فهرست مطالب

نشریه علوم زمین خوارزمی
سال دوم شماره 1 (بهار و تابستان 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/07/27
  • تعداد عناوین: 7
|
  • وحید توکلی* صفحات 1-12
    یکی از مهم ترین شاخص ها در پژوهش های زمین شناسی مخزن، تعیین نوع و مقدار تخلخل های موجود در سنگ است. در این پژوهش با استفاده از تهیه تصاویر رقومی پیوسته 30 نمونه از سازندکنگان، مدل سه بعدی تخلخل آن ساخته شده است. لایه برداری بسیار نازک (قطر 200 میکرون) از نمونه های بررسی شده انجام شده و پس از هر مرحله لایه برداری از نمونه، تصویر رقومی سطح آن تهیه شد. از آن جا که هدف پژوهش بازسازی شبکه تخلخل های سنگ است، سطح سنگ در هر مرحله با خمیر سبزرنگ به طور کامل پوشانده شده و سپس خمیر برداشته می شود تا تنها تخلخل ها رنگی باشند. تصاویر تهیه شده در نرم افزار متلب پردازش شده و باند سبزرنگ آن استخراج می شود. ارزش های اجزاء تصویری این باند به همراه مختصات سه بعد هر جزء تصویری برای مدل سازی سه بعدی سنگ استفاده شد. شبکه تخلخل سنگ از حذف بخش های اضافی (زمینه سنگ) در مدل به دست آمده با استفاده از انحراف معیار داده ها به دست آمد. با استفاده از نسبت حجم مدل فیلتر شده به حجم مدل اولیه، مقدار تخلخل سنگ نیز قابل محاسبه است. از این مدل ها می توان علاوه بر به دست آوردن نوع، مقدار و توزیع شبکه سه بعدی تخلخل، در مواردی مانند تعیین آب اشباع شدگی، آب غیرقابل استحصال، تراوایی و قطر گلوگاه ها نیز استفاده کرد.
    کلیدواژگان: شبکه تخلخل، مدل سازی، آنالیز تصاویر، مخزن، رقومی
  • خدیجه حیدری، محسن نصرآبادی*، رضا نوزعیم، قلی زاده صفحات 13-32
    در مجموعه افیولیتی شمال کامرود و جنوب دهشیر توده های نفوذی کوچک و رگه های پلاژیوگرانیتی وجود دارند که دارای کانی شناسی فلدسپار+کوارتز+بیوتیت±گارنت هستند. سنگ میزبان پلاژیوگرانیت ها متاگابروی توده ای و فولیاسیون دار است. مرز ناصاف و جانشینی بخشی پیروکسن با آمفیبول در متاگابروهای توده ای بیان گر حالت غیرتعادلی و منشا دگرگونی آمفیبول است. در متاگابروی فولیاسیون دار بر خلاف انواع توده ای اثری از پیروکسن باقی نمانده است. شواهد ژئوشیمیایی سنگ کل نشان دهنده آن است که فرایند ذوب بخشی عامل اصلی تشکیل این پلاژیوگرانیت ها در جای گاهی در حال گسترش کم سرعت بالای زون فرورانش بوده است. احتمالا تراوش آب از طریق گسیختگی های موجود در جای گاه درحال گسترش پشت قوس منتج از فرورانش نئوتتیس، موجب دگرگونی گرمابی و آب گیری گابروهای توالی افیولیتی، ذوب بخشی و تولید مذاب پلاژیوگرانیتی شده است. از طرفی ممکن است که با تزریق توده های ماگمایی داغ به داخل توالی گابرویی ضمن آب زدایی آمفیبول، ذوب بخشی و تشکیل مذاب پلاژیوگرانیتی نیز صورت گرفته باشد. بر اساس ترکیب شیمیایی کلینوپیروکسن، دمای تبلور کومولای گابرویی 959 تا 977 درجه سانتی گراد تعیین شده است. شرایط دما و فشار مرحله گرمابی با استفاده از ترکیب شیمیایی آمفیبول دگرگونی 750 درجه سانتی گراد و کم تر از 3 کیلوبار ارزیابی شده است. دمای ذوب بخشی و تشکیل مذاب پلاژیوگرانیتی نیز به واسطه شاخص های ژئوشیمیایی سنگ کل پلاژیوگرانیت های بررسی شده و مقایسه آن با نتایج داده های آزمایشگاهی، کم تر از 850 درجه سانتی گراد محاسبه شده است. آخرین مرحله دگرگونی گرمابی تحت شرایط سطحی با تشکیل پرهنیت همراه بوده است.
