فهرست مطالب

نقد کتاب کلام فلسفه عرفان - پیاپی 13-14 (بهار و تابستان 1396)

فصلنامه نقد کتاب کلام فلسفه عرفان
پیاپی 13-14 (بهار و تابستان 1396)

  • 308 صفحه، بهای روی جلد: 100,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1396/08/05
  • تعداد عناوین: 26
|
  • سرسخن فصل
  • محمد سعیدی مهر صفحه 3
    فلسفه، به مثابه یک دانش بشری، در طول چندین هزاره، نوعی تنوع و تکثر را از سر گذرانده است. طبقه بندی های رایج تاریخی و غیرتاریخی درباب نظام ها، مکاتب و دیدگاه های فلسفی می کوشد بخشی از این تنوع را آشکار سازد؛ مانند تفکیک تاریخی میان فلسفه باستان، دوران میانه، مدرن و معاصر یا تفکیک میان فلسفه تحلیلی و قاره ای در حیطه فلسفه معاصر غرب. بی تردید آن چه امروز به عنوان «فلسفه اسلامی» می شناسیم تنها یکی از ده ها نظام یا مکتب فلسفی موجود است. البته منظورم از «فلسفه اسلامی» همین فلسفه موجود است که با تباری مشخص و به دست فیلسوفانی همچون ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا و علامه طباطبایی پرورش یافته و به تعبیری «بین الدفتین» در اختیار ماست و امروزه همچون یک رشته علمی آکادمیک (حوزوی دانشگاهی) تدریس و تحقیق می شود؛ روی سخن با فلسفه اسلامی در مقام ایده آل (که فعلا تحقق نیافته) نیست. از سوی دیگر، با توجه به مختصات تاریخی، جغرافیایی و محتوایی فلسفه اسلامی گزاف نیست که از «فلسفه اسلامی ایرانی» به عنوان فلسفه بومی خودمان سخن بگوییم، فلسفه ای که در مهد تمدن ایران اسلامی شکل گرفته و امروزه کانون اصلی آن کشور ماست. مفروض می گیرم که ضرورت برقراری نوعی گفت وگو و برهم کنش مطلوب میان فلسفه اسلامی ایرانی (به معنای بالا) و اندیشه های فلسفی معاصر (خواه در قالب مکتب جای بگیرند خواه نه) به قدر کافی روشن است. پیش شرط ضروری چنین گفت وگویی، از یک سو، معرفی و ارائه شایسته محتوای فلسفه بومی ما به دیگران، و از دیگرسو، آشنایی بلکه احاطه و اشراف بر دیگر اندیشه های فلسفی در جهان معاصر است. بحث من در این یادداشت درباب شرط نخست است.
    فلسفه، به مثابه یک دانش بشری، در طول چندین هزاره، نوعی تنوع و تکثر را از سر گذرانده است. طبقه بندی های رایج تاریخی و غیرتاریخی درباب نظام ها، مکاتب و دیدگاه های فلسفی می کوشد بخشی از این تنوع را آشکار سازد؛ مانند تفکیک تاریخی میان فلسفه باستان، دوران میانه، مدرن و معاصر یا تفکیک میان فلسفه تحلیلی و قاره ای در حیطه فلسفه معاصر غرب. بی تردید آن چه امروز به عنوان «فلسفه اسلامی» می شناسیم تنها یکی از ده ها نظام یا مکتب فلسفی موجود است. البته منظورم از «فلسفه اسلامی» همین فلسفه موجود است که با تباری مشخص و به دست فیلسوفانی همچون ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا و علامه طباطبایی پرورش یافته و به تعبیری «بین الدفتین» در اختیار ماست و امروزه همچون یک رشته علمی آکادمیک (حوزوی دانشگاهی) تدریس و تحقیق می شود؛ روی سخن با فلسفه اسلامی در مقام ایده آل (که فعلا تحقق نیافته) نیست. از سوی دیگر، با توجه به مختصات تاریخی، جغرافیایی و محتوایی فلسفه اسلامی گزاف نیست که از «فلسفه اسلامی ایرانی» به عنوان فلسفه بومی خودمان سخن بگوییم، فلسفه ای که در مهد تمدن ایران اسلامی شکل گرفته و امروزه کانون اصلی آن کشور ماست. مفروض می گیرم که ضرورت برقراری نوعی گفت وگو و برهم کنش مطلوب میان فلسفه اسلامی ایرانی (به معنای بالا) و اندیشه های فلسفی معاصر (خواه در قالب مکتب جای بگیرند خواه نه) به قدر کافی روشن است. پیش شرط ضروری چنین گفت وگویی، از یک سو، معرفی و ارائه شایسته محتوای فلسفه بومی ما به دیگران، و از دیگرسو، آشنایی بلکه احاطه و اشراف بر دیگر اندیشه های فلسفی در جهان معاصر است. بحث من در این یادداشت درباب شرط نخست است.
