فهرست مطالب

رسوب شناسی کاربردی - پیاپی 9 (بهار و تابستان 1396)

نشریه رسوب شناسی کاربردی
پیاپی 9 (بهار و تابستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/08/17
  • تعداد عناوین: 7
|
  • مقاله پژوهشی
  • رضا بهبهانی*، غلامرضا حسین یار، افشین کریم خانی، حسن محسنی، زهره آتش مرد صفحات 1-20
    اجزای سازنده رسوبات، میزان کربن آلی کل ، میزان فلزات کمیاب حساس به شرایط اکسیداسیون-احیا و انواع مواد آلی در پانزده مغزه رسوبی (با طول 73 تا 165 سانتی متر) اخذ شده از بخش جنوبی حوضه خزر جنوبی مورد بررسی قرار گرفته است. 257 نمونه برای مطالعات رسوب شناختی (بررسی اندازه ذرات، کانی شناسی و محتوی زیستی) و صد و بیست نمونه برای مطالعات ژئوشیمی آلی (میزان کربن آلی کل و S2) و ژئوشیمی غیر آلی (میزان فلزات کمیاب) مورد بررسی قرار گرفته اند. رسوبات در بخش های دور از منشا سکوی قاره گل غالب هستند، درحالی که شیب قاره و بخش های نزدیک منشا دشت حوضه از تناوب دبریتها و رسوبات پلاژیک-همی پلاژیک تشکیل شده اند. چندین پارامتر (نظیر اکسیژن محلول قاعده ای، کربن آلی کل، محتوی زیستی، پلت های مدفوعی و فلزات کمیاب) پیشنهاد می دهند که این رسوبات در محیط هایی با شرایط متفاوت اکسیداسیون-احیا نهشته شده اند: 1- محیط های سکو و شیب قاره (رسوبات با شرایط اکسیدان) و 2- محیط های دشت حوضه و حوضه های درون شیبی (رسوبات با شرایط فقیر از اکسیژن). یافته های حاصل از این پژوهش نشان می دهد که رسوبات دشت حوضه و حوضه های درون شیبی در زون حداقل اکسیژن بر جای گذاشته شده اند. رسوبات فقیر از اکسیژن دارای مقادیر بیش تری از فلزات کمیاب (وانادیم، روی، کروم، مس و نیکل) ، کربن آلی کل، پلوئید های گلی و شامل مواد آلی نوع II هستند، درحالی که رسوبات اکسیدان مقادیر بیش تری از موجودات ساکن در بین رسوبات ، پلت های مدفوعی و مواد آلی نوع III و مخلوط II/III را دارند.
    کلیدواژگان: رسوبات فقیر از اکسیژن، منطقه حداقل اکسیژن، مغزه های رسوبی، فلزات کمیاب حساس به شرایط اکسیداسیون-احیا، حوضه خزر جنوبی
  • الهام اسدی مهماندوستی *، سهیلا عبدالملکی، هرمز قلاوند صفحات 21-39
    سازند ایلام به سن کنیاسین- سانتونین یکی از سنگ مخزن های نفتی در حوضه زاگرس به شمار می آید، که به طور غالب از سنگ های کربناته تشکیل شده است. در این پژوهش سازند ایلام در سه برش زیرسطحی در مجموع با ستبرای 274 متر در یکی از میدان های نفتی جنوب غرب ایران مورد مطالعه قرار گرفت. لیتولوژی این سازند در چاه های مورد مطالعه از سنگ آهک با میان لایه هایی از شیل و سنگ آهک رسی تشکیل شده است. مطالعات رسوب شناسی و بررسی های رخساره ای 230 برش نازک تهیه شده از خرده سنگ های حفاری منجر به شناسایی 11 ریزرخساره و یک پتروفاسیس شیلی در 3 کمربند رخساره ای شد. این ریزرخساره ها در کمربندهای رخساره ای لاگون، سد و دریایی باز نهشته شده اند. با توجه به ریزرخساره های شناسایی شده و مقایسه آن ها با نهشته های کربناته مشابه در نقاط دیگر، نبود ساختار های ریفی و رخساره های ریزشی و لغزشی، محیط رسوبی این توالی کربناته رمپ هموکلینال شناخته شد که مشتمل بر رمپ خارجی، میانی و داخلی است. مهم ترین فرآیندهای دیاژنزی که سازند ایلام در میدان نفتی مورد مطالعه را تحت تاثیر قرار داده اند شامل آشفتگی زیستی، میکرایتی شدن، سیمانی شدن، انحلال و تخلخل، دولومیتی شدن، استیلولیتی شدن، پیریتی شدن و شکستگی ها است. مهم ترین سیمان های مشاهده شده در این سازند شامل سیمان هم بعد، سیمان دروزی، سیمان بلوکی، سیمان هم محور و پرکننده رگه است که در سه محیط دیاژنزی دریایی، جوی و دفنی تشکیل شده اند.