    کلیدواژگان: لاژیوگرانیت، متاگابرو، ذوب بخشی، جایگاه در حال گسترش کم سرعت، مجموعه افیولیتی جنوب مهریز
  • مرتضی خلعت بری جعفری*، میثم اکبری، جلیل قلمقاش صفحات 33-60
    منطقه بررسی شده در بردارنده گدازه ها و سنگ های ولکانوکلاستیک با ترکیب بازالتیک آندزیت، آندزیت، تراکی آندزیت، تراکیت، تراکی داسیت، داسیت و ریولیت-ایگنیمبریت hsj که در پنج مرحله و در محیط آب دار تا خشکی فوران یافته اند. همه سری های آتشفشانی به وسیله توده های نیمه عمیق اسیدی جوان تر قطع شده اند. سنگ های آتشفشانی با ترکیب حدواسط-اسیدی، شواهد اختلاط و آمیختگی ماگمایی را در خود ثبت کرده اند. در نمودار های تمایز ماگمایی، گدازه های بررسی شده، ویژگی های کالک آلکالن، کالک آلکالن پتاسیم بالا و شوشونیتی دارند. در نمودارهای عنکبوتی، نمونه های بازیک-حدواسط از الگوی کمان قاره ای و نمونه های اسیدی از الگوهای ریولیت پرآلومینوس و پوسته بالایی تبعیت می کنند. الگوهای عناصر نادر خاکی و نمودارهای عنکبوتی سنگ های آتشفشانی، غنی شدگی از LREE و LILE در مقایسه با HREE و تهی شدگی واضح از HFSE (شامل Nb، Ta، Ti) را نشان می دهند که از ویژگی های مناطق فرورانش است. به دنبال برخورد پلیت عربی با صفحه ایران و کوتاه شدگی البرز طی ائوسن و به دنبال آن پدیده دیلامینیشن لیتوسفر، گوشته لیتوسفری زیرقاره ای (SCLM) منطقه شروع به ذوب بخشی کرد. مذاب حاصل در پوسته بالایی تجمع یافته و حجره های ماگمایی کم عمق ایجاد کرد و ذوب بخشی پوسته بالایی ماگمای اسیدی را به وجود آورد. اختلاط و آمیختگی ماگمایی نقش مهمی در ایجاد سنگ های آتشفشانی با ترکیب بازیک-حدواسط داشته است.
    کلیدواژگان: آندزیت، ریولیت، برش هیبریدی، ولکانیسم دوگانه، آمیختگی، ایگنیمبریت
  • خدیجه خلیلی، قدرت ترابی صفحات 61-80
    افیولیت پشت بادام در شمال شرق استان یزد و در 15 کیلومتری جنوب غرب روستای رباط پشت بادام رخنمون دارد. سن این افیولیت پالئوزوئیک و باقی مانده پوسته اقیانوسی پالئوتتیس است. این افیولیت سه فاز دگرگونی را در سیمرین (پیشین، میانی، پسین) پشت سر گذاشته و شامل متاپریدوتیت، متاگابرو، آمفیبولیت (ارتوآمفیبولیت ها)، رودینگیت و لیستونیت است و متالرزولیت ها سالم ترین متاپریدوتیت های افیولیت پشت بادام هستند. افیولیت های پشت بادام شامل کانی های دگرگون الیوین، ترمولیت، سرپانتین، کلریت، مگنتیت کروم دار و مگنتیت است و بافت های اصلی نماتوبلاستیک، پویی کیلوبلاستیک، بافت درهم[1] و مشبک را نشان می دهند. بررسی شیمی کانی های سازنده این سنگ ها نشان می دهد که الیوین ها با (80/0-79/0Mg# ( از نوع کریزولیت هستند. آمفیبول ها از نوع ترمولیت است و منیزیم زیاد 96/0- 93/0Mg# دارند. کلریت ها دارای (93/0-92/0) #Mg است و از نوع پنینیت هستند. اسپینل ها با 99/0-97/0#Cr از نوع مگنتیت کروم دار هستند. وجود ادخال های مگنتیت در الیوین ها نشان از دگرگونی اولیه لرزولیت ها در حد رخساره شیست سبز دارد. وجود ترمولیت های با منشا دگرگونی با بافت درهم، حضور کلریت منیزیوم دار و آنتی گوریت در متالرزولیت