیریزین با گلوکز، درصد چربی، نسبت دور کمر به دور لگن و اکسیژن مصرفی بیشینه مشاهده نشد (05/0p>).
    بحث و نتیجه گیری
    هشت هفته تمرینات هوازی می تواند با تغییر سطوح سرمی آیریزین موجب بهبود شاخص های فیزیولوژیکی و بهبود شاخص مقاومت به انسولین در زنان یائسه دارای اضافه وزن گردد.
    کلیدواژگان: آیریزین، مقاومت به انسولین، زنان یائسه، تمرینات هوازی
  • فرزاد ناظم*، مهرداد اسفندیاری اخلاص، رشید حیدری مقدم صفحات 10-17
    مقدمه و هدف
    اجرای پیوسته فعالیت های بدنی شدید و بالاتر از آستانه لاکتات (1vco2/vo2>) در ورزشکاران سطح المپیک یا زبده منجر به سندرم بیش تمرینی می شود که به دلیل عدم توازن میان فشار تمرین و ریکاوری برای دستگاه پیچیده کاردیومتابولیک می تواند عملکرد ورزشی و کارایی سیستم ایمنی را به مخاطره اندازد. در این مطالعه تاثیر مصرف 700 واحد مکمل ویتامین E هنگام بیش تمرینی بر غلظت اینترلوکین-10 (IL-10) پلاسمایی کشتی گیران بررسی گردید.
    روش شناسی: این مطالعه بر روی 27 کشتی گیر انجام شد. سنجش سندروم بیش تمرینی با استفاده از پرسش نامه بیش تمرینی انجام گرفت. به آزمودنی ها به مدت 30 روز مکمل کپسول پرل (ویتامین E) به میزان 700 واحد در دو نوبت صبح (400 واحد: ساعت10صبح) و 300 واحد: هنگام بعدازظهر(ساعت 5 بعدازظهر) داده شد. آزمودنی ها در سه گروه بیش تمرین+مکمل ویتامین E (گروه1)، بیش تمرین+دارونما (گروه 2) و بدون بیش تمرین+مکمل ویتامین E (گروه3) تفکیک شدند. غلظت پلاسمایی اینترلوکین-10 قبل و پس از اعمال مداخله ها اندازه گیری گردید.
    یافته ها
    کاهش معناداری در غلظت IL-10 پلاسمایی کشتی گیران درگروه بیش تمرین+ویتامین E و گروه بدون بیش تمرین+ویتامین E ، پس از اعمال مداخله مشاهده شد (05/0>P)، اما این تغییر در بیش تمرین و دارونما مشاهده نشد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که پس از اعمال مداخله، میزان کاهش غلظت IL-10 پلاسمایی در کشتی گیران تنها بین گروه بیش تمرین+ویتامین E با گروه بیش تمرین+دارونما بود معنادار بود ( 023/0=P).
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به نقش بیولوژیک ویتامین E در سیستم ایمنی و امکان تاثیر آن در سرکوب ادیپوسایتوکاین IL-10 ، مصرف خوراکی 700 واحد از این ویتامین در کاهش دادن غلظت پلاسمایی IL-10 پلاسمایی کشتی گیران در شرایط سندرم بیش تمرینی بارز بوده است.
    کلیدواژگان: سندروم بیش تمرینی، ویتامین E، اینترلوکین-10، کشتی آزاد
  • مقصود نبیل پور *، رامین امیرساسان، علی ضرغامی صفحات 18-26
    مقدمه و هدف
    امروزه از ویژگی های پیکری و فیزیولوژیکی به منظور استعدادیابی و ارزیابی میزان آمادگی جسمانی ورزشکاران استفاده می شود. هدف از این پژوهش، بررسی نیمرخ آنتروپومتریک و برخی قابلیت های فیزیولوژیک و تعیین رابطه بین آن ها در بازیکنان جوان نخبه کبدی پسر ایرانی می باشد.
