فهرست مطالب

پژوهش در نشخوار کنندگان - سال چهارم شماره 3 (پاییز 1395)

مجله پژوهش در نشخوار کنندگان
سال چهارم شماره 3 (پاییز 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/11/19
  • تعداد عناوین: 10
|
  • مصطفی محقق دولت آبادی*، زینب صالحی صفحات 1-16
    تعیین تنوع ژنتیکی پیش نیاز هر برنامه اصلاحی جهت بهبود تولید در حیوانات اهلی می باشد وموفقیت در هر برنامه اصلاح نژادی بستگی به میزان تنوع ژنتیکی موجود در جمعیت مورد نظر دارد.در این مطالعه، تنوع ژنتیکی گوسفند لک قشقایی استان کهگیلویه و بویراحمد با استفاده از 10 جایگاه ریزماهواره ای بررسی قرار گرفت. سپس مقادیر تنوع آللی، شاخص محتوی اطلاعات چند شکلی، هتروزیگوسیتی مورد انتظار، هتروزیگوسیتی مشاهده شده، شاخص شانون و تعادل هاری وینبرگ محاسبه شد. در مجموع 88 آلل در 10 جایگاه مورد بررسی در این مطالعه شناسایی شد که بیشترین تعداد آلل متعلق به جایگاه TGLA53 و کمترین تعداد آلل مربوط به جایگاه ETH10 بود. بیشترین مقدار شاخص شانون مربوط به جایگاه TGLA53 با بیشترین تعداد آلل و کمترین مقدار نیز از آن جایگاه ETH10 با کمترین تعداد آلل بود. همچنین میانگین شاخص شانون نیز در جمعیت مورد مطالعه بالا (829/1) بود. متوسط هتروزیگوسیتی مشاهده شده در همه جایگاه ها بیشتر از هتروزیگوسیتی مورد انتظار بود. میانگین محتوای اطلاعات چند شکلی در جمعیت به ازای تمام جایگاه ها برابر با 76/0 بود. آزمون مربع کای به منظور بررسی تعادل هاردی- واینبرگ برای تمام جایگاه ها در سطح جمعیت انجام شد و نتایج حاصل در تمامی جایگاه ها انحراف بسیار معنی داری را از تعادل نشان دادند (P<0/01).
    کلیدواژگان: گتنوع ژنتیکی، گوسفند لک قشقایی، ریزماهواره
  • زهرا سجادی زرجانی، محمدرضا بحرینی بهزادی*، مجید فردایی صفحات 17-34
    سابقه و هدف
    به دلیل تعداد افراد کم در جمعیت های گوسفند بومی موجود در نقاط مختلف ایران، حفظ تنوع ژنتیکی این جمعیت ها برای انجام برنامه های اصلاح نژادی بسیار مهم است. همچنین این نکته را باید متذکر شد که نژادهای گوسفند بومی به عنوان سرمایه ملی کشور محسوب می شوند و حفظ تنوع ژنتیکی آن ها بسیار ضروری می باشد. بررسی ژنوم میتوکندری شاخصی مناسب برای نشان دادن میزان تنوع ژنتیکی در جمعیت های مختلف دامی است. در پژوهش حاضر به منظور بررسی ساختار ژنتیکی و ترسیم روابط فیلوژنتیکی، ناحیه HVR1 ژنوم میتوکندری شش جمعیت از گوسفندان بومی ایران با دیگر گوسفندان خارجی موجود در بانک جهانی ژن NCBI مقایسه گردید.
    مواد و روش ها
    از تعداد 30 راس گوسفند متعلق به نقاط مختلف کشور شامل نژادهای قزل، مهربان، لک قشقایی، بهمئی، قره گل و کرمانی نمونه های خون جمع آوری شد. DNA کلیه نمونه ها به روش شستشوی نمکی استخراج شد و به عنوان الگو جهت تکثیر و توالی-یابی ناحیه HVR1 ژنوم میتوکندری مورد استفاده قرار گرفت. سپس کمیت و کیفیت DNA استخراج شده با استفاده از روش اسپکتروفوتومتری و الکتروفورز ژل آگارز 2 درصد تعیین شد. آغازگرهای رفت و برگشت جهت تکثیر بخشی از ناحیه D-loop ژنوم میتوکندری به طول 623 جفت باز طراحی گردید. واکنش زنجیره ای پلی مراز با استفاده از یک جفت آغازگر اختصاصی انجام گرفت. محصولات واکنش زنجیره ای پلی مراز پس از خالص سازی تعیین توالی شدند. این توالی ها با 19 توالی مشابه ژنوم میتوکندری دیگر متعلق به نژادهای گوسفندان موجود در بانک جهانی ژن مقایسه شده و درخت فیلوژنتیکی آن ها ترسیم گردید.
    یافته ها
    با بررسی ناحیه HVR1 ژنوم میتوکندری گوسفندان مورد مطالعه، 39 جایگاه نوکلئوتیدی متغیر و 17 هاپلوتیپ شناسایی شد. نتایج تجزیه واریانس مولکولی نشان داد که تنها 7 درصد از تغییرات در بین گروه ها و 93 درصد در درون جمعیت ها توزیع شده است. همچنین اختلاف ژنتیکی بین جمعیت های مورد مطالعه براساس شاخص تثبیت در سطح 5 درصد معنی دار نبوده و مقدار آن 071/0 محاسبه شد.
    نتیجه گیری
    مقدار شاخص تثبیت به دست آمده در این مطالعه بیانگر این است که میزان تمایز ژنتیکی متوسط متمایل به پایین بین جمعیت های مورد مطالعه وجود داشت. نتایج فیلوژنی نشان داد که تمامی گوسفندان مورد مطالعه به جز نژاد مهربان همگی در یک کلاستر دسته بندی شدند. گروه بندی نژادهای قره گل، کرمانی، لک قشقایی، قزل و بهمئی با نژاد های مربوط به کشور های چین، ترکیه، اندونزی، تاجیکستان، هند و قزاقستان می تواند به دلیل مشابهت ژنتیکی آن ها با توجه به نزدیکی جغرافیایی مکان زیستی آن ها باشد. همچنین گوسفند نژاد مهربان با یکی از نژاد های گوسفندان چینی (شماره دسترسی DQ903266.1) با هم گروه بندی شدند که در شاخه ای دیگر اما نزدیک به گوسفندان دیگر مورد مطالعه قرار گرفتند که این گروه بندی می تواند نشان دهنده قرابت ژنتیکی این دو نژاد باشد.
