فهرست مطالب

جامعه شناسی نهادهای اجتماعی - پیاپی 3 (تابستان 1393)

مجله جامعه شناسی نهادهای اجتماعی
پیاپی 3 (تابستان 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/08/25
  • تعداد عناوین: 6
|
  • علی محمد قدسی*، زهرا صمدی صفحات 7-31
    پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناختی درماندگی آموخته شده در نهادهای پزشکی، به مطالعه ی موردی بیمارستان های شهر تهران پرداخته است. درماندگی آموخته شده؛ حالتی است که موجود درمانده، رویدادها را از کنترل خویش خارج می بیند و این باور در او ایجاد می شود که رویدادها از حوزه ی پاسخ دهی او بیرون است. جامعه آماری تحقیق بیماران بیمارستان های شهر تهران است که به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به روش پیمایشی مورد بررسی قرار گرفته اند، ابزار گرد آوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. همچنین تفاوت میزان درماندگی در دو جنس زن و مرد مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد که درماندگی آموخته شده در نمونه با آلفای83/0و سطح اطمینان (p ≤ 0 /05) وجود دارد. بر اساس نتایج تحقیق رابطه ی بین احساس درماندگی آموخته شده در بیماران و عوامل اجتماعی، می تواند به سطح نسبتا پایین عدم کنترل بر شرایط، ناکامی و تزلزل و بی ثباتی بین فعالیت فرد و دریافت پاسخ، نسبت داده شود. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش میزان میانگین درماندگی آموخته شده در مردان برابر 051/3 و در زنان برابر 079/3 می باشد. که با سطح اطمینان (p≥ 0 /05 ) نشان می دهد بین درماندگی آموخته شده در زنان و مردان تفاوت معناداری وجود ندارد.
    کلیدواژگان: احساس ناتوانی، درماندگی آموخته شده، ناکامی اجتماعی، نهادهای پزشکی
  • غلامرضا ذاکر صالحی*، زهرا نظریان صفحات 33-69
    پردیس های دانشگاهی علاوه بر کارکردهای آموزشی و پژوهشی می توانند مکانی برای جامعه پذیری علمی و انتقال هنجارهای علم و بالندگی فرهنگی دانشجویان محسوب شوند. آنچه که مرتون الزامات نهادی علم می نامد. زندگی دانشجویی در ایران به دلیل ضعف شکل گیری اجتماع علمی و نقص در تکامل دانشگاه همیشه بحث برانگیز بوده است. هدف مقاله حاضر تبیین ویژگی های زندگی دانشجویی در ایران از زبان خود دانشجویان، و به عبارت دقیق تر پاسخگویی به این سوال اساسی است که دانشجویان چه دیدگاهی نسبت به محیط پردیس و تمایزات و الزامات نهادی آن دارند؟ در این مطالعه استفاده شده است. بدین منظور تعداد 60 پرسشنامه باز تکمیل شده «تحلیل محتوا» اکتشافی از روش توسط دانشجویان استخراج و کدگذاری و تحلیل شده است. یافته ها نشان داد مضامین ذکر شده توسط دانشجویان، معرف عدم کنشگری آنان در عرصه تولید و مصرف علم، عدم تمایز جدی پردیس با سایر محیط های جوانان، ضعف سنت ها، اسطوره ها، ارزش ها، عادات، آیین ها و دستاوردهای آکادمیک در زندگی دانشجویی می باشد. همچنین بیانگر ضعف شکل گیری اجتماع علمی و هنجارهای آن و نیز دغدغه های دانشجویان عمدتا فردی و تماشاگرانه و منفعل و غیر ایدئولوژیک است.
    کلیدواژگان: الزامات نهادی علم، اجتماع علمی، زندگی دانشجویی، فرهنگ دانشگاهی، نهاد دانشگاه، تحلیل محتوا
  • حسین میرزایی*، توکل آقایاری هیر، مهناز کاتبی صفحات 71-93
    زنان نیمی از جمعیت هر جامعه ای را تشکیل می دهند و در عین حال دارای مسایل و نیازهای خاص خود هستند. رفع نیازها و مشکلات آنها و ارائه راهکارهای مناسب برای بهبود وضعیت زندگی آنها، از عمده ترین مسائل کشورهاست. در این پژوهش به کیفیت زندگی زنان متاهل و برخی متغیرهای موثر بر آن پرداخته شده است. تحقیق مورد نظر از نوع پیمایشی و جامعه آماری مورد بررسی کلیه زنان متاهل شهر تبریز بوده اند که 384 نفر از آنها با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. در مجموع نتایج کلی نشان داد که میانگین شاخص کل کیفیت زندگی زنان مورد مطالعه در یک طیف (100- 0) 56 درصد می باشد. همچنین نتایج حاصله نشان داد که زنان شاغل نسبت به زنان خانه دار کیفیت زندگی بهتری دارند و هرچه میزان تحصیلات زن و درآمد و تحصیلات شوهر در خانواده افزایش یابد، سطح کیفیت زندگی زنان نیز افزایش می یابد. بین میزان درآمد زن، تعداد افراد خانواده، تعداد سال های زندگی مشترک و نوع شغل شوهر با کیفیت زندگی زنان رابطه معنی داری دیده نشد.
