فهرست مطالب

علم زبان - پیاپی 6 (بهار و تابستان 1395)

نشریه علم زبان
پیاپی 6 (بهار و تابستان 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/06/30
  • تعداد عناوین: 6
|
  • علمی تخصصی
  • احسان چنگیزی * صفحات 7-26
    در زبان اوستایی، گاه حالت ازی برای رمزگذاری کارکردهای حالت بایی و گاه حالت بایی برای رمزگذاری کارکردهای حالت ازی به کار رفته است. این دو حالت در شمار حالت هایی هستند که نقش های معنایی را رمزگذاری می کنند. حالت ازی در شمار حالت های مکانی است و کارکرد اصلی آن رمزگذاری مفاهیم خاستگاه، جایگاه و مسیر است. حالت بایی در شمار حالت‏های غیرمکانی است و کارکرد اصلی آن رمزگذاری مفاهیم ابزار، همراهی، روش، سبب و عامل در ساخت مجهول است. ازی و بایی در سلسله مراتب حالت در آخرین جایگاه قرار گرفته اند و از یکدیگر متمایز نیستند. در این مقاله، با بررسی شواهدی از زبان اوستایی مشخص شده است که این دو حالت چندمعنا هستند و از نظر کارکرد معنایی با یکدیگر هم پوشانی دارند؛ به بیانی دیگر، می توانند نقش یکدیگر را بر عهده گیرند و همانند یکدیگر رفتار کنند؛ به همین سبب، در زبان اوستایی جایگزین یکدیگر شده اند. حالت ازی علاوه بر نقش معنایی خاستگاه، جایگاه و مسیر، نقش های معنایی روش و سبب را رمزگذاری کرده است و حالت بایی نیز علاوه بر نقش های معنایی همراهی، ابزار، سبب و عامل ساخت مجهول، نقش های معنایی خاستگاه، مسیر و جایگاه را نشان داده است. برای شناخت گستره معنایی و چندمعنایی این دو حالت، انگاره معنایی آنها ترسیم شده است.
    کلیدواژگان: حالت، بایی، ازی، نقش معنایی
  • راحله حمیدزی * صفحات 27-58
    سده چهارم هجری مصادف با دوره فرمانروایی خانواده بلخی الاصل سامانی در خراسان و ماوراالنهر است. زبان فارسی دری در سده چهارم و پنجم بر اثرآمیزش بیشتر با زبان عربی و قبول تعدادی از اصطلاحات جدید علمی، ادبی، دینی، سیاسی و به کار بردن آنها برای مضامین و مفاهیم مختلف شعری، نسبت به سده سوم، تکامل و توسعه بیشتری یافت. اگر زبان شاعران و نویسند گان این عهد را با ادوار ادبی بعد بسنجیم، تعداد واژ گان عربی را کمتر و واژ گان اصیل فارسی دری و حتی نفوذ زبان پهلوی را در آن بیشتر می بینیم و شاعران و نویسندگان این عهد، قواعد زبان فارسی را بیشتر رعایت می کردند. سامانیان به نثر و نظم فارسی شایق بودند و به ایجاد منظومه هایی مثل شاهنامه یا ترجمه کتاب ها، فرمان هایی مستقیم صادر می کردند یا همچون ابوالفضل بلعمی، مشوق شاعران در نظم داستان ها و کتاب ها می شدند یا وزیرانی چون ابوعلی بلعمی خود به تالیف کتاب به زبان فارسی همت می گماشتند. بسیاری از دانشمندان کوشیدند که آثار خود را به زبان فارسی نوشته و یا برای واژه های عربی معادل هایی فارسی به کار برند. از آن جمله ابوریحان البیرونی و ابن سینای بلخی اند که به آوردن واژه های فارسی دری در آثار خود روی آوردند.
