فهرست مطالب

مجله معارف منطقی
پیاپی 7 (پاییز و زمستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1397/06/25
  • تعداد عناوین: 8
|
  • سخن نخست
    صفحه 5
  • احد فرامرز قراملکی، احمد شهدادی، ابراهیم بازرگانی * صفحه 7
    شعر، در منطق نه بخشی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. منطق دانان مسلمان در صناعات خمس، شعر را از لحاظ مفهوم و جنبه های دیگری همچون گونه شناسی یا کارکردشناسی کاویده اند. آنان در این بررسی، ازیک سو تحت تاثیر فن شعر ارسطو قرار دارند؛ زیرا، تلقی فن شعر به مثابه صنعت پنجم که از او به ارث رسیده بود، ایجاب می کرد چیستی و چگونگی آن، با دقت منطقی بررسی شود. از سوی دیگر، منطق دانان مسلمان در زیست بوم فرهنگی متاثر از فضای عربی زندگی می کردند. ازاین رو، قواعد شعر را آن گونه می فهمیدند که از آن قلمرو بر می خاست. با نگرش به این دو سامانه فکری فرهنگی، مفهوم شعر نیازمند بررسی دوباره و کشف توفیق منطق دانان در رسیدن به برداشت درست از آن است. این جستار تلاش می کند در مرحله نخست تعاریف منطق دانان را کاویده و در مرحله دوم کاستی یا کامیابی آنان را در رسیدن به مفهوم شعر نشان دهد. روش بررسی، تحلیلی با رویکرد منطقی است. نتیجه بررسی آن است که منطق دانان با تاثیرپذیری از فرهنگ عربی، در مفهوم شناسی شعر، عناصری را به کار برده اند که ضرورتی به وجود آنها دیده نمی شود.
    کلیدواژگان: شعر، تخییل، محاکات، تشبیه، مخیلات، قیاس شعری، کلام مخیل
  • سیدعلی جعفریان خیرآبادی *، سیدمجید ظهیری، داوود حیدری صفحه 33
    تعریف، ابعاد و جنبه های گوناگونی دارد؛ چراکه برآیند کنش و واکنش های اندیشه انسانی است. در بررسی روایات امام رضا گزاره هایی دیده می شود که با تعریف منطقی همخوانی دارد. تفاوت تعریف در بیانات آن حضرت با تعریف ارسطویی، اهمیت پرداختن به آن را دوچندان می کند. امام، روش های گوناگونی را برای تعریف به کار برده است که این روش ها در چارچوب یک شبکه، با یکدیگر داد و ستد می کنند و هر یک از این روش ها جایگاه ویژه ای در تعریف دارند. اکنون پرسش اصلی این پژوهش آن است که نظام تعریف در منظومه روایی رضوی برپایه چه دستگاه مفاهمه ای است؟
    دشواری های منطق دانان در منطق تعریف، نگارنده را برآن داشت تا به این تحقیق بپردازد. دستاورد این پژوهش، رویکردی نو به منطق تعریف، با توجه به تفکر سیستمی است. این نگرش به تعریف، سبب شده است مبحث تصورات و تصدیقات به صورت شبکه ای دیده شوند و با یکدیگر پیوند ایجاد کنند. نگاه سیستمی به تعریف، با فلسفه اسلامی و به طور خاص حکمت متعالیه همخوان و هماهنگ است.
    این نوشتار، تحقیقی بنیادین است که با راهبرد توصیفی تحلیلی، رویکرد تفکر نقدی و برپایه مطالعات کتابخانه ای انجام شده است.
    کلیدواژگان: نگرش سیستمی، منظومه روایی رضوی، منطق تعریف، منطق رضوی
  • عسکری سلیمانی امیری * صفحه 55
    شکل اول هم در مقام ثبوت (در برهان های لمی) و هم در مقام اثبات (در همه برهان ها)، از شکل های دیگر درست تر است؛ زیرا سیر در شکل اول (در هر دو مقام یادشده) از علت و مقتضی به معلول است و این سیر بر پایه قاعده ذوات الاسباب استوار است؛ چون علم به معلول، تنها از راه علم به علت آن میسر است. اما در شکل های دیگر، هرچند این قانون شکسته نمی شود، ولی به طور مستقیم از علم به علت، به سوی علم به معلول سیر نمی شود؛ ازاین رو، بر پایه قواعد منطقی باید نشان داد که در شکل های دیگر نیز به طور غیرمستقیم از علم به علت، به سوی علم به معلول سیر می شود. ازاین رو، در این پژوهش نشان خواهیم داد که شکل اول، درست ترین و کامل ترین قیاس اقترانی حملی است و شکل های دیگر، در پرتو شکل اول اعتبار و درستی خود را بازمی یابند. همچنین شکل اول، افزون بر موافق بودن با قاعده ذوات الاسباب، همه محصورات را نتیجه می دهد.
