فهرست مطالب

هنر و تمدن شرق - پیاپی 14 (زمستان 1395)

مجله هنر و تمدن شرق
پیاپی 14 (زمستان 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/12/11
  • تعداد عناوین: 7
|
  • هانی ارجمندی* صفحات 3-12
    بسیاری از فضاهای شهری امروز ما را فضاهای جنسیتی فرا گرفته اند. جنسیتی شدن فضا به معنای محروم شدن گروهی از مردم، برای حضور و بهره وری از آن فضاست. از بین بردن فضاهای جنسیتی و فراهم کردن شرایط برای حضور همگان در فضاهای شهری در قدم اول نیازمند توانایی شناسایی مولفه های جنسیتی در فضاست. شناسایی این مولفه ها و به کارگیری یا حذف آن ها از فضاهای مختلف می تواند به تولید فضاهای شهری متعادل تری بیانجامد. از آنجایی که ادراک زنان و مردان از فضا با هم متفاوت است، کشف اولویت های ادراکی آنها در فضا می تواند زمینه ای بر شناسایی مولفه های جنسیتی باشد. مطالعه بر روی آثار معماری، هنری و ادبی زنان برای کشف مولفه های زنانه روش کشف این عناصر است. روش تحقیق در این پژوهش، مشاهدات میدانی، کتابخانه ای و مصاحبه با گردشگران ایرانی است که برای اولین بار فضاهای موزه ژورژ پمپیدو در شهر پاریس، میدان ماسنا در شهر نیس، میدان دل کامپو در شهر سیه نا و پله های اسپانیایی شهر روم را دیده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در میان فضاهای نام برده، فضای باز موزه ژورژ پمپیدو و میدان دل کامپو فضاهایی مردانه، پله های اسپانیایی فضایی زنانه و میدان ماسنا در شهر نیس یک فضای بدون جنسیت (متعادل) است.
    کلیدواژگان: جنسیت، ادراک فضا، فضای باز شهری، فضای زنانه و مردانه
  • زهرا عسکرزاده*، داوود ظریف آسیابان صفحات 13-20
    با پیدایش سینما وظیفه جدیدی به نام لوکیشن به مجموعه وظایف معماری افزوده می شود. لوکیشن یکی از عناصر اصلی سینماست. لوکیشن در سینما آن اندازه پراهمیت است که در فیلم نامه ابتدای هر صحنه توضیح مختصری از لوکیشن به همراه زمان نوشته می شود. زیرا داستان سینمایی در زمان معلوم و مکان مشخص، امکان پذیر است.
    تا امروز آثار معماری بسیاری در مقام لوکیشن ظاهر شده اند اما فضایی که در سینما از اثر معماری برداشت می شود متفاوت با آن فضاسازی معمارانه ای است که در عالم واقع وجود دارد. در حقیقت فیلم ساز از اثر معماری بنا به خواست مطلوب خود، در اثر سینمایی استفاده می کند به همین خاطر است که یک معمار زبده تنها با دیدن فیلم گوژپشت نتردام قادر به بازسازی کلیسای نتردام نیست. اگر غایت معماری را خلق فضا بدانیم، ازآنجاکه در سینما فضاسازی، خود در خدمت بیان داستان دراماتیک قرار می گیرد، فیلمساز با استفاده از برخی وجوه معمارانه اثر، از معماری در خدمت بیان داستان خود استفاده می کند و بالطبع همانطور که زمان دراماتیک متفاوت با زمان واقعی است، اثر معماری هم در سینما با اثر موجود در عالم واقع متفاوت است. معماری در سینما واسازی و دوباره بازسازی می شود. معماری که روی پرده مشاهده می شود آنقدر شباهت به اصل اثر دارد که یادآور آن در ذهن بیننده باشد اما آنقدر متفاوت است که اگر بیننده ای اصل اثر را ندیده باشد، تنها با اطلاعاتی که از فیلم گرفته قادر به بازسازی و حتی درک فضای آن نیست؛ زیرا فیلم ساز با استفاده از اثر معماری فضای موردنظر خود را در فیلم خلق می کند. همینطور حسی که از دیدن اثر معماری در سینما به مخاطب منتقل می شود متفاوت با حسی است که شخص با حضور در فضا از اثر دریافت می کند.