    کلیدواژگان: التفهیم، دانش نامه، واژه های همانند، مترادف، متضاد
  • ابراهیم رضاپور *، شیوا احمدی صفحات 59-82
    هلیدی سه نوع استعاره دستوری را معرفی می کند. اسم سازی یکی از انواع استعاره های دستوری است که در فرانقش اندیشگانی مطرح است. در این پژوهش، سعی داریم که نقش استعاره دستوری اسم سازی را در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی از منظر تحلیل گفتمان انتقادی و با توجه به رویکرد ون دایک بررسی کنیم و به این پرسش ها پاسخ دهیم: 1. آیا استعاره اسم سازی در ایجاد پیوستگی و انسجام در متن و نیز حاشیه رانی و برجسته سازی نقشی را ایفا می کند؟ 2. نقش ایدئولوژیک اسم سازی در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی چیست؟ 3. تعداد استعاره های دستوری اسم سازی در متون سیاسی فارسی بیشتر است یا در متون سیاسی انگلیسی؟ شیوه جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای است و با بررسی 5/22 صفحه روزنامه انگلیسی (گاردین، یو اس ای تودی، تلگراف و نیویورک تایمز) و 5/22 صفحه روزنامه فارسی (کی هان، قدس و شرق) با موضوع مذاکرات هسته ای ایران دریافتیم که استعاره اسم سازی با تغییر ساخت اطلاعی جمله (مبتدا و خبر [Theme and Rheme] و مبتداسازی [Topicalization])، ارجاع به پیش فرض ها، استلزام معنایی [Entailment]، حذف عامل/ کنشگر و تغییر مدل های ذهنی خواننده می تواند باعث حاشیه رانی و برجسته سازی شود. با استفاده از استعاره اسم سازی، بخشی از اطلاعات بیان نمی شوند و با تغییر ساختار مبتدا و خبر می تواند بار تاکیدی جمله را تغییر دهد. اسم سازی باعث می شود که نویسنده بدون اینکه نیاز باشد اطلاعات تکراری را مرور کند، به دانش پیش زمینه ای خواننده ارجاع دهد (انسجام) و نیز از اسم هایی استفاده شود که معنای مفهومی مشابهی دارند (پیوستگی). همچنین، مشخص شد که بسامد این نوع استعاره در روزنامه های فارسی بیشتر از تعداد آن در روزنامه های انگلیسی است.
    کلیدواژگان: استعاره دستوری، تحلیل گفتمان انتقادی، انسجام، پیوستگی، ایدئولوژی
  • وحیده ابوالحسنی زاده، انیس معصومی* صفحات 83-100
    هدف از این مقاله، مطالعه کاهش واکه ای در واکه های لهجه کرمانی است. کاهش واکه ای فرایندی است که در هجای بی تکیه رخ می دهد و طی آن واکه ها به سوی واکه هایی دیگر گرایش می یابند. برای بررسی کاهش واکه ای در این لهجه، از 10 گویشور لهجه کرمانی (5 زن و 5 مرد) خواسته شد که 24 واژه (که در 12 واژه، واکه ها در هجای تکیه بر و در 12 واژه دیگر همان واکه ها در هجای بی تکیه قراردارند) را سه مرتبه تکرار کنند. صدای این افراد توسط میکروفون شور ضبط شده و به وسیله نرم افزار پرت مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. برای هر واژه یک شبکه متنی ساخته شد. سپس، مقادیر دیرش، بسامد سازه های اول، بسامد سازه های دوم و بسامد پایه واکه ها در هجاهای تکیه بر و بی تکیه اندازه گیری شد و تاثیر تکیه بر این متغیرها مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج نشان داد که بسامد پایه و دیرش واکه ها در هجای بی تکیه کاهش می یابد. در مجموع می توان نتیجه گرفت که بسامد سازه اول تمامی واکه ها و بسامد سازه دوم واکه های [ɑ، e، o، u] در هجای بی تکیه به سوی بسامد سازه اول و بسامد سازه دوم واکه شوا گرایش دارند. همچنین نتایج گویای آن است که کاهش واکه ای در لهجه کرمانی مرکزگرا است.
    کلیدواژگان: بسامد پایه، بسامد سازه اول، بسامد سازه دوم، دیرش کاهش واکه ای
  • مریم رضاآسا * صفحات 101-130
    در بسیاری از منابع آواشناسی زبان فارسی، بر سر شیوه تولید همخوان ملازی /G/ در فارسی معیار اتفاق نظر وجود ندارد. در این مقاله، به بررسی صوت شناختی شیوه تولید این همخوان در زبان فارسی محاوره ای معیار، در بافت های آوایی میان واکه ای، آغازی، پایانی و در خوشه همخوانی پرداخته شد و نمونه های گفتاری ده گویشور بومی فارسی معیار (پنج زن و پنج مرد) از طبقه تحصیل کرده، بدون آشنایی با زبان شناسی و در محدوده سنی 20-30 سال، از طریق نرم افزار پرت ضبط و تحلیل شد. طبق نتایج تحلیل ها، سه گونه انسدادی واک دار [G]، ناسوده [ʁ] و سایشی واک دار [γ] به عنوان واج گونه های اصلی شیوه تولید این واج شناسایی شدند که این واج گونه ها در اکثر بافت ها در تناوب آزاد با یکدیگر قرار می گیرند. از طرفی، آوای سایشی بی واک [x] نیز در گفتار محاوره ای برخی گویشوران، در واژه های خاصی، به صورت گونه ای از این واج در تناوب آزاد با گونه های دیگر قرار می گیرد. شواهد آماری نشان می دهد که گونه انسدادی واک دار [G] در بافت های مذکور دارای تظاهر آوایی و تنوع بافتی بیشتری در مقایسه با سایر واج گونه های این همخوان بوده و لذا گونه غالب واجی و نماینده این همخوان در فارسی معیار، گونه انسدادی واک دار /G/ می باشد.