  • ویژه نامه دکتر ضیاء موحد
  • محمد جواد اسماعیلی، مهدی عظیمی، اسدالله فلاحی، مالک شجاعی جشوقانی صفحه 7
    در یکی از روزهای تابستان 1396 مهمان استاد محترم جناب آقای دکتر موحد در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه بودیم. محور گفت‍وگو بررسی تجربه زیسته ایشان در حوزه آموزش و پژوهش منطق و فلسفه در ایران معاصر بود. از اساتید حاضر در گفت‍وگو و استاد موحد به جهت پذیرفتن دعوت فصلنامه سپاسگزاریم .
  • مهدی مظفری ساوجی صفحه 19
    نخستین روزهای آشنایی من با فیلسوف، منطق دان، و شاعر کم نظیر امروز، جناب دکتر ضیاء موحد، به سال های آغازین دهه هشتاد برمی گردد: سیدضیاء قاسمی، دوست شاعر افغانی ام، که سالیانی است رحل اقامت در کشور سوئد افکنده، ذکر خیری از غراب های سفید به میان آورد و این که کتابی است بی نظیر و حاوی تجربه هایی که در شعر سپید امروز کم سابقه و حتی در مواردی بی سابقه است. همین باعث شد که من، هفته ها در جست وجوی این کتاب تقریبا به تمام کتابفروشی های خیابان انقلاب سر بزنم، غافل از آن که سال ها بود چاپ آن تمام شده و نایاب بود. گفت آن چه یافت می نشود آنم آرزوست. سرانجام، غراب ها... را از دوستی امانت گرفتم و در اولین فرصت یک کپی از آن تهیه کردم و وقت و بی وقت به سراغش رفتم. همین شد مایه انس و الفت من با این کتاب و دیگر کتاب های شعر ایشان از مشتی نور سرد تا همین کتاب آخر که انتشارات نیلوفر در سال 1392 منتشر کرده است و گزیده ای از شعرهای 1386 تا 1391 او را در خود جای داده: و جهان آبستن زاده شد.
    دو گزیده هم از اشعار ایشان، یکی از سوی انتشارات مروارید و دیگری با ترجمه انگلیسی به نام آوازهای آبی از سوی نشر هرمس منتشر شده و چون گزینش هر دو کتاب را شاعر انجام داده، به آن ها وجه قابل تامل و اعتناتری بخشیده است. و همین مخاطب را ترغیب می کند که بداند شاعر کدام یک از شعرهایش را بیشتر دوست دارد .
  • سعید انواری صفحه 31
    در این مقاله برآنیم تا سری به کتابخانه دکتر ضیاء موحد بزنیم و اگر منطق دانان و شاعران بگذارند! به معرفی آثار ایشان بپردازیم. شعر بالا به خوبی تضادی ظاهری میان شعر و منطق را نشان می دهد و تسکینی است بر حیرتی که در لحظه نخست در مواجهه با آثار منطقی و ادبی ایشان به انسان دست می دهد. گویی این تعجب دور از انتظار نبوده است که چرا منطق دانی سرشناس شاعر است و چرا شاعری خیال پرداز، به سراغ منطق رفته است؟ در مقدمه یکی از دفترهای شعر ایشان با عنوان نردبانی در بیابان، مطلبی از پل والری آمده است که می تواند پاسخی به این سوال باشد:«اگر منطق دان هرگز نتواند جز منطق دان باشد، نه منطق دان می شود و نه می تواند بشود؛ و اگر شاعر هرگز جز شاعر نباشد، بی کمترین امید به توانایی در اندیشه انتزاعی، هیچ اثر شاعرانه ای از خود به جا نخواهد گذاشت. من صمیمانه اعتقاد دارم که اگر کسی نتواند به جز زندگی خود زندگی های دیگری را زیست کند، زندگی خود را هم نمی تواند زیست کند».