    کلیدواژگان: ژنوم میتوکندری، فیلوژنی، گوسفند، ناحیه HVR1
  • سیده زهرا موسوی*، نرگس نظیفی، زانا پیرخضرانیان، کسری احمدیان صفحات 35-54
    سابقه و هدف
    شاربن علامتی از جمله بیماری های حاد و موثر بر گاو و گوسفندان جوان است که علائم این بیماری ایجاد میوزیت و مسمومیت است که اغلب کشنده می باشد. عامل این بیماری باکتری کلستریدیوم شووای است که یک باکتری گرم مثبت، میله ای شکل و بی هوازی است و تولید گاز و اسپور می نماید. اسپور این باکتری مقاومت بالایی دارد و می تواند در خاک و غذا سال ها زنده بماند. ابعاد این باکتری 8-3×1-5/0 میکرون است و معمولا به صورت انفرادی، گاهی دیپلو، بندرت استرپتو باسیل مشاهده می گردد. مهمترین آنتی ژن حفاظتی این باکتری فلاژلین نامیده می شود که یک پروتئین سطحی است و در پروتئین فلاژلا قرار دارد. ازآنجا که پروتئین فلاژلین یک فاکتور بیماری زایی است، بنابراین یک آنتی ژن حفاظتی به شمار می آید که در سال های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است و از آن می توان در طراحی واکسن نوترکیب استفاده کرد. هدف اصلی از مطالعه ی حاضر بررسی پروتئین فلاژلین با استفاده از تجزیه و تحلیل های بیوانفورماتیکی و مشخص کردن نواحی اپی توپی مربوط به سلول B و T است.
    مواد و روش ها
    با استفاده از نرم افزار های بیوانفورماتیکی پیش بینی کننده ی اپی توپ های سلول B و T و همچنین نرم افزارهای پیش بینی کننده ی ساختار دوم و سوم پروتئین، اپی توپ های نهایی پروتئین فلاژلین بر اساس بالاترین امتیاز و بیشترین تکرار در نرم افزارها تعیین شدند و در نهایت به منظور بررسی بیشتر خواص اپی توپ های انتخاب شده، بررسی هضم آنزیمی و توان آنتی ژنی اپی توپ های نهایی با نرم افزار VaxiJen 2.0 با حد آستانه 8/0 نیز به کمک نرم افزار های تحت وب مربوطه انجام شد.
    یافته ها
    نتایج بدست آمده در مطالعه حاضر سه اپی توپ در دامنه ی توالی آمینواسیدی 95-107، 311-320، 399-406 برای سلول T و 3 اپی توپ با توالی اسیدآمینه ای 146-156، 246-254، 291- 299 برای سلول B مشخص کرد و نشان داد که توالی آمینو اسیدی 32_ 45 یک اپی توپ مشترک برای سلول ها B و T است. در نهایت تجزیه و تحلیل بیوانفورماتیکی ساختار دوم و سوم نشان داد که توالی اسید آمینه ای 32_45 ناحیه ی اپی توپی مشترک در دو گروه سلول های B و T می باشد که 61 درصد این ناحیه شامل حلقه های تصادفی است و در سطح ساختار آنتی ژن فلاژلین قرار دارند.
    نتیجه گیری
    استفاده از توالی اسید آمینه ای اپی توپ های حاصله بخصوص اپی توپ مشترک در سازه های نوترکیب مورد استفاده در واکسن های نسل جدید می تواند علاوه بر حذف خطرات ناشی از آثار سوء واکسن های زنده و تخفیف حدت یافته، سطح بالایی از پاسخ سیستم ایمنی را در بدن میزبان آلوده به باکتری کلستریدیوم شووای به وجود آورد.
    کلیدواژگان: کلستریدیوم شووای، فلاژلین، پیش بینی اپی توپ، بیوانفورماتیک
  • فرانک دوستی، تقی قورچی*، بهروز دستار، آرش آذرفر، اصغر سپهوند صفحات 55-72
    سابقه و هدف
    با توجه به این که در حدود 70 تا 75 درصد (در کشورهای توسعه یافته در حدود 50-60 درصد) از کل هزینه های تولیدات دامی مربوط به خوراک است، در این رابطه استفاده از محصولات فرعی صنایع کشاورزی و تبدیلی، از مدت ها قبل مورد توجه بوده است تفاله زیتون یکی از این محصولات جنبی است که به عنوان منبع تامین کننده انرژی در تغذیه گوسفند و بز مورد استفاده قرار می گیرد. مقایسات کمی در خصوص عملکرد و قابلیت هضم بین گوسفند و بز با خوراک های با انرژی و پروتئین یکسان انجام گرفته است. هدف از این پژوهش، استفاده از سطوح مختلف تفاله زیتون در جیره بره ها و بزغاله های پرواری و مقایسه عملکرد و قابلیت هضم بین دو گونه می باشد.
    مواد و روش ها
    این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با آرایش فاکتوریل 3×2 با سه نوع جیره غذایی شامل سطوح صفر، 10 و 20 درصد تفاله زیتون و دو گونه دام (بره ها و بزغاله های پرواری) انجام گرفت. به هر تیمار پنج راس بره پرواری و یا بزغاله پرواری در سن سه ماهگی اختصاص داده شد که به صورت انفرادی در قفس های جداگانه به مدت 84 روز (15 روز دوره عادت پذیری) نگه داری شدند. جیره ها از نظر محتوی پروتئین و انرژی برابر بودند.
    یافته ها
    میزان مصرف خوراک در بره ها با افزایش سطح تفاله زیتون در خوراک کاهش، اما در بزغاله ها با استفاده از جیره حاوی تفاله زیتون افزایش یافت (05/0>P). قابلیت هضم در بره ها و بزغاله ها با مصرف تفاله زیتون کاهش یافت و بزغاله ها نسبت به بره ها قابلیت هضم بیشتری را نشان دادند (05/0>P). وزن بدن در انتهای دوره و افزایش وزن روزانه کل در بره ها و بزغاله های دریافت کننده تفاله زیتون با تیمار شاهد تفاوت معنی داری نداشت. ضریب تبدیل خوراک در همه تیمارها به استثنای تیمار بزغاله های دریافت کننده 20 درصد تفاله زیتون بهبود یافت (05/0>P) و همچنین گونه گوسفند نسبت به بز ضریب تبدیل بهتری را نشان داد (05/0>P ).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج ذکر شده و قیمت ارزان تفاله، استفاده از تفاله زیتون تا مقدار 20 درصد در بره ها و 10 درصد در بزغاله ها توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: تفاله زیتون، بره، بزغاله، مصرف، خوراک
  • عبدالمنصور طهماسبی*، مهناز احمدی همدانی، عباسعلی ناصریان، یوسف جعفری آهنگری صفحات 73-92
    سابقه و هدف
    ویتامین B12 از ویتامین های محلول در آب است که در فرآیند اسپرماتوژنسیز و بقای عملکرد طبیعی اسپرماتووزا ضروری است. در حال حاضر اطلاعات اندکی در خصوص مکمل ویتامین B12 بر کیفیت سیمن منجمد شده موجود است. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر سطوح مختلف ویتامین B12 بر کیفیت اسپرم قوچ زل در شرایط پیش و پس از انجماد بود.
