فهرست مطالب

زبان فارسی و گویش های ایرانی - پیاپی 2 (پاییز و زمستان 1395)

نشریه زبان فارسی و گویش های ایرانی
پیاپی 2 (پاییز و زمستان 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/12/25
  • تعداد عناوین: 9
|
  • مقاله پژوهشی
  • محمدعلی خزانه دار لو، بهروز سلطانی صفحات 7-28
    بررسی، مقابله و تعیین میزان صحت، اصالت و ارجحیت نسخ در نسخه شناسی تطبیقی از چالش های اصلی مصححان است که گاه به دلیل فرایند طولانی مقابله و دشواری جمع بندی نهایی معیارها به تساهل می انجامد. تحلیل سلسله مراتبی، با استفاده از تکنیک های ریاضی و روان شناسی می تواند مصحح را در تصمیم گیری های چندمعیاره و رسیدن به منطقی ترین هدف یاری برساند. این پژوهش با نرم افزار Expert choice11به بررسی نسخه بدل های چهارگانه تصحیح نفثه المصدور زیدری نسوی می پردازد. معیارها از توصیه های بنگل و گریس باخ و براساس دسته بندی نسخه بدل های تصحیح یزدگردی، و مقیاس ها و مقایسه های زوجی براساس نظریات کارشناسی بنگل و گریس باخ و معیارهای آنها تنظیم شده است. بررسی ها نشان می دهد که نسخ چهارگانه این تصحیح، حداقل از دو منشا متفاوت مشتق شده و تحلیل های سلسله مراتبی اکسپرت چویس ارجحیت نسخه «سی» را نسبت به سه نسخه دیگر نشان می دهد. با در نظرگرفتن احتمال خویشاوندی نسخه های «هت»، «کر» و «می»، خوانش هایی که براساس اجماع این نسخ گزینش شده اند تردیدآمیزند.
    کلیدواژگان: فرایند تحلیل سلسله مراتبی، تصحیح متون، نسخه شناسی تطبیقی، نفثه المصدور، نسخه بدل
  • بشیر جم صفحات 29-42
    اختصارسازی از فرایندهای مهم واژه سازی است که در آن یک یا چند نویسه جانشین چند واژه یا یک عبارت طولانی می شود. به طورکلی به لحاظ شیوه تلفظ دو نوع اختصار وجود دارد؛ اختصارهای الفبایی که نویسه های آن تک تک تلفظ می شود، و سرنام ها که حروف آن به صورت یک واژه ادا می شود. هدف این پژوهش معرفی و تحلیل چگونگی تشکیل سرنام های دوسطحی است که ساز و کار ویژه و نوینی از واژه سازی در زبان فارسی ایجاد کرده و کاربردش در سازمان ها و نهادهای اجتماعی باب شده و رو به افزایش است. این سرنام ها افزون بر اختصار بودن واژه اند و گویای هدف و پیام آن سازمان ها. از این رو، این نوع اختصار، معنی را در دو سطح بیان می کند؛ به عنوان یک سرنام و به عنوان یک واژه موجود و معمولی زبان. هدف این پژوهش این است که نشان دهد فرایند تشکیل سرنام های دوسطحی که موجب یکسان شدن صورت نوشتاری و تلفظ یک واژه موجود و یک سرنام می گردد نوعی افزایش معنایی به صورت «چندمعنایی» است.
    کلیدواژگان: نشانه های اختصاری، سرواژه، سرنام، سرنام دوسطحی، چندمعنایی
  • چنگیز مولایی صفحات 43-65
    دستگاه فعل در گویش کلاسوری مختصات و ویژگی هایی دارد که آن را در تقابل با زبان فارسی و دیگر گویش های جنوب غربی ایران قرار می دهد. حتی در مواردی آن را از برخی از گویش های هم خانواده خود، نظیر هرزنی، تالشی، تاکستانی، چالی، اشتهاردی، سگزاری، خیارجی و... که گروه زبان های شمال غربی ایران را تشکیل می دهند و احتمالا جملگی از آذری باستان منشعب شده اند، متمایز می کند. برخی از این ویژگی ها که در بررسی های زبانی اهمیتی خاص دارند عبارت اند از: زوال تدریجی ماده مضارع و بنای اغلب صیغه های مشتق از آن از ماده ماضی؛ ساخت مضارع اخباری و ماضی استمراری از مصدر؛ همسانی کامل صیغه های ماضی مطلق و ماضی نقلی لازم و تمایز این دو فعل از جایگاه تکیه؛ کاربرد صفت فاعلی به عنوان ماده آینده و دیگر مختصات و ویژگی هایی که در مقاله حاضر به تفصیل به آنها خواهیم پرداخت.