ها نشان از دگرگون شدن این سنگ ها در رخساره آمفیبولیت را دارد. جای گزینی کلریت در حاشیه برخی از ترمولیت ها و سرپانتینی شدن بخشی از الیوین ها نشان از رخداد دگرگونی برگشتی در حد رخساره شیست سبز به دنبال دگرگونی پیش رونده در حد رخساره آمفیبولیت را دارد. تفسیر روابط فازی متالرزولیت های افیولیت پشت بادام در سیستم (CMASH (C= CaO، M= MgO، A= Al2O3، S= SiO2، H= H2O نشان می دهد که متالرزولیت های بررسی شده تحت تاثیر دگرگونی در حد رخساره آمفیبولیت تحتانی دگرگون شده اند و سپس تحت تاثیر دگرگونی پس رونده در حد رخساره شیست سبز قرار گرفته اند.
    [1] Jack-Straw texture
    کلیدواژگان: متالرزولیت، افیولیت پشت بادام، پالئوزوئیک، پالئوتتیس، ایران مرکزی
  • ابراهیم طالع فاضل* صفحات 81-104
    شورابه های حوضه ای غنی از فلز به عنوان عامل کلیدی در شکل گیری ذخایر فلوئوریت-باریت (سرب و روی) مرتبط با ساختار هستند که در اغلب موارد منشا فلز و مواد معدنی از سنگ بستر زیرین تامین می شود. کانسار رگه ای فلوئوریت-باریت±سولفید آتش کوه در جنوب شرق استان مرکزی، نمونه ای از این ذخایر است که کانی سازی در آن با ماهیت اپی ژنتیک و ساخت و بافت های پرکننده فضای خالی، برشی و حفره ای در سنگ میزبان کربناته-شیلی با گستره زمانی ژوراسیک پیشین تا میانی شکل گرفته است. کانی سازی رگه ای در ارتباط با شکستگی های محلی با راستای ESE-WNW و NNE-SSW تشکیل شده، که همراه آن دگرسانی های دولومیتی، سیلیسی و آرژیلیک قابل مشاهده است. علاوه بر این، مقادیر ناچیزی از کانی های سولفیدی گالن، پیریت و کالکوپیریت نیز به صورت پراکنده در رگه ها مشاهده شد. طبق شواهد، کانی سازی فلوئوریت و کانی های همراه، طی سه مرحله در منطقه شکل گرفته است که در آن سه تیپ میانبار به ترتیب فراوانی شامل: 1) میانبارهای آبگین غنی از مایع (L+V)، 2) حاوی فاز جامد (L+V+S)، 3) دارای فاز CO2 (L1+L2+V)، در کانی های فلوئوریت، باریت و کوارتز تشخیص داده شد. بر مبنای قطع ایزوکورهای میانبارهای آبگین و دارای فاز CO2، کانی سازی مرحله نخست در فشار Mpa 150 و دمای C°250 و کانی سازی مرحله پایانی در فشار کم تر از Mpa 100 و دمای C°200 رخداده است. طبق شواهد ریزدماسنجی میانبارهای سیال، بنظر می رسد در منطقه آتش کوه شورابه های حوضه ای غنی از نمک، ضمن انجام تبادلات وسیع سیال-سنگ، دچار تحولات شیمی سیال از طیفی غنی از Na به طیف شورابه های غنی از Ca-K–Mg±Na شده است. طی این فرآیند رخداد متاسوماتیزم-Mg و دگرسانی دولومیتی ، موجب افزایش نسبت Ca/Na سیال و تشکیل کانی سازی فلوئوریت شده است. طبق این شواهد، می توان گفت رگه های فلوئوریت-باریت±سولفید کانسار آتش کوه احتمالا در نتیجه اختلاط غیر هم دمای اعضای انتهایی یک شورابه Na–K±Ca–Mg اولیه (با منشا واحدهای تبخیری تریاس-ژوراسیک) و شورابه های غنی از کلسیم (ناشی از تبادلات سیال-سنگ)، شکل گرفته اند. پس از آن، تزریق آب های جوی رقیق شده در نتیجه فشارزدایی و جابه جایی وسیع آن ها در افق های زیرین، طی مراحل پایانی کانه زایی رخ داده است.