    کلیدواژگان: همخوان ملازی -G-، شیوه تولید، صوت شناسی، گونه غالب واجی، زبان فارسی معیار
  • الهه حسینی ماتک * صفحات 131-148
    موادی برای بررسی گویش بختیاری ترجمه جلد سوم از پژوهش ژوکوفسکی است با عنوان موادی برای بررسی گویش های ایرانی. ژوکوفسکی از سال 1883 تا 1886 م. در ایران اقامت داشته و نمونه هایی از گویش های ایرانی از جمله بختیاری را در این مجموعه گرد آورده است. در این کتاب، 42 شعر به گویش بختیاری واج نویسی و ترجمه شده است. این جلد از کار ژوکوفسکی، اساس کار مریم شفقی و سیدمهدی دادرس قرار گرفته و آنان خود را در بخشی از کتاب مولف نامیده اند. یکی از این دو محقق، خود گویشور بختیاری است و بر اساس اطلاعات خود از گویش بختیاری امروز، واج نویسی و تکیه گذاری اشعار بختیاری را تصحیح کرده و اشعار را بدون توجه به ترجمه ژوکوفسکی به فارسی برگردانده است. در این مقاله، شیوه کار شفقی و دادرس در واج نویسی، تکیه گذاری و ترجمه این اشعار بررسی و نقد شده است. مطالعه گویش بختیاری در 131 سال پیش و مقایسه آن با بختیاری امروز، بررسی درزمانی محسوب می شود و نمی توان واج نویسی و تکیه گذاری اشعار را بر اساس اطلاعات امروزی تغییر داد. ناآشنایی محققان با مسائل زبان شناختی و تحولات زبان موجب شده است که این کتاب «موادی برای بررسی گویش بختیاری» فراهم نکند.
    کلیدواژگان: بختیاری، تحولات زبان، تکیه، واج نویسی
|
  • Ehsan Changizi * Pages 7-26
    In Avestan Language, ablative case is sometimes used for encoding functions of instrumental case and instrumental case is used for encoding functions of ablative case. These two cases encode semantic roles. Ablative case is a spatial case whose main function is to encode source, location, and path. Instrumental case is a non-spatial case whose main function is to encode accompaniment, instrument, manner as well as cause and agent in passive voice. Ablative and instrumental cases- in case hierarchy- are located in the last position and are not distinguished hierarchically. In the present study, Avestan data were explored and it was found that these two cases are polysemic and overlap functionally; hence, they are used interchangeably in Avestan language. The ablative case encodes the semantic roles of manner and cause in passive voice in addition to semantic roles of source, location, and path. Along the same vein, the instrumental case indicates source, path and location in addition to semantic roles of accompaniment, instrument, manner and cause and agent in passive voice. Semantic map of these two cases is drawn to demonstrate their semantic range and polysemy.
    Keywords: Case, Instrumental, Ablative, Semantic role
  • Rahela Hamidzai * Pages 27-58
    Dari Persian language, due to the increased amalgamation with Arabic language and acceptance of a number of new scientific, literary, religious, political terminologies and applying them in various poetical works and concepts, developed considerably in the 4th and early 5th centuries (Hijri calendar) compared to 3rd century (Hijri calendar). As for the language used by poets and writers of this period compared with the subsequent literary period, fewer Arabic words and more original Dari Persian and Pahlavi language words can be observed. It should be stated that the poets and writers of this period were less influenced by Arabic grammatical rules and they were mostly observing Persian grammatical rules. Many scholars sought to write their works in Persian or use Persian equivalents to Arabic words. Avicina Balkhi and Abu-Rayhan Alberoni were two prominent scholars who strongly promoted the use of Dari Persian language.
