فهرست مطالب

نامه هنرهای تجسمی و کاربردی - پیاپی 7 (بهار و تابستان 1390)

نشریه نامه هنرهای تجسمی و کاربردی
پیاپی 7 (بهار و تابستان 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/05/05
  • تعداد عناوین: 7
|
  • اسما سبزکار، اسماعیل بنی اردلان، جلال الدین سلطان کاشفی صفحه 5

    دن به عنوان آنچه همواره با من است و خود من، از مهم ترین بحث های تاریخ فلسفه بوده و نگاه های متعددی را برتابیده است. موریس مرلو- پونتی فرانسوی که از فلاسفه معاصر پدیدارشناس و اصالت وجودی (اگزیستانسیال) است، نیز از قاعده کلی مستثنی نبوده و شاید حتی بیش ازهر فیلسوف دیگری به بحث بدن پرداخته و آن را موردتوجه خاصی قرار داده است. بدنی که او شرح می دهد، کاملا متفاوت از تفاسیر گذشته بدن است و لذا از آن به عنوان تن یاد می شود. ازآنجاکه این فیلسوف و چشم اندازش به جهان آن گونه که می بایست در ایران شناخته شده نیست، در این مقاله کوشش می گردد تا با روشی تحلیلی – تفسیری و نگاهی به چشم انداز گذشته بدن، همچنین بررسی آرای مرلو – پونتی از آن و تاثیر و تاثرات میان آرای مرلو- پونتی و عقاید گذشتگان طرحی را که وی از تن آدمی می ریزد، روشن گرداند. درنتیجه نشان داده خواهد شد آنچه به نظریه تن معروف است و آنچه مرلو- پونتی آن می خواند، تنی آگاه است که خلق (body schema) تن را شکلواره و خوانش آثار هنری بر بستر آن روی می دهد.

    کلیدواژگان: مرلو- پونتی، شکل واره تن، تن زیسته، ارگانیسم، التفات حرکتی، برگشت پذیری
  • سیدمانی عمادی صفحه 19

    این مقاله به قصد دریافت و تشریح جهان نگری گروه های سهیم در خلق چند نگاره پهلوانی، به بررسی ساختاری نگاره هایی از ایران، هند، بخارا و عثمانی می پردازد. منظور از جهان نگری، آگاهی آرمانی گروهی از مردمان جامعه دانسته شده که به واسطه آن، گروه در یکی از رسته های مشخص اجتماعی قرار می گیرد. نوشتار، جهان نگری پنهان در نگاره ها را به همراه متنی از فتوتنامه سلطانی و حکایت گلستان (به عنوان ماخذ مصورسازی نگاره ها)، بخشی از آگاهی جمعی فتوتیه درباری معرفی می کند و مدعی است که نگاره از منظر طبقاتی و با رویکرد ساخت گرایانه به یکی از ساختارهای بصری پرتکرار در نگارگری ایرانی، می تواند پاسخگوی علت اقتباس های پی درپی از این نقاشی ها نیز باشد. درواقع، این آثار تقلید از موضوع و ساختارهایی اند که همخوان با جهان نگری منسجم یک نگاره پهلوانی (ساختار بصری) با جهان نگری فتوتیه درباری (ساختار اجتماعی) است. این نقاشی ها هیچ کدام به یک باره و مجزا از دیگر عرصه های جامعه به وجود نیامده و در سیر اقتباس های مکرر، به همراه دیگر آفرینش های فرهنگی، بارها و بارها آفریده و بازآفریده شده اند و درواقع، سازندگان آگاهی جمعی فتوتیه درباری به شمار می آیند و نه صرفا بازتاب دهنده آن.

    کلیدواژگان: فتوتیه، نگارگری ایرانی، جامعه شناسی ساختگرا، نگاره های پهلوانی، لوسین گلدمن
  • یعقوب آژند صفحه 39