    مواد و روش ها
    مایع منی از شش راس قوچ سالم و بالغ با میانگین وزنی 5±55 کیلوگرم و سن 3-2 ساله با استفاده از شوکر الکتریکی اخذ شد و نمونه های مناسب با رقیق کننده تریس به نسبت 1 به4 مخلوط و پس از سردسازی تا دمای 4درجه سانتی گراد، ارزیابی شدند. سپس، پایوتهای 25/0 میلی لیتری با مایع منی رقیق شده پر و ابتدا در ازت مایع در دمای 120- درجه سانتیگراد به مدت 8-6 دقیقه قرار داده شد و سپس، در ازت مایع در دمای 196- درجه سانتیگراد، منجمد و نگهداری شدند. پس از مدت زمان 10 روز، پایوتها در دمای 37 درجه سانتیگراد یخ گشایی شدند و ویژگی های زنده مانی، تحرک، حرکت پیشرونده، درصد ناهنجاری های مورفولوژیکی، نقایص آکروزومی، درصد اسپرم طبیعی، یکپارچگی غشا پلاسمایی و درصد بازیابی زنده مانی و تحرک اسپرماتوزوا با استفاده از رنگ آمیزی و ارزیابی میکروسکوپی انجام شد و میزان آنزیم های آنتی اکسیدانتی کاتالاز، گلوتاتیون پراکسیداز و سوپر اکسید دیسموتاز منی نیز، اندازه گیری شد. این پژوهش، در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تیمار شامل سطوح مختلف ( صفر، 1، 2 و 3 میلی گرم بر میلی لیتر) ویتامین B12 با هشت تکرار انجام شد. داده های حاصل از این آزمایش، با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 18، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که تاثیر ویتامین B12 بر پارامترهای حیاتی اسپرم از جمله درصد زنده مانی، حرکت پیشرونده، یکپارچگی غشا پلاسمایی، نقایص آکروزومی و درصد اسپرم طبیعی در شرایط سردسازی تا 5 درجه سانتیگراد و شرایط پس از انجماد معنی دار بود (p< 0.05) و بالاترین میزان این صفات در سطح 2 میلی گرم بر میلی لیتر ویتامین B12 مشاهده شد. استفاده از 2 میلی گرم بر میلی لیتر ویتامین B12 در رقیق کننده، توانست درصد بازیابی تحرک و زنده مانی اسپرم را بهبود بخشد. همچنین، منجر به افزایش آنزیم های آنتی اکسیدانی کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز مایع منی گردید که کمترین میزان این آنزیم ها در گروه کنترل و بیشترین مقدار آن ها در سطح 2 میلی گرم بر میلی لیتر ویتامین B12 در رقیق کننده تریس به دست آمد اما نتوانست منجر به افزایش فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز نسبت به گروه کنترل گردد.
    نتیجه گیری
    میتوان پیشنهاد نمود که از سطح 2 میلی گرم بر میلی لیتر ویتامین B12 در رقیق کننده تریس، می توان برای محافظت اسپرم و جلوگیری از آسیب های ساختاری ناشی از رادیکال های آزاد و پراکسیداسیون لیپید و بهبود فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانتی در طی فرآیند انجماد- یخ گشایی منی قوچ زل استفاده نمود.
    کلیدواژگان: ویتامین B12، کیفیت اسپرم، رقیق کننده، رادیکال آزاد، قوچ زل
  • مرتضی نامجو، همایون فرهنگ فر *، مسلم باشتنی، علیرضا اقبال صفحات 93-116
    سابقه وهدف
    در گاوهایی با ظرفیت ژنتیکی بالا، میزان خوراک مصرفی قبل از زایمان کاهش می یابد که در پی آن، تعادل منفی انرژی رخ می دهد. تعادل منفی انرژی، بخشی از فیزیولوژی طبیعی گاوها در اوایل دوره ی شیردهی است. با این حال، وقوع این پدیده، اثرات منفی شدیدی بر تولید و سلامت گاوهای شیری می گذارد. هدف از این تحقیق، برآورد اثر برخی از عوامل موثر بر وقوع تعادل منفی انرژی در گاوهای شیری ایران می بوده است.
    مواد و روش ها
    تعداد 784532 رکورد روز آزمون متعلق به 93259 راس گاو شیری شکم اول در 660 گله که طی سال های 1382 الی 1392 زایش داشتند، مورد استفاده قرار گرفت. برای بررسی احتمال وقوع تعادل منفی انرژی، یک مدل خطی تعمیم یافته لجستیک به کمک رویهGLIMMIX نرم افزار آماری SAS بر داده ها برازش داده شد. در مدل مزبور، اثر سازه های استان (10 استان)، گامه ی شیردهی (10 ماه)، فصل تولید، سن در هنگام نخستین زایش (دو گروه 1- کمتر یا مساوی 25 ماه 2- بیشتر از 25 ماه)، نوع اسپرم پدر حیوان (سه گروه 1- اسپرم ایرانی 2- اسپرم کانادایی 3- اسپرم آمریکایی)، سال زایش (1392-1382)، شمار سلول های بدنی در شیر روزانه (دو گروه 1- کمتر یا مساوی 200 هزار در میلی لیتر 2- بیشتر از 200 هزار در میلی لیتر)، نوع ژنوتیپ گاو (دو گروه 1- زینه یا آمیخته ارتقاء یافته به-سمت اصیل 2- اصیل هلشتاین)، مقدار شیر روز آزمون (به عنوان متغیر کمکی)، تنوع درون گله ای برای تولید شیر (دو گروه 1- تنوع بالا 2- تنوع پائین)، و همچنین اثر متقابل بین گامه ی شیردهی و فصل تولید، قرار داده شدند. با استفاده از رکوردهای روز آزمون درصد چربی و درصد پروتئین شیر در هر ماه شیردهی (و به دلیل در دسترس بودن آن ها تحت شرایط عملیاتی در گاوداری ها) و نقطه ی آستانه ای 12/0 ، متغیر وابسته به صورت دوتایی (کد صفر برای عدم وقوع و کد یک برای وقوع تعادل منفی انرژی) تعریف گردید.
    یافته ها
    همه ی سازه های گنجانده شده در مدل، به جز سن در هنگام اولین زایش، اثر معنی داری از لحاظ آماری بر وقوع تعادل منفی انرژی داشتند (P<0/0001).بیشترین و کمترین وقوع تعادل منفی انرژی به ترتیب مربوط به نتاج گاوهای نر کانادایی و گاوهای نر ایرانی بود. گاوهایی که در فصل زمستان و پاییز تولید کرده بودند به ترتیب بیشترین و کمترین وقوع تعادل منفی انرژی را نشان دادند. وقوع تعادل منفی انرژی در گاوهای زینه کمتر از گاوهای اصیل هلشتاین بود. در گامه اول شیردهی بیشترین و در گامه هفتم شیردهی کمترین وقوع تعادل منفی انرژی وجود داشت. گله هایی که دارای تنوع بالایی در تولید شیر هستند، نسبت به گله های با تنوع پایین، از وقوع تعاد منفی انرژی بیشتری برخوردار بودند. میانگین احتمال وقوع تعادل منفی انرژی در گاوهایی با شمار سلول های بدنی شیر بیش از 200 هزار در میلی لیتر بیشتر ازگاوهایی بود که شمار مزبور در شیر روزانه شان کمتر از 200 هزار در میلی لیتر بود.
