فهرست مطالب

هنر و تمدن شرق - پیاپی 13 (پاییز 1395)

مجله هنر و تمدن شرق
پیاپی 13 (پاییز 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/09/28
  • تعداد عناوین: 6
|
  • احمدعلی فرزین، امیر هاشمی زادگان صفحات 3-12
    «باغ» در فرهنگ و زندگی ایرانی مفهومی بنیادی است؛ ولی امروز به سبب انحطاطی که در سیر تحولات آن به موازات گسترش سلطه جویانه علوم عینی نگر و تسخیر مرجعیت اعتبار توسط آنان رخ داده، دچار سطحی نگری شده و تعابیری چون «فضای سبز» و «محیط زیست» در حرفه های طراحی متداول است. باغ، مفهومی مرتبط با درک و آگاهی انسان از نخستین لایه های آفرینش خود و جهان است به گونه ای که در سیر تحولات فرهنگ فارسی، معنای یک «مقام» را بی واسطه تداعی می کرده است. حتی امروز، استفاده از ترکیبی چون «باغ کتاب» و یا «باغ موسیقی» به منظور اشاره به دارای درخت بودن یا فضای سبز داشتن مجموعه نیست؛ بلکه بار معنایی آن حاکی از این است که باغ نوعی مقام برای «بزرگ و عالی» نشان دادن مجموعه است.
    شناخت این «مقام» و عناصر، محیط و روابطی که به سبب تعامل انسان با عالم (طبیعت گزیده) باعث فهمیدن این کیفیت عینی- ذهنی شده، برای رشته های کل نگری چون معماری منظر پژوهشی ضروری است و می تواند به احیا «باغ ایرانی» به جای «فضای سبز» یاری رساند. یکی از منابع ارزشمند و اصیل شناخت مفهوم باغ به عنوان یک هنر، سایر هنرهای فرهنگ فارسی -که شعر یکی از برجسته ترین نمودهای غنی آن است- می باشد؛ چراکه هنرها در سطوح معنایی اشتراک های فراوانی دارند و دراین بین زبان فارسی مهم ترین عامل حفظ هویت و انسجام ایرانیان در سیر تحولات تاریخ بوده است. در همین راستا، این مقاله کوششی برای تفسیر هرمنوتیکی مقام باغ در اشعار سعدی به عنوان یکی از قله های منظومه شعر فارسی که هم از جهت «توجه به واقعیت های اجتماعی» و هم از جهت «توجه به غزلیات عاشقانه و صور جمال» شهره است، می باشد. بنابراین پرسش مقاله این است که استفاده از واژه باغ نزد سعدی بیشتر برای توصیف صرف عینیت طبیعت و ظاهر است و یا برای بیان اندیشه ها از آن استفاده می شود؟ در اشعار او برای بیان چه اندیشه یا وصف چه حالی بیشتر از واژه باغ استفاده شده است؟ و به کدام عناصر باغ برای پرداختن به صحنه سازی و فهم معنایی، بیشتر توجه نموده است؟
    کلیدواژگان: مقام باغ، مفهوم باغ، شعر سعدی، نظریه معماری منظر
  • گلناز کشاورز، شهره جوادی صفحات 13-22
    یکی از راه های شناسایی ویژگی های فرهنگی هر قومی مطالعه پوشاک آن هاست. پوشاک سنتی در هر جامعه ای می تواند نشان دهنده هویت و فرهنگ آنان باشد. پوشاک سنتی بلوچ به دلیل کاربرد فراوانش ارزشمند ترین سرمایه فرهنگی آن ها است و بعد بصری هویت اجتماعی و فرهنگی این قوم را نشان می دهد. مهم ترین مشخصه پوشاک بلوچ، سوزن دوزی آن است که بر لباس های زنانه دوخته می شود. نقوش هندسی این هنر ارزش های نمادین فرهنگ و هویت پیشین عشایری این قوم را نشان می دهد. در میان هیچ قوم عشایری دیگری در ایران این گونه نقوش هندسی بر پوشاک تبلور نیافته است. از طرف دیگر در سال های اخیر تعیین نشان فرهنگی شهرها و اقوام مختلف که بتواند به صورتی موجز در راستای اهداف توسعه ای، معرف کلیت فرهنگ منطقه باشد مورد توجه قرار گرفته است. تعیین این نماد فرهنگی به پایداری و حفظ هویت قوم مزبور کمک کرده و به شناسایی و شهرت فرهنگ مورد نظر منجر خواهد شد. کاربرد فراوان سوزن دوزی بلوچ بر پوشاک می تواند به عنوان مهم ترین نشانه هویتی و فرهنگی قوم بلوچ تعیین شود. هدف این مقاله بررسی تاثیر فرهنگ و هویت عشایری بر تزئینات پوشاک زنانه بلوچ و بیان دلایل تناسب این هنر با نشان فرهنگی آن است. فرضیه این پژوهش با استفاده از روش تحقیق کیفی و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی مورد ارزیابی و اثبات قرار گرفته است. در نتیجه این مطالعات مشخص شد که سوزن دوزی می تواند نماینده نشان و هویت بصری فرهنگ بلوچ باشد.