    برای اثبات فرضیات مقاله به مقایسه فضا و منظر معماری خیابان شانزلیزه با آنچه در فیلم از نفس افتاده به نمایش در آمده پرداخته و اثبات شد که فیلم ساز به کمک تکنیک مونتاژ و زاویه دید و انتخاب نماهای خاص از خیابان و گسستن سیر نمایش، از خیابان شانزلیزه در فیلم سینمایی «از نفس افتاده» منظری از خیابان «شانزلیزه» به مخاطب ارائه می دهد که اگر نگوییم مغایر، اما حداقل متفاوت یا بهتر بگوییم متنافر با آن حسی است که رهگذر، از بودن و حضور در خیابان احساس می کند.
    کلیدواژگان: منظر، شانزلیزه، از نفس افتاده، موج نو سینما
  • رضا گنجعلی خانی * صفحات 21-30
    ازآفرینی منظر شهری در بافت های تاریخی، حوزه ای میان دانشی است که برای نیل به اهداف خود، باید ساحت هایی چون منظر، طراحی شهری و مرمت شهری را مورد مطالعه قرار دهد. علم منظر با رویکردی عملکردگرا و هویت بخش، به دنبال یافتن پاسخ های معتبر در مسائل طراحی منظری است. از سوی دیگر یکی از مهم ترین مسائل زیرساختی مرمت شهری، حریم گذاری بر بافت ها و محوطه های تاریخی است. این مهم از پیچیده ترین نوع مطالعات عرصه شهرسازی و برنامه ریزی شهری است. چند پهلو بودن حریم گذاری بر ثروت ها و میراث فرهنگی یک کشور که بافت های تاریخی از شایان ترین آن هاست، عامل این پیچیدگی خواهد بود. در مرمت های شهری که حرمت و حریم بافت های تاریخی در نظر گرفته نمی شود؛ این سوال و دغدغه را برای بسیاری از منتقدین و دوست داران بافت های تاریخی، ایجاد می کند که آیا این نوع سامان دهی، درست و به دور از مشکلات بعدی خواهد بود؟ مولفه هایی چون پویایی، سرزندگی، جاذبه گردشگری از یک سو، و از سوی دیگر مولفه های مهمی چون تعاملات اجتماعی، ساختار و منظر تاریخی منطقه، زمینه گرایی و هویت، از سوی دیگر مباحثی هستند که باید موشکافانه تحلیل شوند. یکی از نمونه های مطرح در حوزه منظر و مرمت شهری، مرکز ملی هنر و فرهنگ ژرژ پمپیدو پاریس است که بسیاری از صاحب نظران و منتقدان، آن را الگویی موفق به حساب می آورند. لذا این ساختمان و محله ای که در آن واقع است، در این پژوهش، به عنوان نمونه انتخاب و در راستای هدف مقاله، تحلیل شده است. آنچه در پیش است، سعی دارد؛ با نگاهی علمی و خالی از تعصب نسبت به تاریخ، روشن سازد که مکان یابی پروژه ژرژپمپیدو، به نادرست برای این گونه معماری، انتخاب شده و منظری ناهمساز را آفریده که خوانش تاریخی بافت شهری مورد نظر را خدشه دار کرده است. همچنین این مقاله، نقد و پاسخی صریح خواهد بود بر رویکردهایی که موید و موافق این روش حریم گذاری و مرمت بافت های تاریخی هستند. این پروژه بر پایه مطالعات میدانی، کتابخانه ای، مصاحبه و تهیه پرسش نامه، انجام شده است.