    روش شناسی: به این منظور 23 بازیکن تیم ملی جوانان کبدی با میانگین سنی 68/0±5/18 سال در این پژوهش شرکت کردند. متغیرهای آنتروپومتریکی شامل (قد، وزن، شاخص توده بدن و درصد چربی) و ویژگی های فیزیولوژیکی شامل (توان هوازی و بی هوازی، سرعت، چابکی و پرش جفت دوطرفه، قدرت دست، انعطاف پذیری و استقامت عضلات شکمی) اندازه گیری شد. داده های حاصله توسط آمار توصیفی (میانگین ± انحراف استاندارد) و ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین ارتباط بین متغیرهای پژوهش بر اساس هدف های مورد نظر در سطح معنی داری 0.05P< آنالیز شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد میانگین قد (97/3 ±26/176) سانتی متر، وزن (11/3±39/64) کیلوگرم، شاخص توده بدن (09/1±86/20)، 36 متر سرعت (25/±34/5) ثانیه، انعطاف (71/4±64/35) سانتی متر، چابکی (31/±20/9) ثانیه، توان (10/401±05/4330) وات، قدرت دست (28/6±09/68) کیلوگرم، دراز و نشست (14/6±33/60) تکرار، پرش دوطرفه (76/8±74/156) تکرار و در آزمون توان هوازی دوی 1600 متر (36/±52/5) دقیقه و ثانیه به دست آمد. هم چنین بررسی همبستگی نشان داد که بین سرعت دویدن 36 متر با توان بی هوازی (0.05P<، 63%) و انعطاف (0.05P<،53%-)، بین استقامت میان تنه و توان هوازی (0.05P<، 56%) و چابکی (0.05P<)، 44%)، بین استقامت عضلانی پا با شاخص توده بدن (0.05P<، 41-%) و قدرت (0.05P<، 52%) ارتباط معنی دار وجود دارد.
    بحث و نتیجه گیری
    به نظر می رسد مسائل تکنیکی و تاکتیکی در موفقیت تیم های هند نقش بیشتری بازی می کند. با این حال مربیان می توانند از ویژگی های پیکری و فیزیولوژیکی به منظور ارزیابی مستمر وضعیت بدنی و آمادگی جسمانی بازیکنان و استعدادیابی بازیکنان مستعد استفاده نمایند.
    کلیدواژگان: کبدی، آنتروپومتریکی، آمادگی جسمانی، ترکیب بدنی، استعدادیابی
  • زینب شیخلو، بختیار ترتیبیان، عباس مآل اندیش صفحات 27-36
    مقدمه و هدف
    پوکی استخوان بیماری متابولیکی استخوان است که کاهش عمومی و شدید چگالی استخوان را به همراه دارد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر دوازده هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط بر سطوح سرمی ویتامینD، هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر در زنان یائسه کم تحرک بود.
    روش شناسی: این مطالعه از نوع تحقیقات نیمه تجربی با دو گروه تجربی و کنترل بود. 20 زن یائسه کم تحرک داوطلب و واجد شرایط با میانگین سنی 12/2±60سال و شاخص توده بدن 24/3±46/29کیلوگرم بر مترمربع به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (10زن) و کنترل (10زن) در این پژوهش شرکت نمودند. گروه فعالیت ورزشی در برنامه 12 هفته ای، هر هفته سه جلسه و در هر جلسه به مدت زمان 50 تا 60 دقیقه تمرینات هوازی با شدت 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره را اجرا کردند، درحالیکه گروه کنترل در هیچ مداخله ای شرکت نداشتند. از گروه تجربی و کنترل 24 ساعت قبل و بعد از 12 هفته برنامه تمرینی در حالت ناشتا به منظور اندازه گیری متغیرهای وابسته نمونه گیری خون به عمل آمد. اطلاعات مربوطه با روش آماری توصیفی و استنباطی تی همبسته و آنکوا در سطح معناداری (05/0≥p) و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج بین گروهی نشان داد که پس از 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط سطوح سرمی ویتامینD، کلسیم و فسفر تفاوت معناداری نداشت (05/0
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که 12 هفته فعالیت ورزشی هوازی پیاده روی و دوی سبک با شدت متوسط 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره سطوح سرمی ویتامین D، کلسیم و فسفر را تحت تاثیر قرار نمی دهد، درحالی که هورمون پاراتیروئید را افزایش می دهد که احتمالا ناشی از دوگانگی اثرات آن برای بهبود توده استخوانی در زنان یائسه 50 الی 70 سال است.