    کلیدواژگان: زاگرس، سازند ایلام، کرتاسه بالایی، محیط رسوبی، دیاژنز
  • مهدی فرشی، رضا موسوی حرمی، اسدالله محبوبی*، محمد خانه باد صفحات 40-57
    سازند آسماری در میدان نفتی گچساران از تنوع سنگ شناسی کمی برخوردار است به طوریکه در بخش های پایین سنگ آهک و در بخش های بالایی مخزن عمدتا از دولومیت تشکیل شده است. هدف از این پژوهش شناسایی رخساره ها، محیط رسوبی، فرآیندهای دیاژنتیکی و تاثیر آنها بر کیفیت مخزنی این سازند است. براین اساس، مطالعه میکروسکپی تعداد 478 مقطع نازک تهیه شده از مغزه منجر به شناسایی 11 رخساره شد که در سه کمربند رمپ داخلی (پهنه جزر و مدی، لاگون و سد) ، میانی و خارجی برجای گذاشته شده است. در این مطالعه فرایند های دیاژنزی میکریتی شدن، آشفتگی زیستی، نوشکلی، تراکم، انحلال، سیمانی شدن و جانشینی نیز شناسایی شد. جهت بررسی خواص مخزنی از عملکرد فرایند های دیاژنزی و رسوب شناسی بر چگونگی توزیع داده های تخلخل و تراوایی استفاده شد. براساس آن، دولستون با تخلخل حفره ای- بین بلوری، وکستون/ دولووکستون با تخلخل حفره ای - کانالی و پکستون های دانه غالب متخلخل بهترین رخساره های مخزنی در قیاس با سایر رخساره ها در میدان نفتی گچساران شناخته شد.
    کلیدواژگان: سازند آسماری، میدان نفتی گچساران، محیط رسوبی، دیاژنز، کیفیت مخزنی
  • یوسف رحیم سوری *، صمد علیپور، بهناز حسین زاده صفحات 58-73
    کانسار تیتانیم خانیک در 82 کیلومتری شمال باختری شهر ارومیه و در انتهای شمال باختری پهنه سنندج- سیرجان واقع شده است. این کانسار بخشی از توده آذرین نفوذی مافیک- اولترامافیک موسوم به مجموعه غازان بوده و دارای دو تیپ کانی سازی 1) ایلمنیت ماگمایی و 2) رسوبی از نوع پلاسر رودخانه ای-آبرفتی می باشد. کانی های اصلی بخش پلاسری شامل ایلمنیت، مگنتیت، هماتیت، آلبیت، هورنبلند بوده و کانی های فرعی آن را اوژیت، کلینوزوئیزیت، اکتینولیت، گوتیت، مونتموریلونیت و به مقدار جزئی فورستریت تشکیل داده است. مطالعات میکروسکوپی نمونه های معرف بخش پلاسری نشان می دهد ایلمنیت به شکل دانه ای مجزا و همچنین تیغه ای درون مگنتیت حضور دارد. پیاده کردن ترکیب شیمیایی نمونه های پلاسری محدوده مورد مطالعه در نمودار Al2O3/TiO2 در برابر SiO2 و نمودار (Hf/Yb) ×10 در برابر La/Th نشان می دهد که سنگ منشاء (پروتولیت) رسوبات پلاسری خانیک، سنگ های آذرین مافیک (بازیک) می باشند. الگوی توزیع REEs نرمالیزه شده به کندریت نیز تفریق ضعیف LREEs از HREEs همراه با آنومالی های ضعیف و منفی Eu را نشان داده که مبین مافیک بودن سنگ های منشاء رسوبات پلاسری است. شاخص های Ni/Co، Cu/Zn، U/Th و اورانیم درجازاد مبین محیط اکسیدان برای تشکیل این ذخیره بوده و شاخص شیمیایی هوازدگی (CIW'') نیز دلالت بر شدت بالای فرایندهای هوازدگی در طی تکوین رسوبات پلاسری محدوده مورد مطالعه دارد.