    نتیجه گیری
    استفاده بیشتر از اسپرم های آمریکایی (همراه با برآورده شدن احتیاجات غذایی گاوهای پرتولید)، مدیریت متناسب با احتیاجات دام در فصل زمستان، استفاده بهینه از گاوهای زینه در طرح های اصلاح نژادی، توجه بیشتر به گاوهای تازه زا، یکنواختی تولید شیر گاوها در گله و همچنین بهبود وضعیت بهداشت و سلامت دام از جمله توصیه هایی است که می توانند برای کاهش وقوع تعادل منفی انرژی، مفید واقع گردند.
    کلیدواژگان: نسبت چربی به پروتئین، تعادل منفی انرژی، گامه شیردهی، گاو شیری
  • خلیل زابلی*، مصطفی ملکی صفحات 117-134
    سابقه و هدف
    تکنیک تولید گاز به روش برون تنی (GP) جهت بررسی کینتیک تخمیر شکمبه ای خوراک استفاده می شود. با توجه به اینکه منحنی تولید گاز ساختار لگاریتمی دارد، لذا توصیف داده های حاصل از GP، از طریق برازش آنها با مدل های غیر خطی صورت می گیرد. برای این منظور انواع مدل های ریاضی را می توان به کار برد. شناخته شده ترین مدل به کار رفته در GP ، مدل نمایی (EXP) می باشد. اما گزارش شده است که برخی از مدل ها نسبت به مدل نمایی، نتایج GP را با دقت بالاتری پیش بینی می کنند. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر پیش بینی کینتیک تخمیر شکمبه ای سیلاژ ذرت با استفاده از برخی مدل های غیر خطی بود.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق از 4 مدل ریاضی شامل نمایی (EXP)، ویبول (WEB)، میچرلینگ (MIT) و ریچارد (RCH) جهت پیش-بینی کینتیک تخمیر شکمبه ای در سیلاژ ذرت استفاده شد. سیلاژ ذرت در روزهای صفر، 20 ، 40 و 60 پس از سیلو کردن به عنوان نمونه خوراک استفاده شد. درصد ماده خشک و ترکیب شیمیایی (پروتئین خام، NDF، ADF و خاکستر خام) نمونه ها تعیین گردید. تکنیک تولید گاز توسط سرنگ های شیشه ای برای هر کدام از نمونه ها در 4 تکرار انجام شد. مقدار 200 میلی گرم خوراک خشک شده در آون با 30 میلی لیتر مایع شکمبه بافری شده به داخل هر یک از سرنگ های شیشه ای ریخته شده و در دمای 39 درجه سانتیگراد انکوباسیون شد. حجم گاز تولید شده در ساعات صفر، 2، 4، 6، 8، 12، 24، 48، 72 و 96 ساعت پس از انکوباسیون توسط مدل های آزمایشی برازش گردیدند. از آماره های میانگین مربعات خطا (MSE)، ضریب تعیین (R2) کارایی نسبی (RE)، آزمون LSD و معیار اطلاعات آکائیک (AIC) به عنوان پارامترهای نکویی برازش و انتخاب بهترین مدل استفاده شد.
    یافته ها
    بر اساس نتایج به دست آمده، مقدار MSE به طور معنی داری در مدل EXP بیشتر از سایر مدل ها بود (P<0.05). اما مقدار R2 در مدل EXP به طور معنی داری در معنی داری کمتر از سایر مد ها بودند (P<0.05). بر اساس نتایج RE، مدل های WEB، MIT و RCH به ترتیب 2/68، 2/05 و 2/80 برابر بهتر از مدل EXP بودند. آزمون LSD نیر نشان داد که مقدار MSE در مدل RCH تفاوت معنی داری با سایر مدل ها داشت (P<0.05)و لذا نکویی برازش آن بهتر از مدل های دیگر بود. بر اساس نتایج آزمون آکائیک، مدل های EXP و RCH به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار AIC را در بین مدل داشتند. بر این اساس، مدل EXP ضعیف ترین و مدل RCH قوی ترین مدل در بارزش داده ها بودند. همچنینف آماره W نشان داد که شانس مدل های EXP، WEB، MIT و RCH برای انتخاب شدن به عنوان بهترین مدل، به ترتیب 6/1، 30، 6/8 و 57 درصد بود. نتابج ER نیز نشان داد که مدل های WEB، MIT و RCH به ترتیب 4/913، 1/120 و 9/321 برابر بهتر از مدل EXP بودند.
    نتیجه گیری
    به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که مدل های WEB و RCH کینتیک تخمیر شکمبه ای سیلاژ ذرت را با دقت بیشتری برآورد کردند. لذا می توان پیشنهاد کرد که برای توصیف پروفیل تولید گاز در سیلاژ ذرت از مدل های WEB و RCH به جای مدل EXP استفاده شود.
    کلیدواژگان: نکویی برازش، تکنیک تولید گاز، سیلوی ذرت، مدل های ریاضی
  • سارا یوسفیان، اسدالله تیموری یانسری*، یدالله چاشنی دل صفحات 135-156
    سابقه و هدف
    الیاف نامحلول در شوینده خنثی (NDF)، به عنوان عامل پیش بینی مقدار مصرف خوراک مطرح شده است. به هرحال، تنظیم جیره با سطح ویژه ای از NDF بدون توجه به الیاف نامحلول در شوینده خنثی غیر قابل هضم (iNDF)، اثر قابل توجهی بر مصرف خوراک، قابلیت هضم و محتوای انرژی قابل متابولیسم جیره به جا می گذارد. بنابراین توجه به مقدار iNDF جیره در حیوانات پرتولید بسیار اهمیت دارد. از طرف دیگر، اندازه ذرات به طور انتخابی در شکمبه می مانند که توجیه کننده تفاوت در قابلیت هضم جیره های با مقدار ترکیبات شیمیایی مشابه است. بنابراین هدف از این آزمایش، ترکیب اثر اندازه ذرات و iNDF جیره و ارتباط آن با عملکرد بره های پرواری است.