    کلیدواژگان: تمرینات هوازی، ویتامین D، هورمون پاراتیروئید، کلسیم، فسفر، زنان یائسه
  • طاهره احمدیان، اصغر توفیقی* صفحات 37-43
    مقدمه و هدف
    هموگلوبین نقش مهمی در انتقال اکسیژن و در نتیجه بهبود عملکرد هوازی دارد. هدف از این پژوهش، تاثیر تمرینات ایروبیک با مصرف اسپیرولینا بر عملکرد هوازی دختران غیر ورزشکار می باشد.
    روش شناسی: 36 نفر از دانشجویان غیر فعال به طور تصادفی در چهار گروه ورزش+اسپیرولینا (با میانگین سنی3/2±5/27 سال) ورزش+شبه دارو (با میانگین سنی 1/3±6/27 سال) اسپیرولینا (با میانگین سنی 2/1±2/28 سال) و شبه دارو (با میانگین سنی 4/2±4/27 سال) مورد مطالعه قرار گرفتند. از آزمودنی ها قبل از تمرین، نمونه خون و تست نوارگردان بالک گرفته شد. سپس آزمودنی های گروه ورزش+اسپیرولینا و ورزش+دارونما روزانه دو عدد قرص 500 میلی گرمی اسپیرولینا و شبه دارو را به مدت شش هفته مصرف نمودند و هفته ای سه جلسه در فعالیت هوازی ایروبیک شرکت کردند. گروه های اسپیرولینا و دارونما نیز به روش فوق قرص اسپیرولینا و شبه دارو را مصرف کردند؛ سپس مجددا مرحله ی دوم خون گیری و تست بالک به عمل آمد. جهت فرض طبیعی بودن توزیع متغیرها از آزمون آماری تی وابسته و مدل خطی آمیخته استفاده شد و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 16 در سطح الفای 5% شکل گرفت.
    یافته ها
    شش هفته تمرینات ایروبیک با مصرف اسپیرولینا موجب افزایش معنادار در عملکرد هوازی افراد شرکت کننده شد (P<0.05) اما بر میزان شاخص هموگلوبین تاثیر معناداری نداشت (P<0.05).
    بحث و نتیجه گیری
    اسپیرولینا منجر به تغییرات مثبت در عملکرد هوازی افراد شرکت کننده شد و تغییرات ایجاد شده در اثر مصرف اسپیرولینا با ورزش به مراتب بیشتر از مصرف اسپیرولینا یا ورزش به تنهایی بود.
    کلیدواژگان: اسپیرولینا، هموگلوبین، عملکرد هوازی، دختران غیر ورزشکار
  • رامین امیرساسان، افشار جعفری، ثریا نریمانپور سالمی*، حمدالله هادی صفحات 44-52
    مقدمه و هدف
    هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر مکمل دهی کوتاه مدت بولاغ اوتی بر میزان تخریب DNA پس از فعالیت ورزشی وامانده ساز در مردان غیرورزشکار می باشد.