    کلیدواژگان: تیتانیم، ذخایر پلاسر، ایلمنیت، شاخص شیمیایی هوازدگی، خانیک
  • الناز خزاعی، محمدحسین محمودی قرایی*، اسدالله محبوبی، جعفر طاهری صفحات 74-85
    بخش زیرین سازند نیور واقع در کوه بوغو در جنوب غرب کاشمر و در زون ایران مرکزی، از 200 متر شیل، سنگ آهک و ماسه سنگ تشکیل شده است. مطالعات میکروسکوپی و صحرایی منجر به شناسایی اختصاصات بافت، ساخت (فیزیکی و بیولوژیکی) و ترکیب مرتبط با جریانات طوفانی در قسمت های ابتدایی بخش زیرین سازند نیور شده است. از جمله این شواهد می توان به چینه بندی مورب پشته ای، کنگلومرا با قطعات اینتراکلست با قاعده فرسایشی و دانه بندی تدریجی اشاره کرد. بر اساس این ویژگی های رسوبی و توالی عمودی رخساره ها مدل رسوبی نهشته های طوفانی نزدیک به منشاء برای رخساره های مورد مطالعه پیشنهاد شده است. با توجه به موقعیت ایران مرکزی در طی اردویسین و سیلورین که در عرضهای جغرافیای دیرینه حدود 30 درجه جنوبی واقع بوده است، طوفانهای استوایی توانسته اند این مناطق را تحت تاثیر قرار دهند. این نهشته ها در یک محیط رمپ در خرده صفحه ایران مرکزی واقع در شمال گندوانا تشکیل شده اند. شناسایی رخساره های طوفانی در رسوبات سیلورین در شمال بلوک طبس علاوه بر جغرافیای دیرینه می تواند در رابطه با شرایط آب و هوای دیرینه نیز حائز اهمیت باشد. به طوری که گرم شدگی اوایل سیلورین باعث ایجاد طوفان های سیکلونی در اقیانوس ها و بر جا گذاشتن نهشته های طوفانی شده است.
    کلیدواژگان: امواج طوفانی، نهشته طوفانی، سازند نیور، خرده صفحه ایران، سیلورین
  • رعنا جدیری اقایی*، حسین رحیم پور بناب، وحید توکلی، رحیم کدخدایی ایلخچی، محمدرضا یوسف پور صفحات 86-98
    بخش فوقانی سازند سروک یکی از مخازن مهم هیدروکربن در خاورمیانه و خلیج فارس است. این بخش معادل سازند میشریف (با سن سنومانین میانی) در خلیج فارس و کشورهای همجوار می باشد. در این مطالعه با آزمودن مجموعه ای از داده های لاگ چاه پیمایی و خوشه بندی آنها بر اساس اصول آماری و ریاضی، رخساره های الکتریکی مخزن (EF. 1، EF. 2، EF. 3، EF. 4) برای سازند میشریف در سه چاه از میدان های سیری خلیج فارس تعیین شدند. سپس با استفاده از داده های تخلخل و تراوایی مغزه و روش شاخص زون جریانی (FZI) ، واحدهای جریانی (A،B،C،D) مشخص شدند. با تلفیق نتایج این دو روش، ضخامت زون مخرنی برای میادین سیری اسفند، سیری دنا و سیری سیوند به ترتیب 5/0±62 متر، 5/0±91 متر و 5/0±39 متر تعیین گردید. در نهایت با استفاده از فاکتور آب اشباع شدگی ، ضخامت ستون هیدروکربنی در میدان سیری اسفند 5/34 متر، میدان سیری دنا 5/8 متر و برای میدان سیری سیوند 5/39 متر محاسبه شد. بر این اساس در فاصله بین میدان سیری اسفند تا دنا، ضخامت ستون هیدروکربن کاهش یافته و در فاصله بین میدان سیری دنا و سیوند ضخامت ستون هیدروکربن افزایش می یابد.