    مواد و روش ها
    در این آزمایش، تعداد 20 راس بره ی نر نژاد لری با میانگین وزن 82/2± 15/25 کیلوگرم و سن مشابه (نزدیک به 8 ماه)، در یک طرح کاملا تصادفی در قالب فاکتوریل با 4 تیمار (در 5 تکرار) مورد استفاده قرار گرفته است. تیمارهای آزمایشی در این مطالعه شامل جیره هایی که از نظر محتوای NDF یکسان بوده اما حاوی: 1) یونجه با اندازه ذرات متوسط و مقدار iNDF کم، 2) یونجه با اندازه ذرات کوتاه و مقدار iNDF کم، 3) یونجه با اندازه ذرات متوسط و مقدار iNDF زیاد و 4) یونجه با اندازه ذرات کوتاه و مقدار iNDF زیاد بودند. مقدار iNDF با استفاده از میش های فیستولاگذاری شده و انکوباسیون شکمبه ای نمونه ها به مدت 288 ساعت محاسبه شد و مقدار الیاف موثر فیزیکی با استفاده از تکنیک الک های خشک تعیین شد. دام ها به صورت تصادفی انتخاب شدند و در جایگاه های انفرادی مستقر و پس از 14 روز عادت دهی به محیط و جیره ی آزمایشی به مدت 80 روز با دریافت جیره در حد اشتها، نگهداری شدند. مقدار مصرف خوراک روزانه اندازه گیری و وزن کشی دام ها هر 15 روز انجام شد. مقدار قابلیت هضم ظاهری ماده خشک و ترکیبات آلی جیره و نیز قابلیت هضم حقیقی، عملکرد شکمبه و ضریب تبدیل خوراکی محاسبه شد.
    یافته ها
    نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که بخش iNDF جیره بر مصرف ماده خشک، مصرف ترکیبات شیمیایی جیره و قابلیت هضم خوراک اثر معنی داری داشت اما اثر NDF موثر فیزیکی (peNDF) بر آن ها معنی دار نشد. جیره های حاوی iNDF بیشتر، مقدار مصرف خوراک بیشتر و قابلیت هضم ماده خشک کمتری داشتند، اما قابلیت هضم حقیقی بین تیمارها تفاوت معنی داری نداشت. اثر iNDF و ویژگی های فیزیکی الیاف و اثر متقابل آن ها بر فعالیت جویدن و نشخوار و کل فعالیت جویدن بره ها (دقیقه به ازای ماده خشک، دقیقه به ازای الیاف نامحلول در شوینده خنثی، دقیقه به ازای الیاف نامحلول در شوینده خنثی غیر قابل هضم، دقیقه به ازای NDF قابل هضم در کل دستگاه گوارش و دقیقه به ازای الیاف موثر فیزیکی) معنی دار بود اما اثر آن ها بر ویژگی های شکمبه (pH و غلظت نیتروژن آمونیاکی) معنی دار نبود. همچنین، اثر iNDF و peNDF بر عملکرد رشد بره ها معنی دار نبود اما اثر اندازه ذرات بر ضریب تبدیل معنی دار بود.
    نتیجه گیری
    نتایج این آزمایش نشان داد که سطوح متفاوت اندازه ذرات و iNDF با وجود اینکه توانست بر برخی پارامترهای حیوانی موثر باشد اما نتوانست بر عملکرد تولیدی و رشد دام ها اثر بگذارد. نتایج نشان داد که iNDF نسبت به NDF، شاخص الیافی دقیق تری در تنظیم جیره های نشخوارکنندگان است.
    کلیدواژگان: الیاف نامحلول در شوینده خنثی، الیاف موثر فیزیکی، قابلیت هضم، عملکرد رشد، بره پرواری
  • احسان محسنی ارزفونی*، حامد کشفی صفحات 157-170
    نیاز به تولید فراوان محصولات لبنی و بویژه شیر و محدود بودن عوامل تولید، و همچنین تاکید برنامه پنجم و چشم انداز 20 ساله به بهبود شاخص های بهره وری در تولید، ضرورت استفاده ی بهینه از منابع و افزایش بهره وری را آشکار می سازد. در این تحقیق سطح بهره وری کل دامداری ها توسط شاخص ترنکوئیست- تیل در سال 1390برآورد شد. بر همین اساس با استفاده از دو روش اسنادی و پیمایشی (استفاده از نمونه گیری خوشه ایدو مرحله ای) داده های لازم جمع آوری شد. نتایج این مطالعه نشان داد که شهرستان قائمشهر رتبه اول، شهرستان بابل رتبه دوم و شهرستان ساری رتبه آخر را در بهره وری عوامل تولید داشته اند. ضریب پراکنش در هریک از شهرستان های ساری، بابل و قائمشهر به ترتیب برابر 309/0 و342/0 و374/0 می باشد. همچنین نتایج این مطالعه بیانگر آن است که شاخص بهره وری در شهرستان قائمشهر بیشترین نوسان را در بین سایر شهرستان های مورد بررسی داشته است. همچنین پتانسیل تولید شیر در شهرستان های ساری، قائمشهر و بابل به ترتیب برابر 419/1888، 25/1969 و 03/1378 کیلوگرم برآورد گردید. با بهبود شاخص های بهره وری، در شهرستان های ساری، قائمشهر و بابل به ترتیب 57، 49 و 41 درصد بهبود خواهد یافت. برهمین اساس پیشنهاد می شود که باتوجه به نتایج بدست آمده و باتوجه به اجرای قانون هدفمندی یارانه ها، بخشی از درآمد ناشی از صرفه جویی یارانه ها در بخش تولید و زیرساخت های تولید هزینه گردد تا علاوه بر بهبود بهره وری در واحدهای تولیدی، قیمت تمام شده شیر نیز در بلندمدت کاهش یابد.
    کلیدواژگان: بهره وری، شاخص ترنکوئیست تیل، گاوداری های صنعتی
  • ابوالفضل زالی*، سیدمحمود نصراللهی، غلامرضا قربانی، محمد مرادی صفحات 171-191
    سابقه و هدف
    مشخص شده است که رفتارهای تغذیه ای با تاثیر بر pH شکمبه می توانند چربی شیر را تغییر دهند اما الگوی تغییر روزانه این رفتارها و پاسخ های متعاقب در الگوی تغییر pH شکمبه و چربی شیر بررسی نشده است. هدف این آزمایش بررسی تغییر الگوهای روزانه رفتار جویدن، مصرف خوراک، pH شکمبه و ترکیبات شیر در گاوهای پر تولید هلشتاین در شرایط جیره های با کنسانتره بالا بود.