    کلیدواژگان: اشکال اربعه، شکل اول، شکل دوم، شکل سوم، شکل چهارم، قاعده ذوات الاسباب
  • روح الله محمدی *، احمد ابوترابی صفحه 73
    از ارتباط اندام حسی با اشیای خارجی، گونه ای از شناخت برای انسان ایجاد می شود که ادراک حسی نام دارد. منطق دانان، گزاره های حاکی از این ادراک را که بیانگر توصیف امور خارجی است، حسیات می نامند. بسیاری از اندیشمندان و منطق دانان، حسیات را از مبادی باب برهان و از جمله قضایای بدیهی شمرده اند. از دیدگاه آنان، در قضایای بدیهی مطابقت با واقع امری حتمی و مسلم به شمار می آید. از سوی دیگر، وجود خطا در ادراکات حسی انکارناپذیر است. بدیهی بودن حسیات با امکان وجود خطا در آنها ناسازگار است؛ ازاین رو، منطق دانان باید راهی برای حل آن ارائه کنند. ابن سینا نیز همچون سایر منطق دانان، حسیات را بدیهی می داند. این نوشتار در پی تبیین دیدگاه ابن سینا در بدیهی دانستن حسیات و راه حل وی برای مساله خطا در ادراکات حسی است. وی در توجیه خطای ادراک حسی، خطا را محصول قوه واهمه دانسته و می گوید خطا در حسیات، هنگامی رخ می دهد که عقل تحت تاثیر قوه واهمه، حکمی صادر کند؛ اما حکم عقل در حسیات، اگر به تنهایی و بدون دخالت وهم باشد همواره مطابق با واقع خواهد بود.
    کلیدواژگان: ادراک حسی، خطا، وهم، بدیهی، مطابقت با واقع
  • محمدرضا مهاجری امیری * صفحه 99
    تبیین «جایگاه گزاره های ارزشی در قیاس، از جهت استدلال پذیری آنها» به دلیل آثار ارزشمند آن در سرنوشت بشر، همواره از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است.
    برخی از اندیشمندان این گزاره ها را استدلال پذیر می دانند و برخی نیز باور به استدلال پذیری آنها ندارند. برای پی بردن به دیدگاه درست، باید محتوا و خاستگاه مفردات گزاره های ارزشی و ارتباط میان این مفردات بررسی شود؛ سپس به واکاوی درباره انشایی یا اخباری بودن خود این گزاره ها بپردازیم.
    برخی از مفردات این گزاره ها، مفاهیم فلسفی و برخی دیگر، از مفاهیم اعتباری مبتنی بر واقعیات هستند. بنابراین، اگر محمول در گزاره های اخباری، حقیقی باشد، این گزاره ها جزو «صناعه البرهان» به شمار می آیند؛ زیرا ارتباط میان موضوع و محمول در این گزاره ها واقعی خواهد بود؛ خواه موضوع از مفاهیم حقیقی باشد و یا اعتباری. و چنانچه محمول گزاره های اخباری، اعتباری باشد، این گزاره ها جزو «صناعه الشعر» شمرده می شوند؛ زیرا ارتباط میان موضوع و محمول در آن گزاره ها، اعتباری خواهد بود؛ خواه موضوع، اعتباری باشد، خواه حقیقی. اما در جملات انشایی، ارتباط حقیقی میان موضوع و محمول وجود ندارد.
    کلیدواژگان: اعتباری، اثبات پذیری، گزاره ارزشی، مفاهیم حقیقی، مفاهیم فلسفی
  • محمدعلی نوری * صفحه 121
    این نگاشته در پی آن است که نشان دهد نپرداختن ارسطو به شکل چهارم قیاس حملی، روش مند بوده و به اقتضای ملاک وی در تقسیم قیاس به اشکال است. بنابراین، ارسطو شکل چهارم را تنها به دلیل طبیعی نبودن و داشتن چالش درونی کنار نگذاشته است. معیار ارسطو در تقسیم قیاس حملی به اشکال، اندراج سه حد اصغر، اکبر و اوسط در یکدیگر است. ریشه این معیار آن است که از یک سو، مفاد گزاره نزد ارسطو اندراج موضوع در محمول است و از سوی دیگر اصغر، موضوع نتیجه و اکبر، محمول نتیجه است؛ بنابراین نقش حد وسط در قیاس، اثبات اندراج اصغر در اکبر است. تحقق این نقش در مقدمات قیاس تنها در سه حالت امکان پذیر است. از این رو، معیار ارسطو به وی اجازه نمی دهد ساختار شکل چهارم را بپذیرد و بدون اینکه از این شکل یاد کند، تنها به برخی از ضروب منتج آن اشاره می کند. مراد دیوید راس از تعبیر «وسعت حد وسط در سنجش با وسعت حدود دیگر» و نیز مراد ویلیام و مارتا نیل از عبارت «ساختار خطی منظم سه حد به شرط پیشین بودن اکبر از اصغر» در بررسی دیدگاه ارسطو درباره اقسام اشکال قیاس، اشاره به همین معیار است. برخلاف تصور خونجی، سخنان فارابی گویای آن است که وی همانند ارسطو شکل چهارم را نپذیرفته است. ابن سینا نیز به معیار ارسطو و منحصر شدن اقترانی حملی در اشکال سه گانه برپایه این معیار التفات دارد. وی البته از راه آشنایی با سخنان جالینوس، با طرح ملاک چینش حدود، شکل چهارم را یادآور می شود؛ ولی به دلیل دور از طبع بودن این شکل و بی نیازی از آن با وجود شکل اول، به بررسی تفصیلی آن نمی پردازد.
    کلیدواژگان: شکل چهارم، اندراج حدود القیاس، چینش حدود القیاس، ارسطو، جالینوس، ابن سینا
  • خلاصه المحتویات
    حامد فقیهی صفحه 135