    کلیدواژگان: سازند میشریف، شاخص زون جریانی، رخساره الکتریکی، کیفیت مخزنی، آب اشباع شدگی
  • عفت پاسبان، سعید خدابخش *، محمدرضا غریب رضا، مهری ملکی، بهروز رفیعی صفحات 99-115
    انتقال رسوب از قاره ها به اقیانوس ها و دریاها، یکی از مهم ترین فرآیندهای مرتبط با تثبیت حاشیه رودخانه، تشکیل خاک، چرخه بیوشیمیایی عناصر، تکامل پوسته و بسیاری از فرآیندهای مرتبط با زمین است. حوضه ی آبریز رودخانه شاهرود، بخشی از حوضه آبریز دریای خزر است که در شمال استان قزوین واقع شده است؛ سرشاخه های اصلی این رودخانه، دو رودخانه های دایمی الموت رود و طالقان رود هستند؛ این حوضه، از نظر ساختار زمین شناسی جزء زون البرز جنوبی- مرکزی بوده و بیش تر از واحدهای آتشفشانی ائوسن و سنگ های آواری میوسن تشکیل شده است. هدف از این پژوهش، برآورد رواناب و رسوب حوضه آبریز مورد مطالعه است. به این منظور، از نتایج آب سنجی، رسوب سنجی، دانه سنجی و ترکیب کانی شناسی بار رسوبی در سال آبی 93-1392 استفاده شد. بررسی نوسانات دوره ای دبی جریان نشان داد که رودخانه شاهرود دارای رژیم غالب سیلابی است. هم چنین، نتایج نشان داد که مهم ترین عوامل موثر بر تغییرات دبی جریان و بار رسوبی، ورود شاخه های فرعی و ویژگی های سنگ شناسی حوضه است. این پژوهش برای اولین بار نشان داد که بیش از 99 درصد بار رسوبی رودخانه را بار معلق تشکیل داده و بخش عمده ی آن در اندازه سیلت است. ترکیب بخش سیلتی و رسی بار معلق نسبتا مشابه (کوارتز، کلسیت، فلدسپات، مسکویت/کائولینیت) است. بار بستر بیش تر از خرده سنگ های ولکانیکی و کربناته تشکیل شده است. فرایند غالب در بالادست رودخانه (الموت) فرسایش و در میان رود و پایین دست حمل/رسوب گذاری می باشد.
    کلیدواژگان: رودخانه شاهرود، الموت رود، طالقان رود، دبی جریان، آب سنجی، رسوب سنجی
|
  • Reza Behbahani *, Gholamreza Hoseiinyar, Afshin Karimkhani, Hassan Mohseni, Zohre Atashmard Pages 1-20
    Sediment constituents, total organic carbon contents, redox-sensitive trace-metals concentrations, and organic matter (OM) types have been analyzed on fifteen sediment cores (73cm-165cm long) taken from the southern part of the South Caspian Basin (SPSCB). 257 samples for sedimentological studies (particles size analysis, mineralogy and biota contents) and 120 samples for organic-inorganic geochemistry studies (TOC, S2 and RSTM concentrations) were analyzed. Sediments on the distal parts of shelf are mud dominated, while slope and proximal parts of the basin plain comprise interbedded debrite, and pelagic-hemipelagic sediments. Several factors (e.g. bottom dissolved oxygen (BDO), TOC, biota content, faecal pellets, and RSTM) suggest that these sediments were deposited under markedly different redox conditions, namely: (1) Shelf and slope settings (oxic sediments), and (2) intraslope basins and basin plain settings (dysoxic sediments). Observations suggest that basin plain and intraslope basins sediments were deposited under oxygen-depleted (oxygen minimum zone) conditions. The dysoxic sediments are enriched in RSTM (V, Zn, Cr, Cu, Ni), with high TOC values, with mud peloids, and contain type II OM, while the sediments of the oxic sediments are enriched in infaunal organisms, faecal pellets, and contain types III and mixture II/III OM.