    عنوان برخی از مقاله های ایشان نیز بیان گر استفاده متقابل فلسفه و ادبیات از یکدیگر است. مقاله هایی همچون:«برای اعتلای نقد ادبی باید تفکر فلسفی را جدی بگیریم» (مصاحبه)؛
    «فیلسوفان مدیون بصیرت های شاعرانه هستند» (مصاحبه)؛
    «صدق و شعر» (مقاله)؛
    «نوع و فرد در ادبیات و فلسفه: از افلاطون تا بکت» (مقاله)؛
    «سهم فلسفه معاصر در نقد ادبی» (مقاله).
    شعر در منطق یکی از صناعات خمس است و در تعریف آن گفته می شود که آن چه در شعر منطقی اهمیت دارد تنها ویژگی خیال انگیزبودن آن است و نه موزون و مقفابودن آن. شاید همین مطلب تبیینی برای پیوند میان شعر سپید و منطق در آثار دکتر ضیاء موحد باشد. نکته جالب توجه دیگر در زمینه آثار و فعالیت های ایشان، توجه به حیطه های نو در هر دو زمینه است. در زمینه منطق از طلایه داران منطق جدید و در زمینه شعر از پیشگامان شعر نو و سپید هستند. در زمینه هایی نیز اولین اثر به فارسی توسط ایشان نوشته شده است. مانند:منطق موجهات (تالیف)؛
    شرطی های خلاف واقع؛
    معرفی برخی از شاعران همچون امیلی دیکنسون و سیلویا پلات.
  • محمد جواد اسماعیلی صفحه 57
    شعر یکی از راه های ظهور اندیشه آدمی است و اندیشه با آن که نقطه عزیمتش در زمان و مکان است اما از چنان نیرویی برخوردار است که مرزهای تاریخ و جغرافیا را درهم می نوردد. در این نوشتار به اندیشه شاعرانه دکتر ضیاء موحد، منطق دان و شاعر معاصر ایرانی، می پردازم. نیز بیان خواهم کرد که چگونه ایشان در سال های متمادی عمر گرانبهای خویش، در پرتو مطالعه و پژوهش در اشعار کلاسیک ایرانی، نگاهی تازه را برای ما به ارمغان آورده است و نیز کوشیده است با تجربه زندگی در دنیای امروز به افقی فراتر از مرزهای تاریخ و جغرافیا بنگرد. از میان شاعران کلاسیک ایرانی، موحد بیش از همه در اشعار حافظ شیرازی، مشهور به لسان الغیب، تامل کرده و حاصل کارش انتشار چندین مقاله در این باره است.[i] وی همچنین درباره سعدی شیرازی، مشهور به افصح المتکلمین، دست به انتشار تک نگاری زده است (موحد، 1372). در این نوشتار هم بنابر ظرافت فکری حافظ و هم بنابر رعایت اختصار، از میان شاعران کلاسیک فقط به الهام بخشی اندیشه حافظ بر اشعار موحد اشاره خواهم کرد. محبوبیت نوشته های موحد در میان خوانندگان ایرانی نشان گر این است که وی توانسته است به ژرفای اندیشه در سنت کلاسیک شعر ایرانی راه یابد و در این راه با کنارزدن گرد و غبار چندین قرنه و فرارفتن از چارچوب های عروض و قافیه، با الهام از سنت، دست به نوآوری در امروز شعر فارسی بزند. شاید بتوان به لطف این تمثیل کار او را چنین بیان کرد: او یک چشم در گذشته دارد و چشم دیگرش، دغدغه امروز؛ و رهاورد آن، افقی است که موحد در امروز شعر فارسی پدید آورده است. اکنون پس از این درآمد، نوشتار خود را در چهار بخش ارائه خواهم داد: 1. زندگی و زمانه شاعر، 2. زبان و اندیشه، 3. قصه: روایتی از حرکت زندگی، و 4. شاعر زندگی؛ نتیجه گیری پایان بخش این نوشتار است.