    کلیدواژگان: گویش های ایرانی، آذری باستان، گویش های شمال غربی، گویش کلاسوری، ساختمان فعل
  • جبار میلانی، غلامحسین کریمی دوستان صفحات 67-91
    پژوهشگران به مطالعه ساختار موضوعی افعال دومفعولی در زبان های ایرانی با رویکردهای نوین
    زبان شناسی کمتر پرداخته اند. در کردی هورامی دو دسته از افعال دومفعولی اصلی و ساخت های دومفعولی فرعی وجود دارد. در این پژوهش ساختار موضوعی افعال دومفعولی اصلی از نظر مقوله بندی، آرایش نحوی و بازنمایی معنایی بررسی می شوند. این افعال براساس شواهد نحوی، ساخت واژی و معنایی به دو گروه افعال انتقال مالکیت و افعال انتقال مکانی طبقه بندی و توصیف
    می گردد. سپس، نمونه ای از هر گروه در چارچوب رویکرد برنامه کمینه گرایی/ صرف توزیعی (MP/DM) تحلیل می شود. این مطالعه به اصلاح مقوله الحاقی پایین پیلکانن (2008) برای تبیین ساختار نحوی و سایر ویژگی های هورامی در رویکرد مذکور می پردازد و شباهت ها و تفاوت های ساختار موضوعی آن دو را از لحاظ مقوله بندی، آرایش نحوی و بازنمایی معنایی به خوبی تبیین می نماید.
    کلیدواژگان: کردی هورامی، افعال دومفعولی، مقوله بندی، آرایش نحوی، بازنمایی معنایی
  • عباسعلی آهنگر، ابراهیم مرادی صفحات 93-115
    لیبر برای دسته بندی عناصر واژی هفت ذره معنایی («ماده»، «پویا»، «وجرا» (وضع/ جایگاه رویدادی استنباطی)، «مکان»، «مقید»، «ساختمند» و «درجه پذیر») و یک اصل به نام اصل هم نمایگی ارائه کرده است. در این نظریه هر عنصر واژی یک اسکلت معنایی (مرکب از یک/ چند مولفه معنایی و یک/ چند موضوع) و یک بدنه معنایی (مجموعه اطلاعات گویشور درباره آن عنصر واژی) دارد. اصل هم نمایگی موضوع های عناصر را به هم گره می زند و عنصری مرکب یا اشتقاق به دست می دهد. هدف این پژوهش بررسی و دسته بندی اجزای کلام زبان فارسی برپایه نظریه معنایی لیبر است. این پژوهش به پیروی از لیبر برپایه مولفه های «ماده» و «پویا» مقوله معنایی ماده/ شیء/ جوهر در زبان فارسی را به چهار گروه و برپایه مولفه های «پویا»، «وجرا» و «مکان» مقوله معنایی موقعیت را به شش گروه و برپایه مولفه های «وجرا» و «مکان» مقوله معنایی روابط را به چهار گروه دسته بندی می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که در زبان فارسی نیز مقولات نحوی متفاوت، برای نمونه، فعل و حرف اضافه یا اسم و فعل دارای مولفه های معنایی مشترک هستند و دسته بندی معنایی نظریه لیبر را تایید می کنند.
    کلیدواژگان: اجزای کلام، اسکلت معنایی، بدنه معنایی، مولفه معنایی، مقوله معنایی
  • مهرداد نغزگوی کهن صفحات 117-137
    هدف این تحقیق شناسایی انواع ساخت های مالکیت در گویش تالشی براساس چارچوب رده شناختی آیکنوالد (2013) است. غالبا مواد تالشی مرکزی و جنوبی بررسی شده گرچه گاه به خصوصیات ساخت های مالکیت در تالشی شمالی نیز اشاره گردیده است. داده ها نشان دهنده استفاده از چهار راهکار هم جواری، نشانه گذاری مالک، نشانه گذاری مملوک، و بالاخره نشانه گذاری مالک و مملوک برای رمزگذاری «مالکیت اسمی» است. نکته جالب در تالشی معتبر بودن شمار برای نشانه گذاری مالک است؛ حالت نمای -i به مالک مفرد و حالت نمای -un به مالک جمع متصل می گردد. مشخصه دیگر این زبان، وجود شش ضمیر ملکی متمایز است که می تواند جایگزین مالک یا مالکان در مالکیت اسمی شود. در تالشی، ساخت های موجود در «مالکیت محمولی» نیز بسیار متنوع است. به طورکلی، در نمایش این نوع مالکیت از ساخت وجودی و ساخت ملکی ربطی استفاده می شود. نکته جالب دیگر استفاده از پس اضافه/ پی بست râ بعد از مالک در بسیاری از این ساخت هاست. این نشانه مانند سایر پس اضافه ها در این گویش موجب اعطای حالت غیرفاعلی به اسم قبلی (مالک) می شود.