    Keywords: Dysoxic sediments, Oxygen minimum zone, Sediment cores, Redox-sensitive trace-metals, South Caspian Basin
  • Elham Asadi Mehmandosti *, Soheila Abdolmaleki, Hormoz Ghalavand Pages 21-39
    The Ilam Formation with Coniacian- Santonian ages is one of the petroleum reservoir in the Zagros basin and wide area of Khozastan plain, which mainly composed of carbonate rocks. In this study, the Ilam Formation in 3 subsurface sections with total thickness of 274 m was studied in one of the southwest Iranian oilfields. The lithology of this formation in studied wells is limestone with interbedded shale and clayey limestone. Sedimentological studies and facies analysis of 230 thinsections of drilling cutting lead to recognition of 11 microfacies and one shale petrofacies in 3 facies belts. These microfacies were deposited in lagoon, shoal and open marine facies belts. According to recognised microfacies and comparing them with same carbonate deposits in other places, absent of reef structures, sliding and slumping facies, the sedimentary envirnment of this carbonate sequence was recognised as a homocline ramp which consist outer, middle and inner ramps. The main diagenetic features of the Ilam Formation in studied oilfield are bioturbation, micritization, cementation, dissolution and porosity, dolomitization, stylolitization, pyritization and fractures. Main cement types in this formation are equant, drusy, blocky, syntaxial and vein filling cements which formed in marine, meteoric and burial diagenetic environments.
    Keywords: Zagros, Ilam Formation, Upper Cretaceous, Sedimentary environment, Diagenesis
  • Mehdi Farshi, Asadolah Mahboubi * Pages 40-57
    The Asmari Formation in Gachsaran oil field has a low lithological diversity and including of limestone in the lower parts and dolostone in the upper parts of the reservoir. The goal of this study is determination of facies, depositional environment, diagenetic processes and their effect on the reservoir quality of this formation. Microscopic studies of 478 thin sections of cores led to the identification of 11 microfacies belong to 3 facies belts including inner (tidal flat, lagoon, shoal), middle and outer ramps. This study also revealed diagenetic processes including micritization, bioturbation, neomorphism, compaction, dissolution, cementation and replacement. In order to investigation of reservoir characterization, the effects of diagenetic processes and sedimentology used on the distribution of porosity and permeability. Based on the results, dolostones with intercrystaline-vuggy porosity, wackeston/dolowackestone with vuggy-channel porosity and Porous grain-dominated Packstone are the best reservoir facies comparsion with other facies in the Gachsaran oil field. Key words: Asmari Formation, Gachsaran Oil Field, depositional environment, diagenesis, Reservoir quality.
    Keywords: Asmari Formation, Gachsaran Oil Field, depositional environment, Diagenesis, Reservoir quality
  • Yousef Rahimsouri *, Samad Alipour, Behnaz Hosseinzade Pages 58-73
    The Khanik titanium deposit is located at 82 km northwest of Urmia city in Sanandaj-Sirjan structural zone.This deposit is a part of Qazan mafic-ultramafic intrusive complex bearing two types of mineralization: 1) magmatic ilmenite and 2) sedimentary type of alluvial placer. The main minerals of placer is consist of ilmenite, titanomagnetite, magnetite, hematite, albite, hornblende and its secondary minerals include augite, clinozoisite, actinolite, goethite, montmorillonite and some forsterite. Microscopic studies of placer samples show the ilmenite as of individual grains and lamella inside the magnetite. The chemical composition of placer samples the diagrams of Al2O3/TiO2 versus SiO2 and (Hf/Yb) × 10 versus La/Th indicates the protolith of source rock as an igneous mafic rock. The REEs distribution, normalized in respect to chondrite shows lower distribution of LREEs in respet to HREEs with low negative anomalyof Eu in the Khanik sediments implying a mafic source rock. Ni/Co, Cu/Zn, U/Th indexes and authigenic U represents oxidizing environment at the time of deposit formation. Chemical weathering index (CIW') also indicates a high degree of weathering processes during the development of this placer.