    کلیدواژگان: منظر شهری، مرمت شهری ناهمساز، جامعه شناسی سیاسی، آشنایی زدایی، معماری High - Tech
  • زهرا بحرالعلومی* صفحات 31-40
    بزرگترین عامل سرزندگی فضاهای جمعی، حضور مردم و تعامل اجتماعی آن ها با یکدیگر است و میدان از مهمترین فضاهای شهری است که از گذشته بستر شکل گیری زندگی اجتماعی بوده است. در واقع همه میدان های ایتالیا در گذشته، با رویکرد واحدی فضای جمعی و عمومی محسوب نمی شدند، بلکه براساس دوره زمانی ساخت آن مکان ها و رویکرد غالب در آن دوره، پویایی و سرزندگی خود را داشته اند. بطوری که به مرور زمان و در دوره های آینده بخاطر سیاست های مدیریت شهری که در مورد میادین تاریخی در ایتالیا صورت گرفته است به تداوم زندگی شهری در آن میادین منجر شده است و امروزه به عنوان فضاهای سرزنده شناخته می شوند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که در گذشته عوامل تجمع و حضور مردم در میادین، با توجه به زمان ساخته شدن آن متغیر و متفاوت بوده است و امروزه این عوامل سیال هستند ولی نقش کالبد آن ها ثابت است. مطابق با یافته های این مقاله، پارادایم های تراکم مفید افراد در محیط، وجود عناصر خوانا، امنیت اجتماعی، تعاملات اجتماعی و حس تعلق به مکان در محیط شهری به عنوان عوامل تجمع مردم و سرزندگی در فضاهای عمومی بویژه میادین ایتالیاست.
    کلیدواژگان: فضاهای عمومی، سرزندگی، سیاست های مدیریت شهری، حافظه تاریخی شهر
  • فرنوش دباغیان* صفحات 41-54
    جامعه اولیه شهرهای قرون وسطی، اردوگاه و حومه ای است که ضرورت های محلی، تامین معاش و دفاع را برآورده می ساخت. با تغییر در ساختار نظام اجتماعی، با اتحاد قلعه و سکونتگاه ها و فعالیت های خدماتی و صنعتی اطراف آن، پیدایش بازار و رونق تجارت، «شهر» ایجاد می شود و حدود آن به عنوان یک نظام اجتماعی مشخص می شود.
    در آغاز، سازمان فضایی شهرهای قرون وسطی، دارای فرم و کلیت شهری نبود اما در سده های 11و12، برآثار باقیمانده از شهرهای رومی، حیاتی دوباره یافته و یا در قلعه هایی از پایگاه های نظامی به عملکردهای تجاری تبدیل شده اند. اما نظام محله در این شهرها به عنوان جزئی از یک نظام کلی، با توجه به عوامل اشاره شده به شکل معماری برونگرای غربی، منتج به تفاوت هایی در فضای شهری و عمومی شده، به طوری که معنا و مفهوم نظام محله ای و ساختار سکونتی با آنچه که در محله های شهرهای سنتی ایران می شناسیم، تفاوت هایی دیده می شود.
    از این رو با هدف بررسی ساختار، بافت و چگونگی شکل گیری شهرهای قرون وسطی از یک سو و شناخت ویژگی های فرهنگی، بومی و تاریخی چهار شهر مورد مطالعه از سوی دیگر، به بررسی ساختار فضایی، کالبدی، اجتماعی و تشخیص وجود محلات در نظام شکل گیری آن شهرها پرداخته می شود.
    این پژوهش توصیفی و تحلیلی مبتنی بر مشاهدات میدانی و بررسی مطالعات موردی و همچنین گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای است. ملاک سنجش آن، عناصر شاخص سازمان فضایی شهر که شامل (هسته و مرکزیت)، (ساختار) و محلات (کل های کوچک در سیستم شهری) تعیین شده است.
    نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر آن است که با تعریف یک محله کامل و بررسی عناصر شاخص سازمان فضایی، شهرهای قرون وسطی نمی تواند به عنوان شهرهای نظام یافته با سازمان فضایی کامل و منسجم در نظام محلات و ساختار سکونت باشد، بلکه به شکل تکامل نیافته ای از آن نظام باقی مانده است.
    کلیدواژگان: شهرهای قرون وسطی، سازمان فضایی، ساختار کالبدی، ساختار اجتماعی
  • بهزاد مسعودی اصل* صفحات 55-62
    در کلیه تمدن هایی که سنت مرگ، با خاکسپاری همراه است، آرامستان ها بوجود آمده و این مکان ها در دوره های مختلف خصوصیات متفاوتی را در ارتباط به نوع پذیرش جامعه از مرگ پیدا کرده اند. در این راستا می توان فضای آرامستان را از این منظر در فرهنگ ها و تمدن های مختلف مورد بررسی قرار داد و نحوه تاثیرگذاری مفاهیم، آیین های عبادی و سنت های مرتبط با مرگ را در هر فرهنگ بر چگونگی پیدایش فضای آرامستان شناخت. ارتباط بشر با فضا، وابسته به برقراری ارتباط فرد با مکان و روابط اجتماعی است که در آن مکان شکل می گیرند. بدین معنی که کیفیت یک فضای شهری از یک سو، منظر چگونگی ارتباط آن با افراد و از سوی دیگر، با روابطی که درون آن فضا از منظر فرهنگی- تاریخی واجتماعی شکل می گیرد قابل قیاس است.