    مهم ترین فرضیه ای که نگارنده را وادار به نگارش مقاله حاضر کرد، این بود که میرزا محمدهادی، نقاش و مذهب سده دوازدهم هجری، برخلاف تصور برخی از هنرپژوهان که او را دو تن فرض کرده اند یک تن بیشتر نبوده و تنها در مقایسه با همسالانش اندکی بیشتر عمر یافته و بیش از نود سال زیسته است. نگارنده با این فرضیه و اثبات آن، از سه اشاره منابع مکتوب و تصویری بهره گرفته است تا سه دوره از زندگی او یعنی دوران جوانی، میان سالی و کهن سالی را روشن و شفاف سازد. بر این محور بود که دوران جوانی و یا دوره شاگردی او نزد علی اشرف در سال های دهه پنجاه سده دوازدهم هجری از لابه لای رقم های متعدد وی بررسی شد و میزان فعالیت وی در زمان استادش علی اشرف و همکاری اش با وی در فراهم کردن مرقع میرزا مهدی خان استرآبادی موردبررسی قرار گرفت. دوره میان سالی او هم با اشاره رستم الحکما در کتابش که او را از هنرمندان دربار کریم خان زند می نامند تفحص شد و حدود همکاری او در پدید آوردن مرقع E.14 سن پترزبورگ با همکاری نقاشان هم دوره اش محمدصادق و محمدباقر مشخص گردید و این نتیجه به دست آمد که محمدهادی از نقاشان نیمه دوم سده دوازدهم هجری است که دامنه فعالیتش تا سال های نخستین دوره قاجار کشیده شد و به قدری در هنر و صناعت خود شهرت داشت و به اندازه ای پایبند اخلاقیات شغل و پیشه خود بود که در بین مردم به نوعی اشتهار قداست دست یافته بود.

    کلیدواژگان: محمدهادی، علی اشرف، مرقع میرزا مهدی خان استرآبادی، مرقع E، 14، کلودیوس جیمز ریچ
  • صمد سامانیان، محمود میرعزیزی، ابوالفضل صادقپور فیروزآباد صفحه 53

    در دوره قاجار که یکی از مهم ترین و پرفرازونشیب ترین دوران حکومتی در ایران است، نقاشی روی کاشی دچار تحولات گسترده ای شده است. بخشی از این تحولات که با ورود عکاسی به ایران آغاز می گردد، زمینه ای برای تاثیرپذیری از این هنر نوظهور فراهم می نماید. کاخ گلستان به عنوان مرکز حکومتی شاهان قاجار، جلوه گر عالی ترین نوع هنرهای این دوره بوده است. هنرمندان سعی می کردند زیباترین هنرها را در این مکان به منصه ظهور برسانند و نمونه عالی این هنرها، هنر کاشی کاری و به خصوص نقاشی روی کاشی های برجسته است که در تالار اصلی این کاخ قابل مشاهده است. هدف این مقاله یافتن تاثیر هنر عکاسی، بر نقاشی روی کاشی های نقش برجسته تالار اصلی کاخ گلستان است. در این پژوهش نمونه هایی از تصاویر عکاسی شده در دوره قاجار و کاربرد این تصاویر به عنوان الگوی طراحی برای هنرمند کاشی کار به صورت مقایسه ای موردبررسی قرار می گیرد. با بررسی تاثیر عکاسی بر کاشی های سرسرای تالار اصلی کاخ گلستان چنین برداشت می شود که بیشترین تاثیرپذیری از عکس هایی با موضوع بناهای تاریخی، مناظر طبیعی و شخصیت های قاجاری است. همچنین تاثیر عکاسی به عنوان ابزار تبلیغی جدیدی در اختیار دربار قرارگرفته، باعث نفوذ بیشتر شاهان در بین طبقات جامعه گردیده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و شیوه گردآوری منابع به صورت میدانی و کتابخانه ای است.

    کلیدواژگان: قاجار، کاخ گلستان، تالار اصلی، نقاشی روی کاشی، عکاسی
  • مرجان زارع هرفته، علی شیخ مهدی، رضا افهمی صفحه 67

    گرافیتی به حسب ظاهر نوعی نشانه گذاری هدفمند به دست انسان بر سطوح مختلف محیط شهری به شمار می آید و ازجمله مهم ترین اهداف آن ارتباط و پیام رسانی است. نخبه گرایان هنرهای تجسمی غالبا از گرافیتی به عنوان پدیده ای خرابکارانه (وندالیسم) یاد می کنند، درحالی که بررسی های چند دهه اخیر به وسیله پژوهشگران مطالعات فرهنگی، نشان داده است که اقلیت های اجتماعی به دلیل دسترسی نداشتن به رسانه های رسمی به منظور پیام رسانی و اعلام هویت های انسان شناختی و فرهنگی شان از ابزارهای گوناگون و ویژه گرافیتی که به سهولت در اختیارشان است استفاده می کنند. امروزه آثار گرافیتی صرفا دیوارنوشته هایی شتابان با محتوای سیاسی و انقلابی نیستند. بلکه خرده فرهنگ هایی هستند که مشخصا جوانان از آن به منظور تبیین ویژگی های سبک زندگی شان استفاده می کنند. این پژوهش در پی آن است که با توجه به ویژگی پیام رسانی گرافیتی و بهره گیری از نظریات مطرح شده در حوزه مطالعات فرهنگی، به ارتباط مخاطب و قدرت در آثار گرافیتی از منظر رسانه ای بپردازد. روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق کتابخانه ای و به صورت مشاهده آثار بوده و تجزیه وتحلیل داده ها نیز به صورت توصیفی و تحلیلی انجام شده است. نتایج حاصل از پژوهش روشن می سازد که گرافیتی درواقع رسانه ای غیررسمی است و در مقابل گفتمان غالب معنا می یابد و به ابزار بیانی خرده فرهنگ های اجتماعی بدل می شود و بر جدا ساختن مرزهای زیباشناختی تاکید می کند. ازاین رو گرافیتی با بیشترین تنوع گفتمانی همراه است.