    روش ها و
    مواد
    در این آزمایش از تعداد 78 گاو شیری در اواسط شیردهی (تعداد روزهای شیردهی برابر با 5/26 ± 103 روز) و پرتولید (میانگین تولید شیر 1/11± 1/50 کیلوگرم در روز)، با میانگین وزن بدن 8/76±630 و دفعات زایش 39/1±35/2 استفاده شد. گاوها به تدریج در طول 3 دوره 24 روزه وارد آزمایش شدند که دو هفته اول اختصاص به عادت دهی دام ها پیدا می کرد و نمونه گیری در 10 روز پایانی صورت می گرفت. جیره دام ها یکسان و حاوی 35 درصد علوفه و 65 درصد کنسانتره بود که به صورت خوراک کاملا مخلوط و دو بار در روز تغذیه می شد. تمام گاوها مورد اندازه گیری رفتار روزانه جویدن (خوردن و نشخوار)، میزان مصرف خوراک در ساعت های 2، 4، 6 ساعت پس از ارائه وعده صبح، تولید و ترکیب شیر قرار گرفتند. اندازه گیری pH شکمبه برای تمام گاوها با روش رمینوسنتزیس انجام شد و 14 گاو مورد اندازه گیری مداوم pH شکمبه به وسیله پروپ های اندازه گیری pH با توانایی کالیبراسیون مداوم و امکان انتقال بی سیم داده ها قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج این آزمایش حاکی از آن بود که عمده فعالیت خوردن گاوها در روز و در بین ساعت های 7 صبح تا 20 بعد از ظهر به وقوع می پیوندد در حالی که عمده فعالیت نشخوار در شب صورت می گیرد. گاوها در 2 ساعت اول روز با نرخ حدود 3 کیلوگرم بر ساعت خوراک می خوردند در حالی که در ساعت های بعد نرخ خوردن تا 1 کیلوگرم بر ساعت کاهش می یافت. سنجش مداوم pH شکمبه گاوها حاکی از شروع افت pH به دنبال شروع خوردن خوراک بود و این کمیت با 2 ساعت تاخیر نسبت به وعده خوراک عصر در پائین ترین نقطه خود قرار می گرفت. مدت زمان افت pH شکمبه به زیر 8/5 به میزان 840 دقیقه در روز بود که حاکی از درگیری دام ها با اسیدوز می باشد. در ادامه چربی شیر در اولین وعده بعد از این دوره افت pH، یعنی در وعده شب به کمترین مقدار خود رسید و این افت درصد چربی تا وعده صبح هم ادامه پیدا می کرد. بررسی تابعیت pH شکمبه از متغیرهای بررسی شده نشان داد که مصرف خوراک در 2 ساعت اول بعد از تغذیه صبح نقش تعیین کننده ای در کنترل pH شکمبه دارد.
    نتیجه گیری کلی: الگوی رفتار تغذیه ای می تواند نقش تعیین کننده ای در میزان pH شکمبه و مدت زمان افت pH شکمبه داشته باشد که این امر خود می تواند تعیین کننده ای در درصد چربی شیر در وعده های مختلف شیردوشی باشد. افزایش مصرف خوراک در ساعات اولیه روز می تواند سبب بهبود pH شکمبه شود.
    کلیدواژگان: الگوی رفتارهای تغذیه ای، الگوی تغییر pH شکمبه، الگوی تغییر ترکیبات شیر، گاو شیری
|
  • Z. Sallehi, M. Muhaghegh Dolatabady* Pages 1-16
    Background And Objectives
    The determination of genetic variability is a prerequisite for any breeding program towards the improvement of livestock productivity and a successful breeding strategy depend on amount of genetic variation in the population. Therefore, the aim of this study was to evaluate the genetic diversity of Lac Ghashghaei sheep breed in the Kuhgiloyeh and Boyer Ahmad province using microsatellite markers.
    Materials And Methods
    In this study, the genetic variation of Lac Ghashghaei sheep was studied using 10 microsatellite markers. Then, allele diversity, PIC, HE, HO, Shannon index and Hardy-Weinberg equilibrium were calculated using Genalex and PowerMarker softwares.
    Results
    A total of 88 alleles were found in 10 loci that highest and lowest allele numbers were for TGLA53 and ETH10, respectively. The highest value of Shannon index related to TGLA53 marker with highest allele number and lowest value of Shannon index was for ETH10 marker with lowest allele number. In addition, the average value of Shannon index was also high (1.829) for this population. The mean observed heterozygosity was more than expected ones for all loci. The average value of polymorphism information content (PIC) value for all loci in analyzed population was 0.76 for 10 microsatellites. Test of genotype frequencies for deviation from the Hardy-Weinberg equilibrium (HWE) at each locus, revealed a significant departure from HWE all loci (p
    Conclusion
    In general, the results of estimated parameters for genetic variation revealed that the population of Lac Ghashghaei sheep breed in this study contains high genetic variation. However, in order to maintain the genetic diversity of each breed, breeding strategies should be implemented within each herd.
    Keywords: Genetic variation, Lac Ghashghaei sheep, microsatellite
  • Z. Sajjadi Zarjani, M.R. Bahreini Behzadi*, M. Fardaei Pages 17-34
    Background And Objectives
    Maintaining genetic diversity in native sheep breeds of Iran is very important for breeding goals and increasing their production. Native sheep breeds are national treasure and conservation of these populations is necessary from genetic diversity aspects. Investigation of mtDNA gives useful information about genetic diversity in native populations. In order to investigate the genetic structure and phylogenetic relationships, HVR1 region's of mtDNA in six indigenous sheep populations compared with other foreign sheep in NCBI.
    Materials And Methods
    30 blood samples Includes Ghezel, Mehraban, Lac, Bahmaei, Karakul and Kermani breeds were collected from different parts of the country. All of samples of DNA were extracted by salting out, and as a template to use for replicating and sequencing of HVR1, and then the quality and quantity of extracted DNA using 2% agarose gel electrophoresis, spectrophotometry, respectively were detected. PCR was performed using specific primers. HVR1 region was amplified with specific primers and after purification was sequenced. These sequences with 19 other similar sequences of different sheep breeds obtained from GenBank of NCBI were compared and the phylogenic tree was drawn.
    Results
    By studying HVR1 region of mtDNA Were detected 39 variable site and 17 haplotypes. Analysis of molecular variance showed that only 7% of the variation observed among the six populations and 93% of genetic variation was distributed within populations. AMOVA analysis showed That Genetic disorder among the population studied According to the fixation index was not significant at the 5% and this value was calculated 0.071.
    Conclusion
    Fst value indicated there were low toward medium genetic differentiation among these populations. The results of phylogeny showed that all of sheeps except Mehraban breed were classified in a cluster. Five breeds Includes Karakul, Kermani, Lac, Ghezel, and Bahmaei were categorized with other breeds of China, Turkey, Indonesia, Tajikistan, India and Kazakhstan Because of their genetic similarity due to the geographical Vicinity of them in biological locations. Mehraban sheep breed and one of Chinese sheep breeds (DQ903266.1) were grouped together but in other branches close to other sheep breeds in this study. This grouping could be due to genetic relationship of these two breeds.
    Keywords: mtDNA, Phylogeny, Sheep, HVR1
  • S.Z. Mousavi*, N. Nazifi, Z. Pirkhezranian, K. Ahmadian Pages 35-54
    Introduction
    Blackleg including a Severe and fatal disease affecting young cattle and sheeps. Symptoms of this disease is poisoning myositis and often fatal. A clostridium chauvoei bacterium which is the agent of this disease is a Gram-positive, road shape, anaerobic bacteria and produce gase and spore. Spores of the bacteria are highly resistant and can survive in the soil and feed. Size of these bacteria is 0.5-1× 3-8 microns and seems usually single, diplo and rarely sterepto basil Basil. Flagella are the major protective antigen that is in the bacteria surface. Since flagellin protein is a virulence factor and a protective antigen, takes lots attentions in recent years and it can be used as recombinant vaccine design. The aim of present study is detection of B and T cell epitope of Flagellin protein using bioinformatics analysis tools.