    روش شناسی: 18 مرد غیرورزشکار با دامنه سنی 20-22سال، وزن65-75کیلوگرم، قد 175- 185سانتی متر و اکسیژن مصرفی بیشینه 38 -42 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه در قالب یک طرح نیمه تجربی به صورت تصادفی در دو گروه دریافت کننده گیاه بولاغ اوتی(روزانه80 گرم به شکل خام در روز به مدت 14 روز) به تعداد 8 نفر و کنترل به تعداد 10 نفر قرار گرفتند. همه ی آزمودنی ها پس از مکمل دهی، آزمون وامانده ساز بروس را انجام دادند. نمونه های خونی طی سه مرحله( قبل و بعد از مکمل دهی و پس از فعالیت ورزشی) جهت اندازه گیری میزان پلاسمایی 8-هیدرکسی 2-دزوکسی گوانوزین گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و آزمون تی مستقل در سطح معنی داری 05/0 استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج تحقیق نشان داد مکمل دهی کوتاه مدت بولاغ اوتی موجب کاهش شاخص پلاسمایی 8-هیدروکسی 2 دزوکسی گوانوزین در حالت پایه شده است(p<0.05). هم چنین، این مکمل دهی توانست از افزایش 8-هیدروکسی 2 دزوکسی گوانوزین پس از انجام فعالیت ورزشی وامانده ساز بکاهد.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به نتایج تحقیق می توان از مکمل دهی بولاغ اوتی برای کاهش آسیب های اکسایشی ناشی از فعالیت های ورزشی شدید استفاده کرد. با این وجود، با توجه به مطالعات اندک انجام شده در این حوزه، تحقیقات بیشتری مورد نیاز است.
    کلیدواژگان: مکمل دهی کوتاه مدت، بولاغ اوتی، تخریب DNA، فعالیت ورزشی وامانده ساز
  • محمود نیک سرشت * صفحات 53-61
    مقدمه و هدف
    تمرینات مختلفی برای افزایش عملکرد استقامت هوازی در بازیکنان فوتبال پیشنهاد شده است. اما هنوز مشخص نیست که کدام برنامه تمرین مطلوب تر است. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر تمرین پلایومتریک، تناوبی شدید هوازی و موازی بر عملکرد استقامت هوازی ویژه در بازیکنان فوتبال آماتور مرد بود.
    روش شناسی: 32 بازیکن فوتبال حاضر در لیگ دسته سوم (سن = 7/4 ± 4/25 سال، قد = 1/7 ± 6/177 سانتی متر، توده بدن = 1/11 ± 2/74 کیلوگرم) در این مطالعه شرکت کردند. بازیکنان ابتدا بر اساس منطقه بازی و توان هوازی یکسان سازی شدند سپس به روش تصادفی در یکی از گروه های تمرین پلایومتریک (11 نفر)، تناوبی شدید هوازی (11 نفر) و موازی (10 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین تناوبی شدید هوازی شامل 4 وهله 4 دقیقه ای دویدن با شدت 90 تا 95 درصد ضربان قلب بیشینه با 3 دقیقه استراحت فعال بین وهله ها بود. برنامه تمرین پلایومتریک شامل اجرای 9 حرکت جهشی و پرتابی در 3 نوبت با 10 تکرار بود که با شدت کم تا بیشینه انجام شد. برنامه تمرین موازی شامل اجرای همزمان دو برنامه تمرین پلایومتریک و تناوبی شدید هوازی در یک جلسه بود که ابتدا برنامه تمرین پلایومتریک اجرا شد. برنامه های تمرین به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته اجرا شدند. پیش و پس از تمرین، آزمون استقامتی فوتبال هاف و هلگراد به منظور برآورد استقامت هوازی ویژه اجرا شد.
    یافته ها
    استقامت هوازی ویژه در همه گروه های تمرین به طور معناداری افزایش یافت (پلایومتریک: از 18 ± 1349 به 36 ± 1387، تناوبی شدید هوازی: از 29 ± 1359 به 42 ± 1412 و موازی: از 23 ± 1335 به 33 ± 1436 متر، 05/0 > P). اما، این افزایش در گروه موازی بالاتر از گروه های دیگر بود (05/0 > P)، هرچند تفاوت معناداری بین گروه های تناوبی شدید هوازی و پلایومتریک مشاهده نشد (653/0 = P).
    بحث و نتیجه گیری
    تمرین موازی نسبت به تمرین تناوبی شدید هوازی و پلایومتریک صرف در افزایش استقامت هوازی ویژه بازیکنان فوتبال آماتور مرد موثرتر است.