    کلیدواژگان: شورابه های حوضه ای، تبادلات سیال، سنگ، فلوئوریت، باریت، اختلاط، آتش کوه
  • رقیه فلاح بکتاش*، محمدحسین آدابی صفحات 105-132
    سازند دالان با سن پرمین پسین در ناحیه زاگرس چین خورده و خلیج فارس دارای منابع عظیم گازی است به طوری که این سازند به همراه سازند کنگان به سن تریاس در حوضه رسوبی خلیج فارس، حدود 50 درصد از ذخایر گازی را دارند. بر مبنای پژوهش های پتروگرافی سازند دالان در چاه شماره X در میدان گازی پارس جنوبی دارای 370 متر ضخامت با لیتولوژی غالب دولومیت، آهک دولومیتی و آهک به همراه میان لایه های انیدریتی است. شناسایی ترکیب کانی شناسی اولیه این کربنات ها به دلیل تاثیر فرآیندهای دیاژنتیکی براساس بررسی های پتروگرافی امری دشوار است، زیرا به مرور زمان آراگونیت و کلسیت دارای منیزیم زیاد به کلسیت کم منیزیم تبدیل شده و باعث تغییر بافت و ترکیب اولیه سنگ می شوند. در نتیجه باید از بررسی های عنصری به عنوان مکمل پژوهش های پتروگرافی یاری جست. مقادیر عناصر اصلی و فرعی در کربنات ها به ترکیب کانی شناسی آن ها وابسته است و ترکیب کانی شناسی نیز به نوبه خود تحت تاثیر فرآیندهای دیاژنزی تغییر می یابد. بررسی عناصر اصلی (Ca، Mg) و فرعی (Mn، Fe، Na، Sr) و مقایسه آن ها با نتایجی که محققان مختلف برای ترکیب کانی شناسی آراگونیتی ارائه کرده اند، و براساس شواهد پتروگرافی نظیر تخلخل قالبی ااییدی، فراوانی زیاد دوکفه ای ها، دولومیتی شدن انتخابی، اسپالد اایید، سیمان فیبری هم ضخامت دریایی بیان گر ترکیب اولیه آراگونیتی در سازند بررسی شده است. براساس پژوهش های پتروگرافی و شناسایی ریزرخساره ها، تعداد 18 ریزرخساره برای سازند دالان شناسایی شده است. با توجه به ریزرخساره های شناسایی شده، این توالی کربناته روی یک پلاتفرم کربناته از نوع رمپ هموکلینال نهشته شده است.
    کلیدواژگان: سازند دالان، رمپ کربناته، کانی شناسی اولیه آراگونیتی، ژئوشیمی رسوبی
  • لیلا واحدی، مرتضی دلاوری، اصغر دولتی، علی محمدی صفحات 133-156
    باتولیت بزمان در جنوب شرق ایران و در حاشیه جنوبی بلوک لوت قرار دارد. این مجموعه نفوذی با طیف سنگ شناسی آلکالی گرانیت، گرانیتوئید حدواسط (کوارتزمونزونیت-کوارتزمونزودیوریت-گرانودیوریت) و گابرو همراه با دایک های لوکوکرات (آپلیتی) در درون سنگ های رسوبی پالئوزوئیک بالایی نفوذ کرده و سبب ایجاد هاله دگرگونی در سنگ های پیرامون شده است. نسبت A/NK>1 و 1> A/CNKنشان دهنده ماهیت متاآلومینوس گرانیتوئیدهاست. نسبت های اولیه 87Sr/86Sr نمونه های بزمان <0.706)) است که نشان دهنده خاستگاه ماگمایی نوع I است. از طرفی خصوصیات ژئوشیمیایی و کانی شناسی نیز نشان گر تیپ I باتولیت بزمان است. در نمودارهای هارکر روند تغییرات عناصر اصلی و فرعی با حصول گرانیتوئیدها از طریق فرایند تفریق ماگمایی از گابروها سازگاری نداشته که این مسئله با آرایش الگوهای نمودارهای عنکبوتی و عناصر نادر خاکی نرمال شده نیز تایید می شود. در نمودارهای چند عنصری نرمال شده، عناصر لیتوفیل بزرگ یون(LILE) مانند Rb و K آنومالی مثبت داشته در حالی که عناصر با قدرت میدان بالا(HFSE) مانند Ti، Nbو Ta دارای آنومالی منفی هستند. با توجه به ژئوشیمی عناصر اصلی، مانند نسبت کم (Na2O+K2O)/(MgO+FeO+TiO2)، K2O/Na2O و /(MgO+FeO+TiO2) Al2O3 و نیز مقادیر زیاد CaO/Al2O3 و CaO+FeO+MgO+TiO2، گرانیتوئیدهای حدواسط منطقه شباهت زیادی به مذاب های بخشی حاصل از یک منشا آمفیبولیتی/ متابازالتی دارند. به علاوه مدل سازی عناصر کمیاب نیز نشان می دهد گرانیتوئیدهای حدواسط منطقه می تواند از ذوب بخشی دهیدراسیون بین 10 تا 30 درصد از یک منشا آمفیبولیتی و با حضور مجموعه کانی های رستیتی پلاژیوکلاز، کلینوپیروکسن، ارتوپیروکسن و اکسیدهای آهن- تیتان حاصل شود. بر اساس اختصاصات شیمیایی، باتولیت بزمان در یک محیط قوس آتشفشانی (حاشیه فعال قاره ای) تشکیل شده است. از این رو، به نظر می رسد در زمان کرتاسه پسین، در موقعیت حاشیه جنوبی بلوک لوت یک حاشیه فعال وجود داشته که ناشی از فرورانش لیتوسفر اقیانوسی شاخه ای از نئوتتیس به زیر حاشیه جنوبی اورازیاست. طبق مدل جدیدی که در این تحقیق ارائه شده فرورانش یاد شده ممکن است متفاوت از فرورانش کنونی در منطقه مکران و در ارتباط با یک حوضه اقیانوسی در جنوب خرده قاره ایران مرکزی در موقعیت فرونشست جازموریان باشد.