    Keywords: Altafheem, Danishnama, Homonym, Synonym, Antonym
  • Ebrahim Rezapour *, Shiva Ahmadi Pages 59-82
    Nominalization is one of the metaphors introduced by Halliday, which is a part of ideational meta-function. The present research study is an attempt to investigate the role of nominalization in political Persian and English discourses from Van Dijk’s Critical Discourse Analysis (CDA) perspective. In so doing, it attempts to answer the following research questions: (1) Does nominalizations have any role in cohesion and coherence as well as in marginalization and highlighting in the text? (2) What’s ideological role of nominalization in Persian and English political discourse? (3) In which discourse (Persian or English) more nominalizations are used? By studying 22/5 pages of English newspapers (Guardian, USA Today, Telegraph and New York Times) and 22/5 pages of Persian newspapers (Keyhan, Qods and Shargh) focused principally on Iran’s nuclear program negotiations, it was discovered that nominalization can cause marginalization and highlighting by changing information construction of the sentence (theme and rheme), referring to presuppositions, using entailment, omitting the agent and changing the mental models. Nominalization helps the author to make reference to the background knowledge of the reader without giving any repetitive information (coherence). It also helps the writer to use nouns (next to each other) which have the same conceptual meaning (cohesion). Furthermore, it can be concluded that this metaphor is used more frequently in Persian newspapers than in English ones.
    Keywords: Nominalization metaphor, Critical discourse analysis, Coherent, Cohesion, Ideology
  • Vahideh Abolhasanizadeh, Anis Masoumi * Pages 83-100
    The purpose of the present study is to explore the process of vowel reduction in Kermani accent. The process of vowel reduction occurs in unstressed syllables which shifts vowels toward other vowels. In this study, 5 male and 5 female native speakers of Kermani accent, pronounced 24 words in 3 repetitions containing six simple vowels in stressed and unstressed syllables. The participants’ productions were recorded using Shure microphone and were analyzed using Praat software (Ver. 5.2.24). A text grid was made for each word. Then, duration, F1, F2 and F0 of vowels were measured and compared in stressed and unstressed syllables. Overall, the obtained results confirmed that the duration and F0 of vowels decreases in unstressed syllables and the amount of F1 of all the vowels and the F2 of the vowels [ɑ, e, o, u] have a tendency towards the F1 and F2 of /ǝ/. Results also indicated that the process of vowel reduction is centripetal in Kermani accent.
    Keywords: Duration, Stressed, unstressed syllables, Text grid, Vowel reduction
  • Maryam Reza Asa Pages 101-130
    In most Persian phonetics resources, there is no absolute unanimity regarding the manner of articulation of uvular consonant /G/. The present study sought to investigate the manner of articulation in standard conversational Persian through intervocalic, initial, final and clustered phonological environments on the basis of acoustic methods. In so doing, the speech samples of ten native speakers of standard Persian (five males and five females) all from educated class who were unfamiliar to linguistics and were within age range of 20-30 were recorded and analyzed through Praat software. According to the analyses, the following major allophones were recognized: voiced stop [G], approximant [ʁ], and voiced fricative [γ]- in free alternation with each other in most of phonological contexts. Furthermore, in conversational speech of some speakers, in some special words, voiceless fricative [x] was in free alternation with its other variants as an allophone. Statistics shows that voiced stop [G] in the above-mentioned contexts occurs more frequently than other variants. It can be concluded that the most frequent variant and representative of this phoneme in standard Persian must be known as /G/.
    Keywords: Uvular Consonant -G-, Manner of Articulation, Acoustics, Standard Persian
  • Elahe Hoseini Matak * Pages 131-148
    Materials for Study of Bakhtiyâri Dialect is a translation of Zhukovski’s research study entitled Materials for Study of Iranian Dialects. He lived in Iran from 1883 to 1886 and collected samples from Iranian dialects including Bakhtiyâri. In this collection, he has transcribed 42 Bakhtiyâri poems and translated them into Russian. Zhukovski’s work has been used as the point of departure by “Maryam Shafaghi” and “Sayyed Mahdi Dâdras” one of whom is native Bakhtiyâri speaker and has attempted to correct phonemic transcription and stress placement of Zhukovski and translated it into Bakhtiyâri regardless of its translation. In the current study, the researcher has reviewed and criticized Shafaghi and Dâdras’ transcription, translation and stress placement. Studying Bakhtiyâri dialect over the past 130 years and comparing it to the contemporary Bakhtiyâri is diachronic in nature and one shouldn’t, therefore, change transcription and stress placement with reference to information from contemporary Bakhtiyâri.
    Keywords: Bakhtiyâri dialect, Phonemic transcription, Stress placement, Language change