    آرامستان میلان می تواند از مصادیق موفق معمارانه نگرش به پدیده مرگ باشد. این آرامستان تاریخی به عنوان موزه روباز و مکان نمایش انواع هنرها (نقاشی، مجسمه سازی، ادبیات، خطاطی، معماری، منظره پردازی و...) است و بیان گر فرهنگ، اعتقادات و باورهای مردم جامعه درباره مفاهیمی چون زندگی، مرگ، نیکی، زمان ابدی، طبیعت و... است. این آرامستان از منظر فرهنگی و اجتماعی نیز در زمره منابع با ارزش هنری و معماری کشور ایتالیا به شمار می رود. همچنین به عنوان یک فضای پویا و ماندگار در خدمت فعالیت های آیینی، فرهنگی، مذهبی و اجتماعی قرار دارد و در این پژوهش سعی شده که به نقش آن به عنوان فضای بازجمعی شهری با استفاده از مناظر فرهنگی و اجتماعی آن، از روش تحقیق کیفی و با رویکرد توصیفی-تحلیلی که جمع آوری اطلاعات با استفاده از مطالعات اسنادی و بررسی میدانی بوده، پرداخته شود.
    کلیدواژگان: مناظر فرهنگی و اجتماعی آرامستان میلان، جایگاه آرامستان در فضاهای باز و جمعی شهری، آرامستان های تاریخی، معماری مرگ
  • سیده فاطمه مردانی* صفحات 63-72
    فضای جمعی، گستره مهمی از شهر است که طی ساعات شبانه روز در اختیار شهروندانی از اقشار متنوع بوده و از تنوع فعالیتی برخوردار است. شهروندان برای حضور در این فضاها ممنوعیت صنفی، قومی و یا زمانی ندارند. موفقیت فضای جمعی، مقوله ای مستقل از شکل گیری آن بوده و ممکن است یک فضای جمعی موفق در شهر، نشانه های ظاهری شاخصی نسبت به یک فضای جمعی منفعل نداشته باشد.
    پژوهش حاضر مبتنی بر مطالعات میدانی و تجربه عینی فضاهای جمعی، نمونه هایی از این فضاهای موفق را در شهرهای فرانسه و ایتالیا مورد بررسی قرار می دهد. میزان موفقیت فضاهای جمعی را چگونه می توان ارزیابی کرد؟ موفقیت این فضاها وابسته به چه عامل یا عواملی بوده و میزان تاثیر هریک چه اندازه است؟
    موفقیت فضاهای جمعی در شهرهای اروپایی، وابسته به عوامل متعددی همچون موقعیت مکانی و جغرافیایی، پیشینه تاریخی، روند شکل گیری و تکامل، عوامل فرهنگی- اجتماعی و عوامل مصنوع دیگر است. مشاهده و بررسی فضاهای جمعی مورد مطالعه، سبب می شود عوامل موثر در موفقیت فضای جمعی را در قالب سه گروه عوامل تاریخی، طبیعی و کارکردی طبقه بندی کرد.
    طراحی و ساخت فضاهای جمعی جدید و نیز باززنده سازی فضاهای شهری منفعل و تبدیل آن به فضای جمعی پویا، متاثر از ارزیابی این عوامل در هر فضاست؛ به این ترتیب شناخت عوامل موفقیت فضای جمعی حائز اهمیت بوده و می تواند موفقیت و سرزندگی آن را تضمین کند. بررسی میزان اهمیت هر یک از این عوامل در شهرهای فرانسه و ایتالیا مبین آن است که عامل تاریخی و کارکردی، بالاترین و عامل طبیعی پایین ترین درجه اهمیت را دارد.
    کلیدواژگان: فضای جمعی، عوامل تاریخی، عوامل طبیعی، عوامل کارکردی