    کلیدواژگان: گرافیتی، رسانه رسمی، رسانه غیررسمی
  • فیروز مهجور، زهرا علی نژاد اسبویی صفحه 85

    در این مقاله، به بررسی نمونه ای از پارچه های موزه ایران (موزه مقدم دانشگاه تهران)، با روش های آزمایشگاهی و تطبیقی پرداخته شده است. هدف اصلی این پژوهش عبارت است از مطالعه، بررسی و شناخت نقش مایه ها، تکنیک بافت و شناسایی نوع رنگینه های به کاررفته در الیاف پارچه ها، با استفاده از روش های آزمایشگاهی (طیف سنجی انعکاسی مادون قرمز FTIR) به علاوه، مطالعات تطبیقی بر روی نمونه های مشابه به منظور تعیین قدمت احتمالی اثر نیز صورت گرفته است. مطالعات حاکی از آن اند که بافت این پارچه به صورت مرکب دوروست و الیاف آن از ابریشم بدون تاب است که احتمالا برای استحکام بخشی آن آهار به کاررفته است. همچنین نتایج حاصل از بررسی های به عمل آمده بر روی تکنیک بافت و نیز تحلیل تطبیقی نقش مایه ها که مشتمل است بر ابرهای چینی و گاوهایی که قرینه روبه روی هم قرارگرفته اند، مشخص می سازد که می توان اثر اشاره شده را منسوب به سده هشتم هجری قمری و دوره ایلخانی برشمرد. این نتیجه گیری با توجه به فقدان پارچه های ایرانی منسوب به دوره ایلخانی که دارای هویتی قطعی باشند، اهمیت و ارزش مطالعه و بررسی دقیق پارچه حاضر را مضاعف می سازد.

    کلیدواژگان: هنر ایران، هنر دوره اسلامی، صنعت نساجی، پارچه، دوره ایلخانی، موزه مقدم
  • طیبه صباغ پور آرانی صفحه 101

    هنرمندان در عرصه قالی بافی از خط نوشته به عنوان عنصری تزیینی و ابزاری توانمند به منظور انتقال مفاهیم بهره گرفته اند. در این مقاله ها با بررسی خط نوشته های قالی ها در دو دوره مهم تاریخ قال بافی ایران – یعنی دوران صفوی و قاجار- کوشش می گردد تا ضمن پرداختن به فرم ها و مضامین به کاررفته در خط نوشته ها با رویکردی تطبیقی و مقایسه ای نیز به قالی های دو دوره پرداخته شود. بدین منظور، تصاویر قالی های نوشته دار متعلق به دوره های مذکور از منابع مختلف، به روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. پس از واخوانی خط نوشته ها در نمونه های به دست آمده، خط نوشته ها به لحاظ کارکرد و محتوا در دو گروه کلی طبقه بندی شده اند: گروه نخست، خط نوشته های «شناسا» هستند که اطلاعات ارزشمندی درباره قالی در خوددارند - همچون تاریخ بافت، نام بافنده یا سفارش دهنده اثر. این گروه از خط نوشته ها در دوره صفویه بسیار کم به کاررفته اند و در دوره قاجار به مراتب بیشتر. گروه دوم، آن هایی هستند که در قالب اشعار یا آیات مذهبی و عبارت توصیفی در حواشی و گاه متن قالی ها بافته شده اند و دربردارنده مضامین گوناگون غنایی و عرفانی، توصیف طبیعت بهاری، توصیف فرش، توصیف نقوش تصویری و مدح حاکم و مانند این هاست هستند.

    کلیدواژگان: قالی، خط نوشته، صفوی، قاجار
|