    کلیدواژگان: نشان فرهنگی، سوزن دوزی، بلوچ، هویت، پوشاک
  • آناهیتا مدرک، پریچهر اصل فلاح، مونا مسچی صفحات 23-32
    شهر، تنها مجموعه‏ای از کالبدهای مصنوع نیست. شهر، به معنای صحیح‏تر، منظری است متشکل از عناصری متعدد که به واسطه ادراک شهروندان از آنها شکل می‏گیرد. در واقع مفهوم منظر شهری بدان معناست که موجودیت و هویت شهر تنها با عناصر عینی تعریف نشده و ذهنیت نیز نقش موثری در آن ایفا می‏کند؛ به گونه‏ای که نمی‏توان آن را جدا از عینیات دید. بخشی از ذهنیت‏های انسان نیز به واسطه رویدادهای سیال در شهر شکل می گیرد. موسیقی خیابانی، هنری شهری و رویدادی سیال است که به دلیل ارتباط بی واسطه و مستقیم با مخاطب، ذهنیت های قوی و عمیقی را برای او رقم می زند و چهره شهر را تغییر می دهد.
    این هنر شهری از قرون اولیه میلادی در غرب وجود داشته و در ایران نیز از دوران پیش از اسلام حیات خود را آغاز کرده است. بنابراین، موسیقی خیابانی، هنری غربی و وارداتی نیست و از دیرباز در فرهنگ شرقی و ایرانی- اسلامی جایگاهی ویژه داشته است. به علاوه، نکته مهم درباره این هنر آن است که در هر دوره با صورتی متناسب با همان دوره در شهر ظاهر شده و به فراخور نیاز جامعه و ذائقه مخاطبان تغییر کرده است. چنان که مراسم آیینی، ملی و فرهنگی در ایران و خصوصا تهران، با نوای موسیقی در ذهنیت شهروندان ماندگار شده است. موسیقی خیابانی در تهران معاصر نیز پس از گذر از دوره ها و پذیرفتن صورت ها و نام های متعدد، اکنون به دو صورت آیینی- تاریخی و موسیقی نوین و تخصصی در شهر اجرا می شود. در واقع این هنر، طی دهه های اخیر با محدودیت ها و ممنوعیت های بسیاری همراه بوده اما هنرمندان این عرصه همچنان به حیات خود ادامه دادند و طی دو دهه گذشته، به پررنگ و تخصصی شدن این هنر در شهر کمک کردند.
    از این رو مقاله حاضر به بررسی و معرفی موسیقی خیابانی به شکل مدرن و امروزی خود در تهران معاصر، در بازه زمانی پس از انقلاب تا به امروز، می پردازد.
    کلیدواژگان: موسیقی خیابانی، هنر شهری، تهران معاصر، منظر شهری، فرهنگ ایرانی-اسلامی
  • زهرا عسکرزاده، محمد صالح شکوهی بیدهندی صفحات 33-41
    یکی از عناصر پنج گانه معرفی شده برای سیمای شهر، لبه ها است. لبه ها عناصری خطی هستند که عموما واجد کارکردی برون گرا بوده و مرز میان دو بخش را مشخص می کنند. این عناصر ممکن است به صورت مصنوع ایجاد شده و یا منطبق بر عوارض طبیعی باشد. مقاله حاضر به تحلیل کارکردهای ویژه لبه های شهری منطبق بر عوارض طبیعی ساحلی می پردازد و به این موضوع توجه دارد که لبه های شهری طبیعی که درنتیجه انطباق لبه شهری و عوارض طبیعی حاصل می شوند، علاوه بر تاثیری که در سیمای شهر دارند به لحاظ کاربردی نیز می توانند به عنوان یک فضای جمعی در شهر عمل کنند. سوال این است که انطباق لبه های شهری با عناصر طبیعی نظیر رودخانه، دریاچه و یا ساحل دریا، چه آثاری می تواند در پی داشته باشد؟
    قلمرو جغرافیایی این پژوهش، شهرهای هندوستان است. بنابراین، به منظور پاسخ به این سوال، سه نمونه موردی در کشور هند بررسی شد. رود گنگ در شهر بنارس، لبه دریاچه پوشکار و لبه ساحل بمبئی، سه نمونه مطالعاتی هستند که در آن ها، لبه ای شهری بر روی عناصر طبیعی ساحلی منطبق شده اند. بررسی این سه نمونه نشان می دهد که چگونه ایجاد کاربری های تجاری، ایجاد فضاهای آیینی، شکل گیری فضاهای جمعی و حضور شهروندان و تعاملات اجتماعی ایشان در کنار لبه های طبیعی، می تواند به عنوان آثار و نتایج انطباق لبه های شهری و عوارض طبیعی به حساب آید.
