فهرست مطالب

مدیریت منابع در نیروی انتظامی - پیاپی 18 (تابستان 1396)

فصلنامه مدیریت منابع در نیروی انتظامی
پیاپی 18 (تابستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/08/13
  • تعداد عناوین: 8
|
  • وجه الله قربانی زاده، غلامرضا کاظمیان، سید محمد علی افتخاری صفحات 1-32
    زمینه و هدف
    این مقاله مشتمل بر آسیب شناسی هماهنگی واحدهای سازمانی با استفاده از الگوی سیستم پایا است که هدف اصلی آن، شناسایی آسیب های سازوکارهای هماهنگی واحدهای سازمان عمومی در مدیریت خدمات با استفاده از مدل سیستم های پایا (VSM) جهت ارائه راه حل های مطلوب و امکان پذیر بوده است.
    روش شناسی: این تحقیق در زمره تحقیقات کاربردی و از نوع مطالعه موردی است. اطلاعات از طریق مصاحبه با تعداد 4 گروه کانونی گردآوری و با استفاده از مدل سیستم های پایا تجزیه و تحلیل شده است تا نشان دهد که سازوکارهای هماهنگی یک سازمان عمومی در زمینه مدیریت خدمات با توجه به هر یک از سیستم های پنج گانه (S1 تا S2) از چه آسیب هایی رنج می برد.
    یافته ها
    مصاحبه با چهار گروه کانونی شکل گرفته در سطوح عملیاتی، میانی و عالی سازمان منجر به شناسایی آسیب های هر یک از سیستم های پنج گانه مدل سیستم پایا شد و راه حل هایی به منظور بهبود سازوکارهای هماهنگی سازمانی در مدیریت خدمات ارائه گردید.
    نتایج
    بر اساس تحلیل شرایط به کمک سطوح پنج گانه مدل سیستم های پایا چنین ملاحظه شد که یکی از آسیب های جدی سازمان مورد مطالعه ، فقدان زیرسیستم (مرکز هماهنگی واحدهای عملیاتی) است و سایر زیرسیستم ها نیز از مشکلات و آسیب هایی رنج می برند که در متن نوشتار به آنها پرداخته شده است.
    کلیدواژگان: آسیب شناسی، مدیریت خدمات، مدل سیستم پایا، سازوکارهای هماهنگی
  • امین زارع، مسیح ابراهیمی، محمد ابراهیم سنجقی، مجید رمضان صفحات 33-64
    زمینه و هدف
    با توجه به نقش فرهنگ در اثربخشی سازمانی، شناخت و طراحی الگوی فرهنگ سازمانی مهم جلوه می کند. با توجه به وجود انتقاداتی نسبت به روش شناسی برخی از پژوهش های صورت گرفته در زمینه طراحی الگوی فرهنگ سازمانی، این پژوهش با هدف ارائه یک چاچوب منسجم کیفی - کمی به منظور طراحی الگوی فرهنگ سازمانی صورت گرفت.
    روش شناسی: روش پژوهش، آمیخته و جامعه آماری در بخش کیفی شامل 12 نفر از خبرگان یک موسسه تحقیقاتی فعال در حوزه دفاعی و در بخش کمی شامل 605 نفر از کارکنان این موسسه بود. روش نمونه گیری در بخش کیفی هدفمند قضاوتی و گلوله برفی و در بخش کمی طبقه ای تصادفی بود. جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسشنامه دلفی فازی(بخش کیفی) و پرسشنامه محقق ساخته (بخش کمی) استفاده شد. به منظور تحلیل مصاحبه ها از روش تحلیل تم و جهت اعتبار سنجی کیفی الگوی فرهنگ سازمانی از تکنیک دلفی فازی و به منظور اعتبارسنجی کمی از روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد.
    یافته ها و
    نتیجه گیری
    در نتیجه تحلیل تم، پنج بعد شامل فرهنگ رابطه مدار؛ فرهنگ دانش محور؛ فرهنگ بازارمحور؛ فرهنگ بوروکراتیک و فرهنگ ارزش محور؛ به همراه 14 مولفه و 42 شاخص شناسایی گردید. در مرحله بعد برای رسیدن به اجماع در زمینه مولفه ها و شاخص های شناسایی شده و اعتبارسنجی کیفی الگو، از تکنیک دلفی فازی و به منطور اعتبارسنجی کمی الگوی فرهنگ سازمانی نیز از روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. وضعیت موجود فرهنگ سازمانی نیز با استفاده از آزمون تی سنجیده شد.