    کلیدواژگان: مالکیت، مالکیت اسمی، مالکیت محمولی، رده شناسی تالشی
  • فرشته آلیانی، فیروز فاضلی صفحات 139-161
    دوبیتی، شعر عامیانه چهارمصرعی، متداول ترین قالب شعری ایرانیان است و آن را بازمانده شعر هجایی دوره ساسانی می دانند. دوبیتی از دیرباز با موسیقی همراه بوده است و این نیز از قدمت آن حکایت دارد. به دوبیتی فهلویات نیز گفته اند. دوبیتی زبانی عامه فهم، وزنی ساده و ساختاری روان دارد و با احساس، اندیشه و زندگی اقوام گره خورده است. از این رو، با بررسی دوبیتی های هر قومی می توان به فضای فکری، روحی، واژگانی و زبانی آن قوم پی برد. در این مقاله، بیست وچهار دوبیتی از مجموعه چهارصد دوبیتی جمع آوری شده بخشی از قوم تالش را از نظر زیبا شناختی، زبانی و محتوایی بررسی می کنیم. این دوبیتی ها نماینده تمامی دوبیتی های جمع آوری شده اند. اغلب دوبیتی ها دست مایه موسیقی و آواز بوده اند، از نظر زبانی متحول شده اند، و واژه ها و ترکیب های قدیمی کمتر در آنها دیده می شود.
    کلیدواژگان: شعر عامیانه، دوبیتی، موسیقی، ترانه، تالشی جنوبی
  • راحله ایزدی فر صفحات 163-178
    تاتی رودبار از گویش های تاتی است که در بخش هایی از شهرستان رودبار در استان گیلان تکلم می شود. استیلو تاتی رودبار را در گروه تاتیک قرار داده که تمام گویش های تاتی، تالشی، وفسی، الویری و ویدری را در بر می گیرد اما آنها را در حال تغییر به زبان گیلکی، از گروه زبان های کرانه جنوبی دریای خزر دانسته است. در این مقاله با ذکر شواهدی از ویژگی های صرفی و نحوی تاتی رودبار، تفاوت های این گویش با دیگر گویش های تاتی و علت تغییر کنونی آن به نفع گویش گیلکی مورد بررسی قرار گرفته است. از میان گونه های تاتی رودبار، گونه جوبنی برای تحقیق انتخاب شده است. روستای جوبن در دهستان رستم آباد جنوبی در بخش مرکزی شهرستان رودبار در استان گیلان قرار دارد. بررسی داده ها نشان می دهد که این گونه در صرف و نحو با دیگر گونه های تاتی متفاوت است.
    کلیدواژگان: تاتی، رودباری، جوبنی، گیلکی، تماس زبانی، تغییر زبانی
  • ندا هدایت صفحات 179-198
    توالی های غالب در گویش تاتی دهستان گیفان خراسان شمالی که اساسا گونه ای مفعولی فعلی است، و هم بستگی این توالی ها و ترتیب مفعول و فعل براساس دیدگاه های درایر به سادگی تبیین شدنی نیست. به عبارت دیگر، با توجه به نتایج کلی به دست آمده از بررسی های درایر، گویش گیفانی در مورد هم بستگی در چهار توالی، به جز توالی موصوف صفت مانند اقلیت زبانی موجود در نمونه آماری درایر عمل می کند که نسبت به زبان هایی که ارتباط معنی دار بین توالی های مطرح شده و توالی فعل و مفعول را اثبات می کنند، درصد کمتری دارند. از طرفی چون برخی از این توالی ها به صورت های مختلف و آزادانه در تاتی گیفان به کار می روند، هم بستگی ممکن بین آنها و ترتیب مفعول و فعل نیز که خود به دو صورت بنیادی مفعول، فعل و غیربنیادی فعل، مفعول کاربرد دارد تا حدی نسبی است. به طورکلی به نظر می رسد به دلیل تنوع در ترتیب فعل و مفعول در این گویش شاهد تنوع در دیگر توالی های هسته و وابسته مربوط به آن نیز هستیم.
    کلیدواژگان: توالی مفعول فعل، رده شناسی، تاتی گیفان، توالی واژه، هم بستگی توالی ها