    کلیدواژگان: نهاد خانواده، کیفیت زندگی زنان، تحصیلات، شغل، درآمد
  • غلامرضا خوش فر*، معصومه محمدی نیا صفحات 95-129
    هدف این مطالعه شناخت تاثیر ساختار قدرت در نهاد خانواده بر نگرش نسبت به سبک زندگی اسلامی شهروندان شهر گرگان بوده است. روش تحقیق پیمایشی و جامعه آماری آن را کلیه شهروندان 15 سال به بالای ساکن شهر گرگان تشکیل دادند. از میان آنها 400 نفر به عنوان نمونه بر اساس توزیع نقشه ی حوزه بلوک های شهری در 40 بلوک با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که ابعاد نگرش مردم نسبت به سبک زندگی اسلامی: بعد شناختی 45/4 از 5؛ بعد عاطفی 30/4 از 5 و بعد رفتاری 22/4 از 5 می باشد. بررسی رابطه بین ساختار توزیع قدرت در خانواده با نگرش نسبت به سبک زندگی اسلامی حاکی از آن است که از یک طرف حوزه ی توزیع قدرت در خانواده ارتباط معناداری با نگرش نسبت به سبک زندگی اسلامی ندارد و از طرف دیگر، بین شیوه ی اعمال قدرت در خانواده با نگرش نسبت به سبک زندگی اسلامی، رابطه مثبت وجود دارد.
    کلیدواژگان: حوزه ی توزیع قدرت، ساختار قدرت در نهاد خانواده، گرگان، نگرش نسبت به سبک زندگی اسلامی
  • علی محمد حاضری*، علی خلیلی صفحات 131-149
    اصول شهروندی در فرایند جامعه پذیری با آموزش های خانواده شروع و در مدرسه به صورت جدی و رسمی پیگیری می شود. محتوای کتاب های درسی مصوب و مورد استفاده در مدارس می توانند بخشی از وضعیت آموزش شهروندی رسمی جوامع را نشان دهند. با توجه به این مساله، پژوهش حاضر به طور خاص در پی پاسخ به این پرسش هاست: تمرکز کتاب های درسی در خصوص آموزش شهروندی در ایران بیشتر بر چه موضوعاتی است؟ محتوای این کتاب ها بیشتر پیرامون تکالیف شهروندی است یا حقوق شهروندی و یا به صورت متوازن بر هردوی آنها توجه دارد؟ سایر صور شهروندی چه سهمی در کتاب های درسی دارند؟ برای انجام این پژوهش از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. جامعه آماری تعداد 13 کتاب درسی مصوب سال تحصیلی91-1390 شامل تعلیمات اجتماعی، تعلیمات دینی و فارسی از دوره ی راهنمایی و دین و زندگی و دانش اجتماعی از دوره ی دبیرستان بودند که تمام شماری شده اند. واحد زمینه، کتاب های درسی و واحد ثبت، پاراگراف تعیین شده است که با استفاده از جدول شناختی مولفه های شهروندی، تعداد 66 مولفه استخراج شده است. نتایج نشان داده است رویکرد تکلیف محور 56/57 درصد و رویکرد حقوق محور 19/21درصد از محتوای کتب درسی را به خود اختصاص داده اند. همچنین سهم شهروندی زیست محیطی09/9درصد، شهروندی جنسیتی 51/1درصد، و شهروندی چند فرهنگی54/4 درصد می باشد.
    کلیدواژگان: شهروندی، آموزش شهروندی، کتاب های درسی، نهاد آموزش و پرورش
  • عزت الله احمدی*، صمد عدلی پور، سید احمد میرمحمدتبار دیوکلایی صفحات 151-175
    داشتن پوشش مناسب در محافل و انظار عمومی از دغدغه های اصلی جامعه اسلامی ایران است. عدم گرایش به حجاب مناسب و منطبق با هنجارهای اسلامی، از مسائل مهم جامعه محسوب می شود. پژوهش حاضر با رویکردی جامعه شناختی به بررسی رابطه سبک های زندگی مدرن و سنتی با گرایش به حجاب پرداخته است. این مطالعه، به صورت پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته با حجم نمونه 400 نفر در بین دختران و زنان 15 تا 64 ساله کلان شهر تبریز در سال 1392 با روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انجام شده است. یافته ها نشان داد که میزان گرایش به حجاب در دختران و زنان با سبک زندگی سنتی در حد بالا و در افراد با سبک زندگی مدرن در حد پایین و در افراد دارای سبک زندگی تلفیقی (سنتی و مدرن) در حد متوسط بوده است. همچنین بین میزان استفاده از رسانه های داخلی با گرایش به حجاب رابطه ای مستقیم و بین میزان استفاده از رسانه های خارجی با گرایش به حجاب همبستگی معکوسی وجود داشت.