    کلیدواژگان: الگوی فرهنگ سازمانی، تحلیل تم، دلفی فازی، اعتبارسنجی
  • پروانه گلرد، علی کنعانی کاشانی صفحات 65-84
    زمینه و هدف
    در دهه اخیر، کارآفرینی درون سازمانی به یکی از موضوع های مورد توجه محققان تبدیل شده است. در تحقیق حاضر از بین عوامل تاثیرگذار بر کارآفرینی درون سازمانی، به عامل سرمایه فکری پرداخته شده است. بدین منظور جهت دستیابی به هدف تحقیق از نظریات سرمایه فکری استفاده گردید. در این پژوهش، تلاش شد که پیرامون تاثیر سرمایه فکری بر کارآفرینی راهبردی با نقش میانجی هوش سازمانی، شناخت کسب شود.
    روش شناسی: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان دفتر ارتباط با صنعت دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام (ره) که بالغ بر 120 نفر می باشند انتخاب گردیده اند و حجم نمونه براساس سرشماری 120 نفر محاسبه گردیده است. همچنین در این پژوهش جهت گردآوری اطلاعات از سه پرسشنامه استفاده شده است که روایی آن مورد تایید کارشناسان و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 87% مورد تایید قرار گرفته است. جهت تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزار اس پی اس و لیزرل استفاده شده است که تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه، در دو سطح تجزیه و تحلیل توصیفی، و تجزیه و تحلیل استنباطی، انجام گرفته است.
    یافته ها و
    نتیجه گیری
    طبق نتایج بدست آمده از تحلیل های آماری سرمایه فکری بر کارآفرینی راهبردی تاثیر گذار است. سرمایه فکری بر هوش سازمانی تاثیر گذار است. هوش سازمانی بر کارآفرینی راهبردی تاثیرگذار است. هوش سازمانی اثر میانجی گر مثبت معنادار در تاثیرگذاری سرمایه فکری بر کارآفرینی راهبردی دارد.
    کلیدواژگان: سرمایه فکری، هوش سازمانی، کارآفرینی راهبردی، ذهنیت کارآفرینانه، سرمایه ساختاری
  • محمد شکراللهی یانچشمه، علی افشار، وحید خورشیدی، مجید عسکریان صفحات 85-112
    زمینه و هدف
    تعهد سازمانی نوعی نگرش مثبت کارمند است که منجر به اتصال روانی بین کارمند و سازمان می شود. ایجاد تعهد سازمانی مستلزم ایجاد و حفظ روابط روانی مداوم بین کارکنان و مدیران سازمان است. یکی از مهم ترین نیازهای کارکنان در سازمان، برقراری اعتماد میان آنها و مدیر می باشد. وجود سطوح بالای اعتماد در سازمان باعث ایجاد انگیزه های درونی در کارکنان خواهد شد. هدف این مطالعه بررسی نقش واسطه ای اعتماد سازمانی کارکنان دانشگاه علوم انتظامی ناجا در ارتباط بین سبک رهبری خدمت گزار و تعهد کارکنان به سازمان پلیس است.
    روش شناسی: روش تحقیق در این مقاله توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مورد بررسی شامل 96 نفر از کارکنان صف و ستاد دانشگاه علوم انتظامی ناجا بوده که از طریق نمونه گیری طبقه ای، افراد انتخاب شدند. برای بررسی متغیرهای پژوهش از سه پرسشنامه سبک رهبری خدمت گزار، اعتماد کارکنان و تعهد سازمانی استفاده شد. پرسشنامه ها پس از تعیین روایی و پایایی، بین افراد نمونه توزیع شده و جهت بررسی فرضیه های پژوهش و مدل مفهومی پژوهش، داده ها با استفاده از نرم افزار SPss و نرم افزار اسمارت.پی.ال.اس مورد تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها و
    نتیجه گیری
    یافته های پژوهش نشان داد تعهد سازمانی و اعتماد کارکنان دانشگاه تحت تاثیر مثبت سبک رهبری خدمت گزار قرار دارد و رابطه بین اعتماد سازمانی کارکنان و تعهد سازمانی کارکنان مثبت و قابل توجه است. بنابراین لازم است که فرماندهان، مدیران و روسای دانشگاه علوم انتظامی ناجا مفاهیم و مولفه های سبک رهبری خدمت گزار را برای افزایش تعهد سازمانی و اعتماد کارکنان مورد تاکید قرار دهند.