  • احد فرامرز قراملکی، سعیده حسینقلیان صفحه 71
    فن مغالطه به مثابه یکی از فنون در دانش منطق، در قیاس با سایر فنون، مانند برهان، کمتر مجال رشد و بالندگی یافته است. این فن از جهت کارآمدی منطق در وقوع از خطا اهمیت دارد. توسعه نیافتگی فن مغالطه به ویژه از جهت کاربردی، می تواند عوامل و موانع بیرونی و درونی داشته باشد. مسئله مقاله حاضر نشان دادن یکی از موانع درونی در دانش منطق، منطق نگاری رایج تمدن اسلامی در بالندگی و کارآیی فن مغالطه است و آن بسنده کردن به طبقه بندی عام برپایه علل مغالطه و بیان نمونه ها و مثال هایی برای هرگونه است. بحث از مواضع مغالطه می تواند این مانع را رفع کند و سبب افزایش مهارت تفکر منطقی و پیش گیری و درمان مغالطه در اندیشه باشد.
  • ضیاء موحد، اسدالله فلاحی، علیرضا دارابی صفحه 79
    کتاب تاملاتی در منطق ابن سینا و سهروردی به قلم دکتر ضیاء موحد شامل مقاله های انگلیسی و فارسی است با عناوین «نظریه قیاس های شرطی ابن سینا»، «ابن سینا و تقدم در کشف فرمول های بوریدان و بارکن»، «تمایز وجوه سور و حمل در منطق سنتی اسلامی»، «آرای سهروردی در قیاس»، «قیاس های موجه سهروردی و دلالت شناسی اسم های خاص و داستانی در آرای ابن سینا، کریپکی و اومبرتو اکو» و... سال گذشته نشستی به منظور نقد و بررسی این کتاب در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. در این نشست دکتر ضیاء موحد مولف کتاب، دکتر اسدالله فلاحی و دکتر علیرضا دارابی، استادان منطق پژوه حضور داشتند. از آقای علی اصغر محمدخانی مدیر نشست و معاون فرهیخته شهر کتاب که به ما اجازه انتشار این نشست را دادند، سپاس گزاریم.
  • اسدالله فلاحی صفحه 87
    درست شش دهه از انتشار کتاب ارزشمند مدخل منطق صورت اثر غلام حسین مصاحب (12891358) در سال 1334 می گذرد. با این اثر، منطق تطبیقی درضمن منطق جدید به ایرانیان معرفی شد. مصاحب یک فصل کامل را به بررسی منطق قدیم و تطبیق آن با منطق جدید اختصاص داده و ایرادهای منطق قدیم را از نگاه منطق جدید در برابر چشمان خواننده به نمایش گذاشته بود. از آن زمان به بعد، دانشجویان و اندیش مندان این سرزمین خود را با پدیده ای نوظهور و رقیبی پرتوان رودررو دیدند که گریزی از رویارویی با آن نبود.
    نخستین واکنش نوشتاری را، تا آن جا که ما یافته ایم، سعید رجائی خراسانی در سال 1349، مهدی حائری یزدی در 1360 و فرخ وطن در 1361 منتشر کردند. اثر دوم پاسخ کوبنده ضیاء موحد را در سال 1366 در پی داشت که موجی از مقاله ها را بیشتر بر ضد خود برانگیخت. انتشار مهم ترین و خوش خوان ترین کتاب درسی منطق جدید از ضیاء موحد در سال 1368 و راه یافتن آن به واحدهای درسی رشته فلسفه در دانشگاه ها به عمومی ترشدن هرچه بیشتر منطق جدید و دامن زدن بیشتر به مباحث منطق تطبیقی انجامید. پس از این بود که انبوهی از پایان نامه ها، رساله ها و مقاله ها در تطبیق منطق قدیم و جدید یکی پس از دیگری نوشته شد و کتاب ها و مقاله هایی نیز در همین زمینه از زبان های عربی و انگلیسی به فارسی برگردانده شد.