    کلیدواژگان: سبک زندگی، گرایش به حجاب، مدیریت بدن، رسانه های داخلی و خارجی
|
  • Ali Mohammad Ghodsi *, Zahra Samadi Pages 7-31
    This study focuses on learned exhaustion stage from a sociological perspective. In this study, the term, learned exhaustion stage, refers to a particular situation in which the patients end up with this feeling that things are out of their own control. This study has used questionnaires and collected data from patients in the hospitals of Tehran City. It has found evidence to support the existence of learned exhaustion stage. According to the results of this study, the feeling of learned exhaustion stage is associated with social determinants. This includes such determinants as low level of control on the circumstances, instability between individual activity and receiving appropriate response.
    Keywords: Feeling of helplessness, learned exhaustion stage, social failure, social institutions
  • Gholamreza Zakersalehi *, Zahra Nazarian Pages 33-69
    This paper considers the university campuses as vital places for the process scientific socialization. It deals with these key research questions: what is the role of the university campus in the students’ scientific life? How do they perceive it? Accordingly, this study has provided research-based evidence to respond to these key research questions from the students’ perspective. The discussion of this paper is based on the analysis of data collected from 60 university students through open-ended questionnaires. The most important result of this analysis relates to the fact that the university campuses do not play significant role in the students’ scientific life, which is far beyond their expectations.
    Keywords: Scientific community, student life, Academic Culture, institutional imperatives of science, Content Analysis
  • Hossein Mirzaei *, Tavakol Aghayari, Mahnaz Katebi Pages 71-93
    This paper provides research-based evidence to explore the patterns and determinants associated with women’s quality of life. The discussion of this paper is based on the results of a study conducted in Tabriz City. The sample of this study includes 384 married women. According to the findings of this study, the following main patterns can be addressed. First, working women are more likely to hold a higher level of life quality than those who do not work outside the home. Second, the quality of life is positively affected by these determinants: women’s education, the income and education of husband. Finally, the findings have not supported a significant effect of other factors on women’s life quality. This includes such factors as women’s income, number of children, length of marital life, and husband’s occupation.
    Keywords: Family institution, women's life quality, married women, Employment, education
  • Gholamreza Khoshfar*, Masoumeh Mohammadinia Pages 95-129
    The key research question considered in this analysis is how the attitudes towards the Islamic life style are affected by the power structure in the family. This study has been conducted in Gorgan City and the sample includes 400 individuals aged 15 years old and over. In this study, attitudes towards the Islamic life style consist of three major aspects: cognitive, emotional and behavioural aspects. According to the results of this study, two main patterns can be addressed. First, the attitudes towards the Islamic life style are not significantly associated with the distribution of power in the family. Second, the way of exercising power in the family has a significantly positive effect on the attitudes towards the Islamic life style.
    Keywords: The Islamic life style, Power structure, Family, Gorgan City
  • Ali Mohammad Hazeri *, Ali Khalili Pages 131-149
    This paper focuses on the representation of citizenship through the educational system of Iran. It is critically important to emphasize the fact that the educational system has been recognized as one of the most important agents of the socialization strategy in the existing literature. This particularly applies to the school-textbooks. Accordingly, the present study has employed the method of content analysis in order to investigate how the issues related to citizenship have been represented in the school-textbooks. This study is based on 13 school-textbooks used in the levels of intermediate and high schools in the educational year 2011-2012. In this study, the issues related to citizenship have been classified into two major categories: citizenship rights and citizenship obligations. The underlying conclusion of this study is that the former has been less represented than the latter. This means that the representation of citizenship obligations is twice greater than the representation of citizenship rights in the school-textbooks of this analysis.
    Keywords: Citizenship, rights, obligations, educational system, school, textbooks, Iran
  • Ezatollah Ahmadi *, Samad Adlipour, S. Ahmad Mirmohammad Tabar Pages 151-175
    This paper presents research-based evidence to examine the association between life style and women’s dress codes, that is, hijab, from a sociological perspective. The examination includes 400 females aged 15-64 years old. This study has been conducted in Tabriz City in 2013. On the basis of the results of this study, the underlying conclusion indicates that the tendency towards the type of dress codes among the females is significantly associated with their attitudes towards life style: the more modern the latter, the more liberal the former. This suggests that, on the one hand, those who have more traditional attitudes towards life style are more likely to accept a fully-covered type of hijab for women. On the other hand, a moderate type of hijab is more likely to be accepted by those holding liberal attitudes towards life style.
    Keywords: Life style, tendency towards Hijab, management body, domestic, foreign media