    کلیدواژگان: تمرین موازی، تمرین تناوبی شدید هوازی، تمرین پلایومتریک، حداکثر اکسیژن مصرفی، آزمون هاف
|
  • Rasanneghad F., Fathi R.*, Dabidi Roshan V Pages 1-9
    Introduction
    Overweight and obesity has been introduced as a problem of health system. Irisin derive of FNDC 5 myokine gene, can produce energy and heat during exercise and physical activity like Brown fat tissue. Irisin can reduce resistance to Insulin and improve Glucose Tolerance. The aim of this investigation is evaluation of effect of aerobic exercise on plasma levels of Irisin in overweight postmenopausal and premenopausal women.
    Methods
    12 postmenopausal women (mean age 53/42 ± 6/02 and weight 73/83 ± 9/46 kg) and12 premenopausal women (mean age32/08 ± 7/91 years and mean weight 74/33± 11/2 kg) participated in this study. Training schedual, include 24 session of aerobic exercises, during 8 weeks, 3times in weeks with 40-80% Maximal heart rate estimated. Duration of exercise in first week was 25 minutes and it reaches to 45 minutes and it reaches to 45 minutes in 8th week. Irisin plasma level, Glucose, Insulin, Insulin resistance and BMI index was measured before and after exercise period.
    Results
    No significant changes was observed in weight, BMI and WHR after 8 weeks of aerobic training (p>0.05). However, body fat percentage was significantly reduced in both groups (p≤0.01). Maximal oxygen consumption significantly increased in postmenopausal women (p0.05). Plasma levels of irisin in postmenopausal women showed a significant increase (p0.05). It also found no significant changes in fasting blood glucose levels in both groups (p>0.05). Insulin and insulin resistance index were significantly decreased in the group of postmenopausal women (respectively p≤0.01 and p0.05). Significant negative correlation was found between irisin changes with insulin resistance index, weight, body mass index and insulin changes (p0.05).
    Conclusions
    Aerobic training can changes plasma levels of irisin and improve the insulin resistance index and physiological index in the overweight postmenopausal women.
    Keywords: Irisin, insulin resistance, postmenopausal women, aerobic exercise
  • Nazem F.*, Esfandiari Ekhlas M., Heidari Moghadam R Pages 10-17
    Introduction
    To perfume continuous vigorous physical activities above the lactate threshold (vco2 / vo2>1) at the Olympic competitions level or for the elite athletes probably lead to the overtraining syndrome is due to an imbalance condition between the overloading period for complex cardio metabolic system which can exercise and recovery situations of sports events to deteriorate the safety and an efficiency of the organism and the athletic performance. In this study the effect of 700IU vitamin E supplementation during an overtraining program on the plasma concentrations of interleukin 10(IL-10) was evaluated in the free style wrestlers.
    Methods
    This design was performed on the 27 free style wrestlers. Overtraining syndrome measurement was Fulfulde using a standard questionnaire overtraining. The subjects participated in the three groups: including an overtraining vitamin E (G1), a training placebo (G2) and an without overtraining vitamin E (G3). Plasma levels of IL-10 were measured before (base line condition) and after an intervention agent.
    Results
    The findings indicated that a significant decreasing in plasma concentration of IL-10 wrestlers during an overtraining VE group and the group without overtraining VE, were observed after an intervention condition (p
    Conclusions
    The scientific evident investigated that biological role of vitamin E supplementation for the immune system and its probably impact on the suppress adipocytokine (IL-10 ), oral administration of 700IU of the Vitamin E is markedly occurred in the reducing for the plasmatic level of IL-10 wrestlers during an overtraining conditions in the completion precession.
    Keywords: Overtraining Syndrome_Vitamin E IL-10_Freestyle wrestling
  • Nabilpour M. *, Amirsasan R., Zarghami A Pages 18-26
    Introduction
    nowadays anthropometric characteristics and physiological in order to used for talent identification and evaluation of an athlete's fitness. The purpose of this study was evaluating the anthropometric profile and physiological capabilities of the relationship among them Iranian elite male kabaddi players in the young.