  • علیرضا دارابی صفحه 95
    کتاب الاشارات و التنبی هات یکی از مهم ترین کتاب ابن سینا در حوزه منطق و فلسفه است که بسیار موردتوجه گذشتگان و معاصران بوده و شرح های متعددی بر آن نگارش شده است. به تازگی دو کتاب با عنوان های ماهیت منطقی و منطق ماهیت و تحلیل منطقی گزاره در شرح نهج اول تا ششم کتاب اشارات به قلم مهدی عظیمی وارد بازار نشر شده است. این دو کتاب به سبب نگاه نقادانه نویسنده به سنت منطق قدیم، ارائه تاریخچه پاره ای از نظرات این سنت و بهره گیری از منطق جدید در معرفی و بررسی منطق قدیم، حاوی نکات جدید و متفاوتی است که آن ها را خواندنی و مفید می کند. متن حاضر به بررسی و نقد این دو کتاب اختصاص دارد.
  • احد فرامرز قراملکی، غلامرضا ذکیانی، عبدالله صلواتی، طاهره کمالی زاده صفحه 107
    نشست نقد و بررسی کتاب شرح مبسوط منطق اشارات: تعریف منطق تالیف دکتر احد فرامرز قراملکی و محمد قائم عابدی با حضور دکتر احد فرامرز قراملکی، دکتر غلامرضا ذکیانی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی، دکتر عبدالله صلواتی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت معلم شهید رجایی و دکتر طاهره کمالی زاده به همت پژوهشکده حکمت معاصر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و با همکاری فصلنامه نقد کتاب کلام، فلسفه و عرفان در این پژوهشگاه برگزار شد. گزارش این نشست پیش روی شماست.
  • مهدی عظیمی صفحه 121
    در واژه نامه توصیفی منطق واژه ‘Eristic’ به «جدل» برگردانده شده و چنین تعریف گردیده است: «فنی در مغالطه که در استدلال جهت ترغیب مخاطب برای پذیرفتن مطلبی بکار می رود». ما در این جستار پیشینه این واژه را تا مگاراییان نخستین پی جسته ایم و سپس با کاوش در سه نوشته ارسطو (جایگاه های بحث، ابطال های سوفیستی، و متافیزیک) و مقایسه آن ها با ترجمه های انگلیسی، عربی، و فارسی نشان داده ایم که برابر درست واژه یادشده «مشاغبه» یا «ستیزش» است. سپس با واشکافی سخنان ارسطو و سنجش آن ها با منطق الشفاء تعریف روشنی از آن به دست داده ایم.
  • نقد آثار جدید
  • سیدحمیدرضا حسنی صفحه 129
    کتاب قانون اخلاق برپایه نقد عقل به عقل تالیف استاد علی عابدی شاهرودی در سه مرحله سامان یافته است: دیدگاه های ‏عمده و کلاسیک موجود درباب عقل عملی در فلسفه شرق (ابن مسکویه، ابن سینا، محقق طوسی، صدرالمتالهین، محقق سبزواری و...) و نیز دیدگاه های عمده کلاسیک درباب اخلاق و عقل عملی در فلسفه غرب (ارسطو، دکارت، اسپینوزا و کانت) در ترتیبی تاریخی مورد شناسایی قرار گرفته است. این دیدگاه ها مستقیما از اصلی ترین آثار این اندیشمندان گزارش و سپس شرح و تفسیر و سنجش شده اند. بااین حال گزارش، شرح و تفسیر نظریه کانت درباره اخلاق و عقل عملی بخش های مهمی از این کتاب را به خود اختصاص داده است. کتاب در مرحله نهایی تحت عنوان «تاسیسات اخلاق» به اجمال به نظریه اساسی مولف درباره اخلاق می پردازد که از خلال ‏نقادی عقل به طور محض و بدون مراجعه به تجربه حاصل شده است. ازجمله اساسی ترین بحث های این بخش می توان به تفسیر نوینی از آزادی اراده در کنار پاس داشت قانون علیت و علیت احاطی خداوند اشاره کرد، به نحوی که آزادی اراده بدون فرض واجب، امکان نخواهد داشت .
  • شیما جرجانی صفحه 149
    در این نوشتار درصددیم تا به بررسی کتاب فلسفه اخلاق جان دیویی بپردازیم. ازاین رو ضروری است به چهار موضوع پرداخته شود: پیشینه آثار تالیفی درخصوص فلسفه و اخلاق جان دیویی به زبان فارسی و تبیین نقاط قوت و ضعف آن؛ تبیین مساله محوری کتاب؛ ضرورت انتشار این اثر؛ دستاوردهای علمی این اثر برای آموزش و پژوهش فلسفی در ایران. برای تبیین و پاسخ به این پرسش ها بخش هایی از کتاب تلخیص شده و گزارشی ارائه می شود. در انتها با توجه به مطالب کتاب پاسخ پرسش ها ارائه می شود.