    کلیدواژگان: گرانیتوئید، تیپ I، قوس آتشفشانی، بزمان، ایران
|
  • Vahid Tavakoli* Pages 1-12
    Determination of porosity value and type is one of the most important parameters in reservoir quality assessments. In this study, using sequential digital images from 30 samples of a carbonate reservoir, the 3D porosity model has been reconstructed. A very thin layer of rock (200 micron) is picked up in any stage and a digital photo was prepared. As the main purpose is porosity network modeling, rock surface was saturated with a green colored paste for porosity separation. The excessive green paste then removed from the rock surface. Prepared images were analyzed with MATLAB software and green channel was extracted. Each value of this channel with its x, y and z coordination stored in a new matrix. By modeling of the matrix in RockWorks software and filtering based on mean ± standard deviation porosity distribution model was reconstructed and quantified. In addition of porosity volume and 3D network, other rock parameters such as reducible and irreducible water saturation, permeability and pore throat can be also determined using the proposed model.
    Keywords: Pore network, Modeling, Image analysis, Reservoir, Digital
  • Khadijeh Heidari, Dr Mohsen Nasrabadi*, Dr Nozaeem, Gholizadeh Pages 13-32
    There are small plagiogranite intrusions and veins in the ophiolitic complex of Northern Kamrod and Southern Dehshir containing feldsparꫦꮷ㾛誋抵±garnet minerals. The host rock of plagiogranites are granular and foliated metagabbro. Ragged boundary and partial replacement of pyroxene by amphibole in the massive metagabbros indicate a disequilibrium state and metamorphic origin of amphibole. In the foliated metagabbro unlike granular ones the relicts pyroxene is absent. Whole rocks geochemical evidences imply partial melting as the main process in generation of plagiogranites in a slow-spreading center of suprasubduction setting. Probably water infiltration through fractures of a spreading setting of back arc resulting of Neotethys subduction caused hydrothermal metamorphism and hydration of ophiolitic sequence gabbros, partial melting and creation of plagiogranitic melt. Alternatively it is possible that during injection of hot magmatic bodies, amphibole dehydration, partial melting and generation of plagiogranitic melt have been occurred as well. On the basis of chemical composition of clinopyroxene, crystallization temperature of gabbroic cumulate is determined between 959 to 977°C. Pressure and temperature conditions of hydrothermal stage estimated as less than 3 Kb and 750°C, owing to chemical composition of metamorphic amphibole. Based on whole rock geochemical signatures of the plagiogranites and their comparison with experimental results, the partial melting temperature is calculated as less than 850ºC. The latest stage of hydrothermal metamorphism was associated with prehnite formation under shallow conditions.