    Materials And Methods
    Using bioinformatics prediction of B and T cell epitopes as well as software to predict the secondary and tertiary structure of proteins, the epitopes of protein Flagellin based on the highest score and most frequent were determined. Finally, to further investigate aimed to exploit properties of selected epitopes, test of antigenicity ability and enzyme digestion has been done using VaxiJen 2.0 software with 8.0 threshold value and protein digest software respectively corresponding related server.
    Results
    3 epitopes in the range of 95-107, 311-320, 399-406 for T cell epitope and 3 amino acid 146-156, 246-254, 291-299 resediue for B cells resulted. The amino acid sequence 32_45 resediue were in common for both B and T cells reported respectively.
    Conclusion
    Using the amino acid sequence specially the shared epitopes between both B and T cells in subunit recombinant construct in new generation of vaccines, not only can eliminating the risks of adverse effects of attenuated live vaccines but also a high level of immune response on the host body infected with clostridium chauvoei bacterium could be created.
    Keywords: Clostridium Chauvoei, Flagellin, Epitope prediction, Bioinformatics
  • F. Dousti, T. Ghoorchi*, B. Dastar, A. Azarfar, A. Sepahvand Pages 55-72
    Background And Objectives
    Considering that about 70 to 75 percent (in developed countries about 50-60 percent) of the total production costs related to livestock feed, use of agricultural byproducts and conversion, been considered has long. The olive cake is a by-product that can be used as an energy source in sheep and goats and also has high humidity which by drying the olive cake its moisture content is low and keeping it is possible. A little comparison of performance and digestibility has done of the same energy and protein feeds between sheep and goats. The aim of this study, was the replacement of barley with olive cake in the diet of fattening lambs and kids and the investigate effect of it on performance and digestibility between the two species.
    Materials And Methods
    This experiment was conducted in a completely randomized design with 3×2 factorial arrangement with three diets containing 0,10,20 percent olive cake and both species (fattening lambs and kids). Five lambs and five kids were given to each treatment with the age of about three months. Animals were individually located in separate cages for 84 days (15 days adaptation period). The protein and energy content of diets were equal.
    Results
    The feed intake in lambs decreased with increasing the levels of olive cake while in kids increased (P
    Conclusion
    According to the results mentioned and low-cost olive cake, use of olive cake up to 20% in lambs and 10% in kids is recommended.
    Keywords: Olive cake, Lamb, Kid, Feed intake, Growth
  • M. Ahmadi Hamedani, A.M. Tahmasebi*, A.A. Naserian, Y. Jafari Ahangari Pages 73-92
    Background And Objectives
    Vitamin B12 is water-soluble vitamins that are essential in the process spermatogenesis and survival of normal function. We have little information about supplementation of vitamin B12, on quality of frozen semen. So the aim of this study was to investigate the effects of different levels of vitamin B12 on semen quality of Zel ram spermatozoa in pre and post freezing conditions.
    Materials And Methods
    Samples were collected from 6 healthy and mature rams with 55± 5 Kg body weight and 2-3 years old by using electro-ejaculator. Suitable samples were mixed with Tris extender in a ratio of 1:4 semen and after cooled to 5-00C was assessed. Then, 0.25 ml of straws was filled with diluted semen. At first, straws put upper vapor liquid nitrogen for 6-8 min, then kept and frozen in -196oC. After 10 days straws were thawed in 37oC and viability, motility, progressive motility, morphological defects, acrosomal defects, normal spermatozoa, plasma membrane integrity and recovery rate of viability and motility of spermatozoa by using staining and microscopic evaluation was performed and the antioxidant enzymes catalase, glutathione peroxidase and superoxide dismutase of semen were measured. This experiment was carried out on the basis of completely randomized design with 4 treatments including levels of vitamin B12 (0, 1, 2 and 3 mg/mL) and 8 replications. The data from these tests was analyzed by using SPSS software, version 15.
    Results
    Results showed that effect of vitamin B12 on vital parameters of spermatozoa such as viability, progressive motility, membrane integrity, defect acrosome and normal spermatozoa at cooled to 5oC and post frozen conditions were significant (p
    Conclusion
    Therefore, it could be suggested that the level of 2 mg /ml, vitamin B12 in Tris extender can be used to protect spermatozoa and prevent structural damage caused by free radicals and lipid peroxidation and improve antioxidant enzyme activity in the process of frozen thawed of Zel ram semen.
    Keywords: Vitamin B12, Spermatozoa quality, Extender, Free Radical, Zel ram
  • M. Namjo, H. Farhangfar*, M. Bashteni, A.R. Eghbal Pages 93-116
    Background And Objective
    Feed intake of genetically high-producing cows decreases before parturition and, as a result, negative energy balance (NEB) is occurred. Negative energy balance is a part of normal physiology in the early lactation. However, this phenomenon has usually serious negative influences on production and health of dairy cows. The objective of the present research was to estimate the effects of some factors affecting the occurrence of negative energy balance in Iranian dairy cows.
    Material and
    Methods
    The data comprised 784,532 test day records belonging to 93,259 first-parity cows in 660 herds and calved between 2003 and 2013 were used. To investigate the probability of negative energy balance occurrence, a logistic generalized linear model using GLIMMIX of SAS statistical software was fitted to the data. In the model, factors of province (10 provinces), lactation stage (10 months), production season, first calving age (25 months) , sperm type of the sire (Iranian, Canadian and American), calving year (2003-2013), somatic cell count (SCC) in daily milk yield (200000), cow genotype (grade up to Holstein, purebred Holstein), milk yield at test day (covariable), within-herd variation for milk yield (high, low), and two-way interaction between stage of lactation and season of production were included. Using fat and protein content of test day milk records in each month of lactation, and with respect to threshold point of 0.12, binary dependent variable (0 and 1 codes for non-occurrence and occurrence of NEB, respectively) was defined.
    Results
    All included factors, except first calving age, had significant effects on the occurrence of NEB (P200,000 as compared to the cows with SCC
    Conclusion
    More utilisation of American sperms (along with providing nutrient requirements of high-producing cows), appropriate nutrition management in winter, optimized utilization of upgrade Holstein cows in breeding schemes, more attention to the cows at freshening, uniformity of milk production over the herd, and also providing suitable health and sanitation are useful recommendations to reduce NEB.
    Keywords: Fat to protein ratio (FPR), Negative energy balance (NEB), Lactation stage, Dairy cow
  • Kh. Zaboli*, M. Maleki Pages 117-134
    Background And Objectives
    In vitro gas production technique (GP) is used for evaluation of ruminal fermentation kinetic of feed stuff. Since structure of GP curve is logarithmic shape, so description of its data is done by fitting them with non-linear models. Some mathematical modelscan be applied for this purpose. The most popular model used in the GP, is exponential model (EXP). But it is reported that some models compared with the EXP model, can predict results of GP more accurately. Thus, the aim of this study was to predict ruminal fermentation kinetic of corn silage using some non-linear models.