    Methods
    For this purpose, twenty- three young national players of the kabaddi team participated in this study. The anthropometric variables included height, weight, BMI, and body fat percentage. The physiological characteristics consisted of aerobic power and anaerobic, speed, agility, bilateral jump, upper body strength, flexibility and sit- up was measured. The obtained data was analyzed by descriptive statistics (mean ± standard deviation) and Pearson correlation coefficient for determining the relationship between the variables of study based on the intended targets in the level of 0/05.
    Results
    The result showed that the average height (176±3/97)cm, Weight (64/39±11/3) kg, BMI (20/86±1/09), 36meters (5/34±0/25) seconds, flexibility (35/64±4/71) cm, agility(9/20±0/21) seconds, power(4330/05±401/10) watts of power (28/6±09/68)kg, sit- ups(60/33±14/6) repeat, bilateral jump(156/74±8/76) repeat and in aerobic 1600 meters run test(5/52±0/36) minutes and seconds obtained. Also assessment of correlation showed that there was a significant relationship between 36 meters with anaerobic power of(r=%63, p≤0/05), flexibility(r= - %53, p≤0/05) and between the torso endurance and aerobic power capacity(r= %56, p≤0/05), agility(r= %44, p≤0/05), foot muscular endurance, BMI(r= %41, p≤0/05) and power(r= %52, p≤0/05).
    Conclusions
    It seems that the technical and tactical issues playing a more significant role in the success of the Indian team. However, coaches can anthropometric and physiological in order to continuously to evaluate the physical fitness of players and scouting talented players use.
    Keywords: Kabaddi, anthropometric, Body Composition, fitness, talent
  • Sheikhlou Z., Tartibian B.*, Malandish A Pages 27-36
    Introduction
    Osteoporosis is a metabolic bone disease that dramatically reduces bone density. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of moderate intensity aerobic training on serum levels of vitamin D, parathyroid hormone, calcium, and phosphorous in sedentary postmenopausal women.
    Methods
    This investigation was in the form of a semi-experimental with two experimental & control groups. Twenty sedentary postmenopausal women with having an average [age (60.12±2.12 yr) and BMI (29.46±3.24 kg.m2)] voluntarily & bona fide participated in this study. Then subjects were randomly divided into two the exercise (10 women) and control (10 women) groups. Exercise group performed of 12 weeks walking & jogging moderate-intensity aerobic training 65-70% maximal heart rate reserve, three sessions per week, and per session 50-60 (min), but the control group participated in no intervention. Twenty-four hours before and after of 12 weeks training program were taken blood samples for fasting in order to measure serum indices of vitamin D, parathyroid hormone, calcium, and phosphorous in the exercise & control groups. Data analysis included descriptive and inferential (paired samples t-test & ANCOVA test) statistics using SPSS-23 software and a significance level of P≥0.05 was considered.
    Results
    The results between-groups showed that serum levels of vitamin D, calcium, and phosphorus were not significantly different (P>0.05), while serum levels of parathyroid hormone significantly increased (P≥0.05).
    Conclusions
    The results in the study suggest that 12 weeks of moderate-intensity aerobic training 65-70% maximal heart rate reserve such as walking & jogging program (W-WJMIEP-R) serum levels of vitamin D, calcium and phosphorus does not affect, while parathyroid hormone increases that Probably due to the duality of it effects to improve bone mass in sedentary women 50-70 years old.
    Keywords: Aerobic training, Vitamin D, Parathyroid hormone, Calcium, Phosphorus, postmenopausal women
  • Ahmadian T., Tofighi A. * Pages 37-43
    Introduction
    Hemoglobin plays an important role in the transport of oxygen and thus improving aerobic performance. The purpose of this study, the effect of aerobic exercise on aerobic performance by taking spirulina is non-athletic girls.