    Keywords: Plagiogranite, metagabbro, partial melting, slow spreading setting, ophiolitic complex of southern Mehriz
  • Dr Morteza Khalatbari Jafari*, Meysam Akbari, Dr Jalil Ghalamghash Pages 33-60
    The study area is comprised of lavas and volcanoclastic rocks with basaltic andesite, andesite, trachy-andesite, trachyte-trachydacite, dacite and rhyolite-ignimbrite compositions which erupted in five episodes in an aqueous to sub-aerial environments. All the volcanic-sedimentary series intruded by younger acidic sub-volcanic massifs. The intermediate-acidic volcanic rocks recorded evidences of magma mixing and mingling. In discrimination magmatic diagrams, the lavas represent calc-alkaline, high-K calc-alkaline and shoshonitic characteristics. In spider diagrams, the basic-intermediate samples follow continental arc pattern. The spider diagrams of acidic samples follow the patterns of peraluminous rhyolite and upper crust. REE and spider patterns of the volcanic rocks, display enrichment of LREE, LILE relative to HREE, and clear depletion of HFSE (such as Nb, Ta and Ti), which signifies subduction zones. After collision of the Arabian and Iranian plates and shortening of the Alborz in Eocene, by subsequence lithospheric delamination, partial melting occurred in sub continental lithospheric mantle (SCLM). The resulted melt accumulated in the upper crust, and formed shallow magma chamber(s). Partial melting of the upper crust produced acidic magma. It seems that magma mixing and mingling had important role in generation of the basic-intermediate rocks.
    Keywords: andesite, rhyolite, hybrid breccia, bimodal volcanism, mixing, ignimbrite
  • Khadijeh Khalili, Dr Ghodrat Torabi Pages 61-80
    The Posht-e-Badam ophiolite is situated in the 15 KM of the southwest of the Posht-e-Badam Robate village and in the northeast of Yazd province. The Posht-e-Badam ophiolite belongs to the Paleozoic and is a remnant of the Paleo-Tethys ocean. This ophiolite has passed three phases of metamorphism and consists of metaperidotite, metagabbro, amphibolite (ortho-amphibolite), rodingite and listwaenite. Metalherzolite is the most intact unites of the metaperidotite. Petrography study shows that metalherzolites consist of metamorphic minerals of olivine, tremolite, serpentine , chlorite, chromian magnetite and magnetite. The main textures of these rocks are nematoblastic, poikiloblastic, jack-straw and mesh texture. Mineral chemistry studies of metalherzolites indicate that olivines have Mg# (0.79-0.80), and are chrysolite in composition. Amphiboles are tremolite which present high values of Mg# (0.93-0.96). Chlorites are peninite in composition with Mg# (0.92-0.93). Spinels have Cr# 0.97, and are chromian magnetite in composition. Magnetite inclusions in metamorphic olivines reveals that the studied rocks were partly altered in greenschist facies. Tremolite with Jack-straw texture, as well as presence of Mg-chlorite and antigorite indicate progressive metamorphism in the amphibolite facies P-T conditions. Late-stage retrograde metamorphism led to formation of chlorite around of some of tremolites and partial serpentinization of metamorphic olivines. The phase relationships of metalherzolites of Posht-e-Badam ophiolite, in the CMASH (C = CaO, M = MgO, A= Al2O3, S = SiO2, H = H2O) model system, indicated that studied metalherzolites metamorphosed under lower amphibolite facies P-T conditions, followed by a retrograde metamorphism under greenschist facies conditions.