  • معصومه قنبری صفحه 159
    تاکنون افزون بر صد کشور برنامه فلسفه برای کودکان را به صورت رسمی یا غیررسمی وارد نظام آموزش و پرورش خود کرده اند. بیش از یک دهه است که ادبیات این برنامه وارد ایران شده است و درمقام نظر و عمل با فرازوفرودهایی همراه بوده است. ترجمه و تالیف آثار در حوزه فبک، نگارش مقاله و پایان نامه، برگزاری کارگاه های تربیت مربی و اجرای فبک در برخی از نهادهای تربیتی بازتاب تلاش پژوهش گران این حوزه در کشور است. این نوشته به معرفی یکی از نمونه های موفق کتاب های استادان ایرانی این حوزه در سطح جهانی آن پرداخته است.
  • دیترمیسگلد، ترور نوریس، حسین مصباحیان ترجمه: علی کربلایی صفحه 169

    پروفسور دیتر میسگلد، بیش از سی سال در موسسه مطالعات تعلیم و تربیت اونتاریو در دانشگاه تورنتو، فلسفه تعلیم و تربیت درس می داد. اولین باری که به عنوان دانشجوی تحصیلات تکمیلی به این موسسه آمدیم، دریافتیم که پروفسور میسگلد در هاله ای از رازگونگی احاطه شده است. بسیاری بر ذکاوت و گستره دانش و گه گاه شخصیت دلهره آور او صحه می گذاشتند. اما کنجکاوی بسیاری نیز درباره تغییرات فکری او و علت رویگردانی وی از فلسفه وجود داشت. به گفته مدیر پیشین گروه فلسفه، «پانزده سال نخستی که دیتر به گروه فلسفه تعلیم و تربیت آمد، سرزنش مان می کرد که آن قدر که باید، فلسفی نیستیم. پانزده سال پایانی، ما را متهم می کرد که زیادی فلسفی هستیم.»[i] کنجکاو شده بودیم که چطور می شود کسی که آموزش های بی نظیری از متفکرانی دیده بود که شکل دهنده اغلب سنن فلسفی قرن بیستم بوده اند، سرانجام از فلسفه روی برگرداند و دیگر آن را مفید نداند. همین دگردیسی بود که در پی فهمش بودیم. میسگلد متفکری نامتعارف است: او نه چپ گرا و تندروست، نه به هیچ روی راست گرا. نه متفکری سکولار است، نه مارکسیستی ضددین. او به هیچ روی نویسنده یا فیلسوفی متعارف نیست. او نقشی برای خود قائل است که برای بسیاری عجیب به نظر می رسد و توضیح دادن آن به همگان دشوار است. به زودی بر ما آشکار شد که میسگلد از دسته بندی های ساده سرپیچی می کند: آن جاکه باید فلسفی می بود، سیاسی می شد و آن جاکه پاسخی سیاسی انتظار می رفت، رویکردی تاریخی درپیش می گرفت. ازآن جاکه ما هر دو مجذوب فلسفه ایم و دنبال فهم این که چرا میسگلد رفته رفته از آن روی برگرداند، انگیزه اصلی و پرسش راه بر ما این است که: چرا کسی که در یکی از شورانگیزترین محیط های فلسفی قرن بیستم (دانشگاه هایدلبرگ) آموزش دیده است، آرام آرام از فلسفه روی برمی گرداند؟ با میسگلد در پاییز 2005 گفت وگو کردیم و 75 سوال از او پرسیدیم که در حال آماده کردن آن برای چاپ به شکل کتاب هستیم. در مقاله پیش رو، سه عامل اصلی ای را که بر هجرت او از فلسفه به سیاست رهایی بخش اثرگذار بوده، بررسی می کنیم: خوانش او از ریچارد رورتی، مواجهه شخصی او با بودیسم و باریک اندیشی های گاه ریشه ای او در سیاست جهانی و رژیم های امنیتی جدید، به ویژه در بستر آمریکای لاتین.