    Keywords: Titanium, Placer deposits, Ilmenite, Chemical weathering index, Khanik
  • Elnaz Khazaei, Mohammadhosaeiin Mahmuodigharaei *, Asadolah Mahboobi, Jafar Taheri Pages 74-85
    The lower part of Niur Formation is located in SW Kashmar in Central Iran microplate. This Formation consists of limestone and sandstone in the study area. Petrography and field observations including texture, structure and other properties such as hummocky cross-stratification (HCS), conglomerate with erosion base (storm erosion), intraclasts particles in the conglomerate and graded beddings, which were the most important documented sedimentary structures in the succession, led to identification of the storm wave deposits in the Niur Formation. A proximal tempestite model was proposed for sedimentary deposits in this area based on above mentioned evidence and also vertical facies variations in the sedimentary sequence. Tropical storms (cyclone) affected the sedimentation pattern in studied area due to paleo-latitude position of the Central Iran microplate (about 25o to 30 south paleo-latitude). These tempestites were deposited on a ramp setting in north of supercontinent Gondwana. Identification of the Silurian tempestite in north of Tabas block is significant in the paleogeography and paleoclimate interpretations.
    Keywords: Storm waves, Tempstite, Niur Formation, Iran microplate, Silurian
  • Rana Jodeyri *, Hoseiin Rahimpuor, Vahid Tavakoli Pages 86-98
    The upper part of the Sarvak Formation is one of important hydrocarbon reservoirs in the Middle East and Persian Gulf. This part of the Sarvak Formation is equivalent to the Mishrif Formation (with mid-Cenomanian age) in Persian Gulf and neighboring countries. In this study, investigation of a set of well log data and their clustering based on mathematic and statistical rules resulted in determination of reservoir electrofacies (EF1, EF2, EF3 and EF4) for the Mishrif Formation in three wells of Sirri fields in the Persian Gulf. Then, by using of core porosity and permeability data and flow zone indicator (FZI) method, flow units (A, B, C and D) were identified. With integration of the results from these two methods, reservoir zone thickness of Sirri Esfand, Dena and Civand 62 ± 0.5m, 91± 0.5m and 39 ± 0.5m was determined, respectively. Finally, by utilization of water saturation factor, hydrocarbon column thickness in Sirri Esfand, 34.5m; in Sirri Dena, 8.5m and in Sirri Civand, 39.5m was calculated. Based on these results, hydrocarbon column thickness from Sirri Esfand to Dena decreases, and it increases from Sirri Dena towards Sirri Civand.
    Keywords: Mishrif Formation, Flow Zone Indicator, Electrofacies, Reservoir quality, Water Saturation
  • E. Pasban, M.R. Gharibreza, M Maleki, B. Rafiei , S. Khodabakhsh * Pages 99-115
    Sediment transport from continents to oceans and seas via rivers is one of the most important processes regulating river-bank stabilization, soil formation, biogeochemical cycling of elements, crustal evolution and many other earth-related processes. Shahroud catchment is a part of Caspian Sea great drainage basin, located in North of Qazvin Province; its main tributaries are Alamoutrud and Taleghanrud rivers. As a structural point of view, the study area is part of Southern-Central Alborz structural zone which is mostly composed of Eocene volcanic units and Miocene terrigenous sedimentary rocks. In this research, water and sediment discharges (2013-2014 water year), grain size and mineralogical analysis of the sediment load were studied. Cyclic variation of discharge indicate a flood-dominated river; both water discharge and sediment load are controlled by the river tributaries and lithology of the catchment. This research shows (for the first time) that suspended load constitutes (mainly silt-size grains, composed of quartz, calcite, feldspar, muscovite/kaolinite) more than 99% of the sediment load. Bed-load materials are mainly volcanic- and carbonate-rock fragments. Erosion is the main process in upstream and transport/sedimentation is dominant in the river mid and downstream.
    Keywords: Shahrud, Alamut, Taleghan, flow discharge, hydrometry, sediment transport