    Keywords: Metalherzolite, Posht, e, Badam ophiolite, Paleozoic, Paleo, Tethys, Central Iran
  • Ebrahi Tale Fazel* Pages 81-104
    Metalliferous basinal brines, as the key factor, are commonly involved in the formation of structural-related F–Ba (±Pb–Zn) deposit, although in many instances, the sources of metals is often thought to be the underlying basement rocks. The Atash Kuh F–Ba±Sulfide vein-type deposit in the southwestern of the Markazi Province is an example of these deposits which is recognized by epigenetic characteristics, open space filling, breccia and vugy textures, occurred in lower to middle Jurassic carbonated-shale host rock. The vein-type mineralization is associated with ESE–WNW and NNE–SSW-oriented local fractures, dolomitization, silisification and argillic alterations. Minor amount of sulfide minerals such as galena, pyrite and chalcopyrite dispersed in the vein system. Evidences show that fluorite mineralization and accompanied minerals occurred at the three stages with three types of fluid inclusion including, 1) liquid-rich (L), 2) solid-bearing (L埤), and 3) CO2-bearing (L1⽯), in the fluorite, barite and quartz host minerals. The pressure-temperature estimation based on aqueous and CO2-bearing fluid inclusions isochore intersection, suggest P-T condition entrapment of 150 Mpa and 250°C in the early stage and 100 Mpa and 200°C in final stage of mineralization. Microthermometry and microchemical evidences of fluid inclusions at Atash Kuh area, suggested that the salt-rich basinal brines experienced an extensive fluid-rock interaction between Na-rich to Ca–Na±Mg–K end-members. Mg-metasomatism and dolomitization could be result of Ca/Na increase and fluorite mineralization. Evidences shows that the Atash Kuh F–Ba±sulfide veins probably occurred as heterothermal mixing of two end-member brines includes: primary Na–K±Ca–Mg brines (with Triassic-Jurassic evaporitic source) and secondary Ca-rich brines (due to fluid-rock interaction). Consequently, due to depressurization and wide migration of meteoric dilute recharge fluids in shallow depth occurred at the final stage of mineralization.
    Keywords: Basinal brines, Fluid, rock interaction, Fluorite, barite, Mixing, Atash Kuh
  • Roghaeh Fallahbaktash*, Dr Mh Adabi Pages 105-132
    The Late Permian Dalan Formation in folded Zagros region, as well as the Persian Gulf, contains giant gas resources, so that this formation along with the Triassic Kangan Formation in the Persian Gulf contain about 50% of total gas reservoirs. Based on petrographic studies, the thickness of the Dalan Formation in the X well in the South Pars gas field is 370 meters with dominant dolomite, dolomitic limestone, limestone lithology and anhydrite interbeds. The identification of original composition of carbonates is difficult due to the effects of diagenetic processes, as over time aragonite and high magnesium calcite change into a low magnesium calcite and caused changes in further texture and original composition of the rock. Therefore elemental studies should be used as an integral to the petrographic studies. Concentration of the major and trace elements in carbonates are depend on their mineralogy composition and the mineralogy composition itself, changes by the influence of diagenetic processes. Study of major elements (Ca, Mg), trace elements (Mn, Fe, Na, Sr) and compare them with the published results by different researchers for aragonitic mineralogy, and considering petrographic evidence such as oomold porosity, high frequency of bivalves, selective dolomitization, spalled ooids, isopachous fibrous marine cement, implied that original mineralogical composition of Dalan Formation was dominantly aragonitic. Eighteen microfacies are determined for the Dalan Formation. Based on the identified microfacies, this carbonate succession was developed on a homoclinal carbonate ramp.
    Keywords: Dalan Formation, Carbonate ramp, Original aragonitic mineralogy, Sedimentary geochemistry
  • Pages 133-156
    The Bazman batholith is located in the south of Lut block, southeastern Iran. The intrusive rocks include alkali granite, intermediate granitoid (quartz-monzonite, quartz-monzodiorite and granodiorite), gabbro and some leucocratic dykes (aplitic) which have been intruded into upper Paleozoic sedimentary rocks and causing a contact metamorphic aureole. In the granitoids, A/NK>1 and A/CNK
    Keywords: granitoid, I, type, volcanic arc, Bazman, Iran