    کلیدواژگان: رهبری خدمت گزار، اعتماد کارکنان، تعهد سازمانی، دانشگاه علوم انتظامی ناجا
  • محمدحسین عباس نژاد، لطفعلی بختیاری صفحات 113-140
    زمینه و هدف
    طی سال های اخیر توسعه سازمانی بیشتر بر توانمندسازی کارکنان به خصوص مدیران بنا شده است. توانمندسازی یک استراتژی موثر برای توسعه سازمانی انعطاف پذیراست که قادر به تطبیق با تغییر محیط خارجی است. مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین استراتژی های فردی و توانمندسازی فرماندهان و مدیران در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران انجام شده است.
    روش شناسی: در پژوهش انجام شده با توجه به هدف و ماهیت پژوهش از روش پژوهش کمی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه فرماندهان و مدیران لایه عالی، میانی و عملیاتی ناجا بوده که تعداد آن ها تقریبا 1901 نفر می باشد. روش نمونه گیری به صورت تصادفی_طبقه ای بود که با بهره گیری از فرمول کوکران، تعداد 400 نفر به عنوان حجم نمونه آماری انتخاب شد. به منظور جمع آوری اطلاعات برای مطالعه، پرسشنامه در میان پاسخ دهندگان توزیع گردید که برای ارزیابی ثبات آن، روش آلفای کرونباخ استفاده شد.
    یافته ها و
    نتیجه گیری
    نتایج به دست آمده از پژوهش نشان داد که داده های این پژوهش با ساختار عاملی و زیربنای نظری تحقیق برازش مناسبی دارد و این بیانگر همسو بودن سوالات با سازه های نظری است. همچنین پاسخ افراد مستقل از سنوات خدمت افراد، تحصیلات، جایگاه شغلی و دوره های گذرانده شده آن ها بوده است. علاوه بر این نتایج حاکی از این بود که هر چهار استراتژی عوامل فردی براساس آنالیز بارهای عاملی و آنالیز فریدمن در توانمندسازی فرماندهان و مدیران ناجا نقشی موثر دارند. در انتها براساس نتایج آزمون فریدمن مولفه خود اثر بخشی در بین مولفه های فردی بیشترین تاثیر و مولفه اعتماد به همتراز کمترین تاثیر را در توانمندسازی فرماندهان و مدیران ناجا داشته است.
    کلیدواژگان: توانمندسازی فرماندهان و مدیران، مولفه های فردی، احساس کارآمدی، خود اثربخشی، معناداری
  • محمدعلی عامری صفحات 141-184
    زمینه و هدف
    شناسایی شاخص های کارکنان کلیدی و مستعد اولین گام فرآیند مدیریت استعدادها بوده و از آن جایی که ناجا به عنوان مهم ترین و اصلی ترین سازمان تامین کننده نظم و امنیت و آرامش عمومی در جامعه، باید از مستعدترین افراد در مشاغل فرماندهی و مدیریت انتظامی بهره ببرد، هدف این تحقیق شناسایی و اولویت بندی شاخص های افراد مستعد مشاغل فرماندهی و مدیریت در ناجا می باشد.
    روش شناسی: تحقیق حاضر به روش آمیخته انجام، مطالعه کیفی از طریق مصاحبه در سطح ستاد فرماندهی ناجا انجام، نمونه گیری هدفمند بوده و با 13 نفر از فرماندهان و مدیران خبره و با تجربه که در زمینه مدیریت استعدادها دارای سابقه مدیریتی و علمی ارزنده ای بودند تا رسیدن به اشباع نظری مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام و یافته ها به صورت کدگذاری مورد تحلیل قرار گرفته است. در بخش کمی جامعه آماری پژوهش فرماندهان و مدیران نیروی انتظامی بوده که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 125 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و در زمان برگزاری نشست فصلی فرماندهان ناجا در تابستان 1396 با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی پرسشنامه بین آنان توزیع و جمع آوری و برای رتبه بندی مولفه ها و شاخص ها از آزمون فریدمن با استفاده از نرم افزار SPSS اقدام شده است .
