فهرست مطالب

نقد و نظریه ادبی - پیاپی 1 (بهار و تابستان 1395)

نشریه نقد و نظریه ادبی
پیاپی 1 (بهار و تابستان 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/05/27
  • تعداد عناوین: 8
|
  • سخن آغازین
  • بهزاد برکت صفحات 5-7
    نشریه حاضر که یکی از دو نشریه برآمده از نشریه علمی-پژوهشی ادب پژوهی است مطابق عنوان قرار است که در خدمت اعتلای فرهنگ نقد و نظریه ادبی در ایران باشد.
    برای ما بنمایه نقد و نظریه ادبی رفتاری سازمند، عقلانی و بدیع به متن ادبی است که برخوردار از یک مبنای نظری دقیق، روشی حساب شده، نگاهی روشن، عمیق، و برآمده از جریان
    بررسی های ارجمند متون ادبی باشد. بر این اساس، هر گونه تلاشی در عرصه نقد و نظریه ادبی ویژگی های زیر را دارد:- سازمند است، یعنی قواعدی دارد و از انتظامی تبعیت می کند. بنابر این، استناد به سلایق فردی و یا انتظام گریزی پذیرفته نیست، هرچند که رعایت قواعد به معنای کلیشه سازی و کلیشه پردازی نیست.
    - عقلانی است یعنی نوعی منطق عقلی را دنبال می کند و به بهانه نسبت ادبیات با احساس، بر مدار احساسات نمی گردد، هرچند برای ما منطق عقلی می تواند تداوم منطق حسی باشد.
    - از یک چارچوب یا دست کم یک مبنای نظری برخوردار است. نظریه های ادبی تبلور آزمون و خطاهای نظری در میدان عمل ادبیات اند و نمی توان به آنها بی اعتنا بود، اما می توان نگاهی سطحی به آنها داشت، آنها را دست آموز و ابتر کرد و حتی چنان غیر فنی و ساده سازانه به آنها برخورد کرد که علت وجودی شان را از دست بدهند.
    - روشمند است. بنا به قاعده هر نظریه ادبی متضمن نوعی روش است و به این اعتبار، به نحوی آشکار یا پنهان، روش شناسی خود را به همراه دارد، با این حال بیان دو نکته در اینجا لازم است: اول آنکه هر خوانش کم مایه از نظریه، نقش روش را از میان می برد، دوم آنکه روشمندی تالی نظریه پردازی نیست و بسا روش هایی که مستلزم فرا روی از نظریه های تعریف شده باشند.
    - مستند به یک جریان ادبی و فرهنگی است. امروز دیگر این یک واقعیت پذیرفته است که هر متن نهایتا یک بینامتن است، یعنی قرائتی که به مقتضای زمان و مکان و در حدود خلاقیت و
    توانایی های نویسنده، بر بستر یک گذشته ادبی شکل می گیرد. از این رو هر نوشته ای در حوزه ادبیات به گونه ای این موجودیت بینامتنی را نشان می دهد و نمی تواند داعیه قائم به ذات بودن داشته باشد، اگرچه بسیاری هنوز این داعیه را به معنای بدعت می گیرند.
    - نگاهی روشن به موضوع بحث دارد. رسیدن به این نگاه کار ساده ای نیست و به وضوح نمایش اشراف به موارد مورد بررسی است. در عین حال، نگاه روشن به امور، انکار ژرف نگری نیست، می توان نگاهی شفاف اما عمیق داشت.
    - از بیان غامض، دشوارگویی و پرگویی به دور است. این خصیصه ای است که همزاد روشن بینی است. دشوارنویسی عموما ریشه در ادراک سطحی از موضوع بحث دارد، با این حال کم نیست مواردی که نویسنده ای مسلط و محیط بر موضوع، زبان را سهل انگارانه به کار می گیرد.
    - از گونه ای و میزانی از بدعت و نوآوری برخوردار است و به سخن معمول، به نحوی حرف تازه ای می زند. و به راستی که این بدعت، در زمانه ما، چه گوهر کمیابی است.
    این ویژگی ها که بر شمردیم، البته بیان یک خواست حداکثری است، و اگر بخواهیم «واقعی» سخن بگوییم، جمع آنها در یک مقاله آرزویی محال یا دست کم دیریاب است. اما به نظر می رسد که در این میان، ادراک ما از واقعیت هم ملاک باشد و اگر «واقعیت» را طوری تعریف کنیم که نسبتی با آرمان ها و آرزوهای ما داشته باشد، بی شک امر واقعی را به امر موجود فرو نمی کاهیم، بلکه
    می کوشیم تا امر موجود به مرتبه امر واقعی ارتقا یابد و آرزوهای محال ممکن شود.
    ما به استناد چنین دیدگاهی، و چنین تعریفی از واقعیت، برای آماده سازی شماره اول نشریه، نزدیک به هزار مقاله رسیده به دفتر مجله را خواندیم و به دست داوری سپردیم، و به پشتوانه کاری جمعی و شبانه روزی تلاش کردیم تا در حد امکان کیفیت کار را حفظ کنیم، و سر انجام به هفت مقاله رسیدیم که امیدواریم فاصله چندانی به معیارهای ما نداشته باشند.