    Methods
    36 students from passive randomly into four groups: exercise Spirulina (with an average age of 27/5 ± 2/3 years) exercise placebo (average age, 27/6 ± 3/1 years) Spirulina (average age, 28/2 ± 1/2 years) and placebo (average age, 27/4 ± 2/4 years) were studied. The participants before the exercise period, blood samples were taken and tested treadmill bulk. The subjects in the placebo exercise group and exercise Spirulina two tablets of 500 mg Spirulina and placebo for six weeks and weeks they attended three sessions of aerobic activity aerobics spirulina and placebo groups in this method Spirulina Tablets and placebo took again the second stage blood and bulk test was performed. In order to of normal distribution of variables by kolmogrov-smirnov test, SPANOVA and Dependent t test were performed and p
    Results
    Six weeks of aerobic training with spirulina intake caused a significant increase in aerobic performance were participants. But there was no significant impact on the amount of hemoglobin P
    Conclusions
    Spirulina resulted in positive changes in the aerobic performance of participants. And changes in the effects of spirulina supplementation with exercise was far more than the of consumption Spirulina or alone exercise.
    Keywords: Spirulina, hemoglobin, aerobic performance, non-athletic girls
  • Amir Sasan R., Jafari A., Narimanpour Salemi S.*, Hadi H Pages 44-52
    Introduction
    This study was performed to determine Effect of short-term watercress supplementation on level of DNA damage after exhaustive exercise in non-athlete males.
    Methods
    Eighteen male non-athletes )range of age: 20-22 years, weight: 65-75 kg and height: 175-185 cm and VO2max: 38-42 ml/kg/min) in a randomized design were assigned in two supplement(n=8) (85gr/day raw watercress with 250ml water for 14 days)and placebo groups(n=10). After supplementation, all participants were participated in Bruce exhaustive exercise. The blood samples were taken in three phases (before and after the supplementation and after the exercise). The data (Mean ± SD) were analyzed by repeated measure ANOVA, Bunferoni and independent t-test (P≤0.05).
    Results
    The results showed that a 14-day watercress supplementation significantly reduces basal 8-oxodG index in plasma (P›0.05). Moreover, this supplementation could reduce post- exercise 8-oxodG increase.
    Conclusions
    Results of the study indicate that watercress supplementation can reduce DNA damage due to severe physical exercise. However, since few studies have been conducted in this area, more research is needed.
    Keywords: Short-term Watercress supplementation, DNA damage, exhaustive exercise
  • Nikseresht M. * Pages 53-61
    Introduction
    Various training methods have been suggested to increase aerobic endurance performance in soccer players. But, it's still not clear which training is better. Thus, the purpose of the present study was to investigate the effects of plyometric training (PT), high intensity interval aerobic training (HIIT) and concurrent training (CT) on specific aerobic endurance performance in men amateur soccer players.
    Methods
    Thirty-two third league soccer players (age = 25.4 ± 4.7 year, height = 177.6 ± 7.1 cm, body mass = 74.2 ± 11.1 kg) took part in this study. First, players were matched by positional role and aerobic power then randomly assigned to the HIIT (n = 11), PT (n = 11) and CT (n = 10). The HIIT consisted of interval training, four times 4 minutes at 90 to 95% of maximal heart rate, with a 3 minutes jogging in between. The PT included of 9 explosive jumping and throwing exercises in 3 sets with 10 repetitions which subjects have done with low to maximal intensity. The CT involved of both the PT and AT in one session that PT performed first. Training programs were carried out for 8 weeks and 3 sessions per week. Before and after training, Hoff-Helgerud football endurance test was performed to estimate specific aerobic endurance performance.
    Results
    Specific aerobic endurance performance increased significantly after training (PT: from 1349 ± 18 to 1387 ± 36 m, HIIT: from 1359 ± 29 to 1412 ± 42, CT: from 1335 ± 23 to 1436 ± 33, P
    Conclusions
    The CT improves specific aerobic endurance performance in men amateur soccer players to a greater extent than any of the PT and HIIT alone.
    Keywords: Concurrent training, high intensity interval aerobic training, plyometric training, maximal oxygen uptake, Hoff test