    Materials And Methods
    In this study, 4 mathematical models, including exponential (EXP), Weibull (WEB), Mitscherlich (MIT) and Richards (RCH) were used to predict ruminal fermentation kinetic of corn silage. Corn silage was sampled at days zero, 20, 40 and 60 after ensiling. Dry matter percentage and chemical composition (OM, CP, ADF and NDF) of samples were determined. GP was done for each sample in four replicates using glass syringes. 200 mg oven dried feed with 30 ml of buffered rumen fluid was poured into a glass syringe and incubated at 39 ° C. The volume of gas produced at zero, 2, 4, 6, 8, 12, 24, 48, 72 and 96 hours after incubation were fitted by the experimental models. Mean square error (MSE), coefficient of determination (R2), relative efficiency (RE), LSD test and Akaike information criterion (AIC) were used as goodness of fit parameters and to select the best model.
    Results
    Based on the results, MSE values in the EXP model was significantly higher than the other models (P
    Conclusion
    Generally, the results of this study showed that the WEB and RCH models can estimate ruminal fermentation kinetic of corn silage more accurately. Therefore, it can be suggested that the WEB and RCH models can be used for description of GP profile of corn silage instead of the EXP model.
    Keywords: Goodness of fit, gas production technique, corn silage, mathematical models
  • S. Yousefian, A. Teimouri Yansari*, Y. Chashnidel Pages 135-156
    Background And Objectives
    The NDF has been proposed as a reliable predictor of voluntary DMI under certain conditions. However, as formulating a diet to a specific level of NDF without reference to the iNDF could markedly affect the resulting intake, digestibility, and metabolizable energy content of the diet, therefore, adjusting the amount of iNDF in the diet of high production animals is very useful. On the other hand, Feed particles are retained selectively in the rumen that can explain the variable digestibility of rations with similar chemical characteristics. Therefore, the objectives of this experiment were to combination of Particle Size and iNDF of rations for its relation to lamb performance.
    Materials And Methods
    For this experiment, 20 lambs used with an average weight of 25.15±2.82 kg and similar age (8 month) in a completely randomized design with 4 treatments in 5 replications. The NDF content of rations in experimental treatments were similar and including: 1) alfalfa with medium particle size and low iNDF, 2) alfalfa with fine particle size and low iNDF, 3) alfalfa with medium particle size and high iNDF and 4) alfalfa with fine particle size and high iNDF. For determination of iNDF, using ruminal fistulated ewes and samples incubated in the rumen for 288h; and peNDF was determined by dry sieving technique. Animals were housed in individual cages and after adaptation on environment and ration, offered treatments for ad libitum intake over 80 days. Weight in 15 days and daily feed consumption was determined. Apparent and real digestibility of dry matter and organic matter of ration, ruminal parameters, and feed conversion were determined.
    Results
    The Results of this experiment showed that the effect of dietary iNDF on dry matter intake, chemical characteristics of rations and nutrients digestibility was significant but this effect on peNDF was not significant. Rations for higher iNDF had higher feed intake and lower dry matter digestibility, But really digestibility were similar between treatments. The effect of iNDF and physical characteristics of fiber (P
    Conclusion
    The Results from this experiment showed that different levels of particle size and iNDF could effect on some animal parameters but their effect on Production performance and animal growth was not significant. the results showed that using iNDF as a fibrous index is more sensitive than NDF in fiber regulation of ruminant rations.
    Keywords: iNDF, Physically effective fiber, Digestibility, Performance, 156 Lambing
  • E. Mohseni, A.R. Yazdani*, H. Kashfi Pages 157-170
    Background And Objectives
    Nowadays, existing Consumer demand for dairy products especially milk, being limited production factors and the emphasis of fifth program of economic development and 20-years perspective to improve the productivity index in production, display the optimal use urgency of resources and productivity increase.
    Material and
    Methods
    In this paper, was estimated the productivity of livestock farms using of Tornqvist-Theil index in 2014. Therefore, data information was collected by documentary and survey approach (using of two-stage cluster sampling).
    Results
    The results showed that the township of Ghaemshahr, Babol and Sari have first rank, second and third, respectively. Distribution coefficient was calculated 0.309, 0.342 and 0.374 for the township of Sari, Ghaemshahr and Babol, respectively. This result showed that productivity index has the most vibration in Ghaemshahr among other townships. Also, milk production potential was calculated 1888.42, 1965.25 and 1378.03 kilograms for the township of Sari, Ghaemshahr and Babol, respectively.
    With improvement of productive index, production will increase 57, 49 and 41percent in the township of Sari, Ghaemshahr and Babol, respectively.
    Conclusion
    Therefore, with good management in the optimal use of inputs, decreasing production costs, and applying the proper policies should prepared perfect background to increase the productivity of production farms.
    Keywords: Productivity, Tornquist, Theil Index, Industrial Cow Farms, Mazandaran
  • S.M. Nasrollahi, A. Zali*, G.R. Ghorbani, M. Moradi Shahrbabak Pages 171-191
    Background And Objectives
    It has been demonstrated that feeding behavior with influencing rumen pH can change milk fat percentage, but the pattern of the change in feeding behavior and relative change in rumen pH and milk fat percentage is not considered. The objective of this study was to investigate the change in the daily pattern of chewing activity, feed intake, rumen pH and milk composition in high- producing Holstein dairy cows fed a high concentrate diet.
    Materials And Methods
    eighty seven high-producing (50.1 ± 11.1kg/d) dairy cow in mid-lactation (103 ± 26.5 DIM) with the average body weight of 630 ± 76.8 kg and parity number of 2.35 ± 1.39 were used. The cow enrolled in the experiment during three 24-d periods consists of 14 days of adaptation and 10 days sampling. Diet consisted of 35 % forage and 65% concentrate and fed as TMR twice daily. All cows were subjected to measuring chewing activities, feed consumption at 2, 4, 6 h after morning feeding, and milk production and composition. Rumen pH was measured for all cows using rumencenthesis and 14 cows were subjected to continuous measurement of rumen pH using indwelling sensors with capability of continuous calibration and wireless transmission of data.
    Results
    the result of this study showed the eating activity of cows was observed mostly during the day between 0700 and 2000, whereas rumination activity was during night. Cows had eating rate of 3 kg/h during first 2 h after morning feeding while in other times eating rate diminished as little as 1 kg/h. Rumen pH declined fallowing the start point of eating time and in 2 h after evening feeding at lowest pH. The duration of pH under 5.8 was about 840 min/d that indicated cows at acidosis condition. In consistent with rumen pH, milk fat depressed in night milking and then it continued up to morning milking. Regression analysis indicated that dry matter intake at 2h after morning feeding has a major effect of modulating rumen pH depression.
    Conclusion
    Cows eating patterns could have a major impact on rumen pH and the duration of rumen pH depression which further affect milk fat. The increased feed intake during first 2h after feeding could improve rumen pH.
    Keywords: pattern of feeing behavior, pattern of the rumen pH, pattern of milk composition, dairy cow