  • زینب انصاری صفحه 189
    روزنه ای به اندیشه مارتین هیدگر اثر مایکل اینوود[i] استاد فلسفه ترینیتی کالج آکسفورد[ii]، در سال 1997 با عنوان Heidegger به زبان انگلیسی منتشر شد. پس از آن داوید برنفلد[iii] کتاب را با همین عنوان به زبان آلمانی ترجمه کرد و بدین ترتیب، این کتاب وارد حوزه ادبیات مربوط به هیدگر در زبان آلمانی شد. سرانجام این اثر را در سال 1395 دکتر احمدعلی حیدری، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی به فارسی برگرداند و با همکاری موسسه نوارغنون و انتشارات علمی به چاپ رسید.
    چنان که از عنوان کتاب روشن است، نویسنده می کوشد روزنه‏ای به اندیشه غنی و دیریاب هیدگر بگشاید و خواننده را یاری کند تا اندک اندک دالان دشوار فهم سخن و اندیشه هیدگر را بپیماید. برای این کار بیشتر به اثر مهم هیدگر در دوران متقدم اندیشه او، یعنی کتاب وجود و زمان می پردازد. سپس درنگی کوتاه بر موضوع «هنر» نزد هیدگر دارد که غالبا به دوران پس از وجود و زمان، یعنی سال های گذار به نظرگاه متاخر بازمی گردد. کنار هم قرار گرفتن این دو نظرگاه در این جا خود مجال می دهد تا با تغییر نگرش هیدگر در این سال ها، یعنی آن چه به اصطلاح «گشت» ‏خوانده می شود، مواجه شویم.
  • عاطفه صاحب قدم صفحه 197
    برای تحلیل جایگاه و اهمیت کتاب فیلسوفان هیتلر در حیات فکری ما، ابتدا سعی کرده ام با رویکردی انتقادی به وضعیت فلسفه در دانشگاه های ایران بپردازم. برای رسیدن به این مهم، چگونگی خوانش تاریخ فلسفه در این گروه ها را با تحلیل نقش و جایگاه تاریخ فلسفه کاپلستون منتقدانه واکاوی کرده و سپس با یاری نظریه ها و روش های معاصرانی چون فوکو و سعید، تبعات و نتایج فقدان ها و کاستی های آن نوع خوانش را تحلیل کرده ام. ما در نقد فلسفه دانشگاهی از فقدان نظریه ها و رویکردهایی سخن می گوییم که در بافت کتاب فیلسوفان هیتلر تنیده شده است. پس از این نقد، در بخش بعدی مقاله، خود کتاب بررسی خواهد شد.
  • عباس نعمتی، عادل نعمتی صفحه 229
    این نوشتار به سه بخش تقسیم می شود. بخش نخست درباره زندگی و جایگاه نویسنده اثر در جغرافیای اندیشه فلسفی معاصر است. بخش دوم به بازخوانی درون مایه های اثر اختصاص دارد. این بخش شامل سه زیربخش می شود: 1. خرد نگره پرداز؛ 2. خرد انتقادی؛ 3. یک خرد و عقلانیت ها که چگونگی پیدایش گونه های خرد را آن چنان که نویسنده می اندیشد، بررسی می کند. بخش سوم به اهمیت این اثر در فهم مسائل اندیشگانی معاصر ایران می پردازد .
  • شایسته ترجمه
  • پییر لوری ترجمه: رضا کوهکن صفحه 245
    رضا کوهکن، در این کتاب، برای نخستین بار، یک تک نگاری کامل از آثار کیمیایی طغرایی که بس وسیع هستند، برای ما به دست می دهد. این اثر، حاصل پژوهش دکتری وی است که در مدرسه کاربردی مطالعات عالی، در دانشگاه سوربن، در سال 2007م، از آن دفاع کرده است. طغرایی، ادیب، و از رجال سیاسی عالی رتبه و حتی وزیر دربار سلجوقی بود؛ وی سرانجام در سال 515ق (1121م)، متعاقب جنگی که بر سر جانشینی، میان سلاطین درگرفت، به قتل رسید. او به ویژه در ادبیات عرب، و خصوصا با شعر معروفش، لامیه العجم، شناخته شده است. اگرچه فعالیت وی در کسوت کیمیاگر، بارز و چشم گیر بوده است، اما آثار کیمیایی وی که تا به امروز، صرفا در قالب نسخه خطی قابل دسترسی و بررسی هستند، چشم به راه پژوهشی دانشگاهی مانده بودند.