    یافته ها و
    نتایج
    نتایج تحقیق به شناسایی 106 شاخص و ویژگی برای افراد با استعداد کلیدی در راستای بکارگیری در مشاغل فرماندهی و مدیریت منجر شد. این شاخص ها در 4 تم اصلی شامل شاخص های شخصیتی، رفتاری، ارزشی و بینشی و مدیریتی مورد تحلیل و دسته بندی قرار گرفت که در این میان 33 شاخص ویژگی های شخصیتی، 35 شاخص ویژگی های رفتاری ، 12 شاخص ویژگی های ارزشی و بینشی و 26 شاخص ویژگی های مدیریتی را شامل می شوند.
    کلیدواژگان: افراد با استعداد، شاخص های رفتاری، شاخص های مدیریتی، شاخص های شخصیتی، شاخص های ارزشی و بینشی
  • معصومه پیریایی، کرم الله دانش فرد صفحات 185-208
    زمینه و هدف
    پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت شاخص های نظام سلامت اداری در سه سطح نهادی، اداری و فنی به انجام رسیده است.
    روش شناسی: تحقیق حاضر از نظر نوع روش، توصیفی _ پیمایشی و از لحاظ هدف، کاربردی است. جامعه آماری مورد نظر در این تحقیق، مدیران واحدهای تشکیلات اداری و منابع انسانی در یکی از سازمان های خدماتی شهر تهران می باشد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد استفاده شده است. براساس فرمول کوکران و طبق روش نمونه گیری چندمرحله ای، تعداد 108 پرسشنامه در بین نمونه مورد مطالعه توزیع شده است.
    یافته ها و
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از آزمون های آماری نشان داده که سطوح نهادی، اداری و فنی نظام سلامت اداری نیز در وضعیت نامناسبی از دیدگاه مدیران مراکز جامعه مورد مطالعه قرار دارند. علاوه بر این، اهمیت شاخص های نظام سلامت اداری از دیدگاه مدیران واحدهای تشکیلات اداری و منابع انسانی در مراکز بدین صورت می باشد؛ حمایت منابع، ملاحظه گری، روحیه، تاکید علمی، نفوذ مدیر، یگانگی نهادی و ساخت دهی.
    کلیدواژگان: سلامت اداری، سطوح نهادی، اداری و فن، شاخص های نظام سلامت اداری
  • مهدی کلهرنیا گلکار، علی سلطانی، محسن کلهرنیا گلکار صفحات 209-238
    زمینه و هدف
    امروزه منابع انسانی موجود در سازمانها با ارزشترین عامل و مهمترین سرمایه هر سازمان می باشد بنابراین بررسی عوامل موثر بر عملکرد سرمایه انسانی در سازمانها از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای توانمندسازی روانشناختی و کیفیت زندگیکاری در ارتباط بین رهبری تحول آفرین با عملکرد کارکنان بود.
    روش شناسی: تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی-همبستگی و به طور مشخص مبتنی بر مدلیابی معادلات ساختاری است. در این مطالعه نمونه پژوهش شامل 450 نفر از کارکنان دژبان ناجا در شهر تهران است که با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه رهبری تحول آفرین، پرسش نامه عملکرد کارکنان، پرسش نامه توانمندسازی اسپریتزر و پرسش نامه کیفیت زندگی کاری والتون استفاده شد. به منظور تحلیل و تفسیر فرضیه های پژوهش در قالب مدل نظری مورد مطالعه از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده گردید. قابل ذکر است که تحلیلهای صورت گرفته با استفاده از SPSS و LISREL تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد که رهبری تحول آفرین میتواند هم به طور مستقیم و هم غیر مستقیم باعث افزایش عملکرد کارکنان گردد. از سوی دیگر کیفیت زندگی و توانمندسازی به طور مستقیم بر عملکرد کارکنان موثرند.
    نتیجه گیری
    به طور کلی به نظر میرسد که رهبری تحول آفرین با ایجاد فضا و شرایط مبتنی بر مدیریت تحول، فضا را برای توانمندسازی و ایجاد کیفیت زندگی کاری و در نتیجه افزایش عملکرد کارکنان فراهم می سازد.
    کلیدواژگان: رهبری تحول آفرین، گرایش کارآفرینانه، توانمندسازی