    کلیدواژگان: لبه، شهر، تعاملات اجتماعی، هند، بنارس، بمبئی، پوشکار
  • محمدرضا مهربانی گلزار، مهدی فاطمی صفحات 42-51
    باغ ایرانی به عنوان یکی از مظاهر باغسازی جهان در عین داشتن الگویی مشخص، دارای تنوع بسیاری در اجزای خود است. این تنوع با سادگی فرم و الگوی باغ ایرانی، سبب بروز مفاهیم پیچیده و عملکردهای متفاوتی در انواع باغ های ایرانی شده است. این تنوع به حدی است که در باغ های موجود در اقلیم های مختلف، شاهد بروز اشکال مختلفی از کوشک ها، استفاده از آب و فضاهای پشتیبان سکونت در باغ هستیم. عموما سکونت در باغ ها جهت تفرج و استراحت بوده و به همین دلیل این سکونت، موقتی تلقی می شده است. این امر سبب شکل گیری نوع خاصی از معماری برای کوشک ها شده که بیشتر بر جنبه های دید و منظر مطلوب تاکید داشته است و مواردی که برای سکونت دائم در یک منطقه موردنیاز است در آن ها تعبیه نمی شده است.
    تبلور باغ ایرانی در مناطق مختلف سرزمین ایران به تناسب شرایط مکان دارای تفاوت هایی است. باغ های خراسان جنوبی به ویژه شهر بیرجند علیرغم شباهت های ساختاری با سایر باغ های ایرانی در اجزا متفاوت بوده و دارای هویت مستقل خود است. این باغ ها با اینکه در اقلیمی مشابه با باغ های کویری ایران قرار دارد اما به سبب نوع سکونت و شیوه استفاده حاکمان از آنها تفاوت هایی با الگوهای سکونت موقت ایران دارد. از جمله این تفاوت ها می توان به نوع استقرار کوشک یا عمارت در باغ و شیوه سکونت در آن اشاره کرد.
    در این مقاله با استفاده از روش تاریخی – تحلیلی، باغ های بیرجند مورد بررسی قرار گرفته و به وسیله ابزارهایی مانند منابع کتابخانه ای و مشاهده میدانی، تفاوت در نوع سکونت در باغ های بیرجند تحلیل شده است.
    بررسی باغ های بیرجند نشان می دهد که احداث عمارت های وسیع در جهت شرقی- غربی به منظور سکونت دائم از ویژگی های غالب در سنت باغسازی این منطقه است. نوشتار حاضر به بررسی وجوه تمایز بخش سکونتی باغ های بیرجند پرداخته و سعی می کند الگوی باغسازی این منطقه را به عنوان یک گونه متفاوت از باغسازی ایرانی شناسایی و تبیین کند.
    کلیدواژگان: باغ، بیرجند، سکونت دائم، باغ ایرانی
  • پروانه پرچکانی، سعید حسن زاده وایقان صفحات 52-59
    شهرها تصویر تفکر، نوع زندگی و تحولات فرهنگی و تاریخی ساکنان خود هستند که بعد از تحولات انقلاب صنعتی عموما به مراکز گردشگر فرصت، تبدیل شده و پس از مدت کوتاهی نیز به دلیل زمینه های موجود در آن ها اصلی ترین مقصد گردشگران نام گرفته اند. منظر شهری، شناخت مفهوم شهر نزد شهروندانی است که در طول تاریخ در آن محیط زیسته اند و با کالبدهای طبیعی و مصنوع محیط ارتباطی معنایی تولید کرده اند که در تداوم حیات معقول آن ها نقش اساسی دارد. موضوع اصلی منظر شهری قرائت تفسیر صحیح و درنهایت بازتولید کیفیت هایی است که ارزش های قدیم و جدید شهر را به هم پیوند می زند و موجب حفظ رابطه طبیعی انسان با محیط شهری خود می شود و فضایی قابل زیست فراهم می آورد.
    منظر گردشگری می تواند به عنوان جزئی از منظرشهری، حوزه نوینی در ادبیات مطالعات شهر باشد که از ادراک کالبد شهر فاصله گرفته و به برقراری ارتباط عاطفی بین شهر و دیدارکننده، تثبیت ذهنی منظر شهر و ایجاد رابطه عینی، ورود کند و درعین حال میل به زندگی ساکنان شهر به محل سکونت خود را نیز افزایش دهد. ترسیم خط ارتباطی متناسب بین نمادهای شهری با درنظر داشتن کیفیت ادراک دیدارکنندگان و آسایش ساکنان می تواند در ذهن مخاطب تصویری ماندگار برجای بگذارد و ارتباط عینی و ذهنی بین گردشگران و شهر را ایجاد نماید که می توان آن را منظر گردشگری شهری نامید. این مقاله تلاش دارد تا ضمن واکاوی چیستی منظر گردشگری شهری، اهمیت ترسیم منظر گردشگری را از حوزه منظر شهری و فرهنگی با درنظرداشتن کیفیت تجربه دیدارکنندگان و لزوم آسایش ساکنان تبیین کند. در این پژوهش؛ تهران به عنوان مورد مطالعاتی انتخاب شده و روش تحقیق مبتنی بر کشف، شهود، توصیف و تحلیل است.
    کلیدواژگان: منظر شهری، منظرگردشگری، منظر فرهنگی، تهران