  • شایسته مطالعه
  • کتابشناسی تخصصی
  • مژگان حمیدی صفحه 273
    ژان پل سارتر، فیلسوف، نویسنده، متفکر و روشنفکری پرآوازه که به همراه چندی دیگر فیلسوفان و نویسندگان به تعبیری بنیان گذار فلسفه اگزیتانسیالیسم در فرانسه و همچنین یکی از اصلی ترین مروج های این فلسفه در جهان معاصر به شمار می رود. در مقاله پیش رو نگاه و مروری جامع داشته ایم بر کتابشناسی آثار ترجمه شده از وی در ایران. ذکر این نکته ضروری است که با توجه به مشکلات همیشگی مرتبط با حوزه کتابشناسی، در پاره ای از موارد (موارد ستاره دار*)، متاسفانه عنوان اثر به زبان اصلی کتاب، یافت نشد. که این امر دو دلیل عمده و اجتناب ناپذیر دارد: نخست آن که تعدادی از این دسته از آثار، ترکیب چند اثر ترجمه شده از سارتر در غالب یک تک کتاب مجزا با عنوانی کاملا مستقل هستند و دیگر آن که با توجه به قدمت تاریخ ت‍رج‍مه برخی از آثار، امکان دسترسی به ناشر آن دوره و پی گیری مشخصات اصلی کتاب غیرممکن بود
  • نقد نقد
  • سعیده محمدزاده صفحه 283
    مقاله «برگردان یا نگارش؟ نگاهی به نخستین آموزش نامه زبان یونانی کهن به پارسی»، نوشته داریوش درویشی، نقدی است بر کتاب آموزش زبان یونانی باستان، ترجمه و تالیف ژانت بلیک و ایمان شفیع بیک، که نقد علمی و تخصصی نیست؛ بلکه با چند عبارت تعارف گونه در این باب که این کتاب نخستین آموزش نامه زبان یونانی به فارسی است، وارد خرده گیری هایی می شود که یا به وضوح نادرست و غیرتخصصی اند یا از سلیقه شخصی و نامعمول نگارنده نقد درباره جایگاه منابع کتاب یا ساختار کتاب یا ضبط اسامی یونانی نشئت می گیرند. همچنین، نگارنده نقد اطلاعات نادرستی درباره کتاب فارسی و منبع اصلی آن می دهد. تنها اشکال درست، اشاره به دو سه غلط تایپی است که نگارنده با توضیحی به دور از نقد منصفانه و بی طرفانه، آن ها را بزرگ نمایی می کند. درمجموع، این نقد جنبه های مثبت این کتاب و ارزش آن در زبان فارسی را نادیده می گیرد و اشکالات متعدد آن با شتابزدگی و بدون مطالعه دقیق کتاب و منابع آن مطرح می شود.
  • نقد آثار پیشین
  • محمد اصغری صفحه 297
    در این مقاله به معرفی و ارزیابی انتقادی کتاب پدیدارشناسی هگل و تبارشناسی فوکو[i] نوشته اوانجلیا سمبو[ii] پرداخته ایم. این کتاب از پنج فصل تشکیل شده و نویسنده در این کتاب کوشیده نشان دهد که پدیدارشناسی هگل و تبارشناسی فوکو درعین حال که هرکدام به سنت های متفاوت فلسفی تعلق دارند، ولی از چند جنبه به هم شبیه اند. مثلا هر دو ثنویت های فلسفی (نظیر سوژه/ اوبژه) را رد می کنند و هر دو رویکردی تاریخی اتخاذ می کنند. سمبو در این کتاب هگل را در کنار فوکو بیشتر یک فیلسوف پست مدرن معرفی می کند تا فیلسوف نظام ساز مدرن مثل کانت. در فصل پایانی نیز نویسنده کوشیده اهمیت و تبعات هر دو رویکرد را در علوم اجتماعی و علوم انسانی با تکیه بر هرمنوتیک گادامری و هابرماسی در افق تبارشناسی و پدیدارشناسی نشان دهد.
  • نامه
  • نامه دکتر احمد احمدی
    صفحه 307