    متاسفانه فضای موجود نقد و نظریه در ایران، به رغم کثرت مقالات منتشر شده، جریانی بالنده و بدیع نیست و خبر از شکوفایی، خلاقیت و آینده نگری نمی دهد. نیاز به چاپ مقاله برای جامعه دانشگاهی به فعالیتی سرنوشت ساز بدل شده و نتیجه بلافصل آن فرایندی است که آبرومندانه ترین نام آن «مقاله سازی» است. این وضع، کم و بیش، حتی گریبان برجسته ترین اندیشمندان ما در حوزه علوم انسانی را گرفته است، به نحوی که میزان مقالات موثر این افراد در مجلات دانشگاهی رو به کاهش است و ترجیح می دهند نوشته های اثرگذار خود را در حوزه عمومی مطرح کنند.
    جدا از این معضل عمومی فضای دانشگاهی در ایران، در حوزه نقد و نظریه ادبی به طور خاص، فاصله میان جریان های نظریه ادبی در غرب و ایران کم نیست. با فرض اینکه نظریه های ادبی نوعا وارداتی اند، راهی نیست جز آنکه گفتگویی مستمر را با آنها سامان دهیم. این گفتگو البته آغاز شده است و دستاوردهای گاه قابل توجهی نیز داشته است اما این راهی طولانی و پر فراز و نشیب است و به نظر می رسد در شرایط کنونی، به سبب مجموعه ای از شرایط خرد و کلان علمی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، در یک دوره رکود به سر می بریم.
    با این همه این اندک که گفتیم، اگرچه تنها گوشه ای از آسیب شناسی وضع موجود است، شرح مصیبت نیست که بخواهد دستمایه نومیدی باشد. از اولین اسباب اهل فکر بودن روحیه امید و تلاشگری در شرایط سخت است. شاید گروهی از خوانندگان محترم، سیاست نشریه نقد و نظریه ادبی را با توجه به ویژگی هایی که بر شمردیم سخت گیرانه بپندارند، یا آن را بی اعتنایی به
    واقعیت های موجود به حساب آورند، اما گردانندگان این نشریه، به دور از هرگونه خام اندیشی و خیالبافی، و بدون کمترین ادعایی، صرفا به استناد تجربه سالها حضورشان در عرصه نقد و نظریه ادبی در ایران، می کوشند با اشتیاق تام، اعتقاد راسخ و تلاش مستمر، نشریه ای را سامان دهند که در جهت تحقق ارزشها و آرمانهایی باشد که چندین دهه برای به ثمر رسیدنشان تلاش کرده ایم. ما عمیقا باور داریم که شان و جایگاه دردمندان اهل نظر در عرصه نظریه ادبی به جد چنین تلاشی را طلب می کند. تا حکم تقدیر چه باشد و فرهنگمداران این قوم، در این راه، به چه میزان یاری رسان ما باشند.
  • مقاله پژوهشی
  • امیرعلی نجومیان* صفحات 9-22
    مقاله حاضر بازنمایی سبک زندگی مهاجر را در اثری ادبی با استفاده از طرح مدلی نظری که از آمیختگی اندیشه پدیدارشناسی و نشانه شناسی ابداع شده است، تحلیل می کند. پس از معرفی مدل نظری نشانه - پدیدارشناسی، تعریفی نو از «سبک زندگی» طرح می شود که در نسبت «التفاتی» سوژه با ابژه ها و کنش ها شکل می گیرد و از این رهگذر به هر یک از دو سوی تبادل، دلالت، ارزش و هویت می بخشد. بر این اساس، الگوی معرفی شده در این مقاله برای تحلیل سبک زندگی به چهار کنش تفاوت، همسانی، پیوند و ترجمه اشاره می کند. در ادامه، این چهار کنش با تحلیلی نشانه-پدیدارشناختی در مجموعه داستان های کوتاه جومپا لاهیری با عنوان مترجم دردها پی گرفته می شود. در پایان این نتیجه پیشنهاد می شود که مهاجر در ارتباط تعاملی یا پدیدارشناختی با دیگران و ابژه های اطراف خود سبک های زندگی متفاوتی را تجربه می کند. او هم تمایز خود را با دیگری به واسطه حفظ سبک زندگی سرزمین مادری تثبیت می کند، هم کوشش می کند با دیگری با تقلید سبک زندگی میزبان همسان شود، هم با دیگری آمیخته می شود و سبک زندگی هیبرید می آفریند و هویتی پیوندخورده می سازد و از همه مهمتر، با عبور و گذر دائم میان دلالت های سبک های زندگی سرزمین های مادر و میزبان، هویت های خود را مرتب ترجمه می کند.
    کلیدواژگان: سبک زندگی، مهاجرت، نشانه شناسی، پدیدارشناسی، جومپا لاهیری، مترجم دردها
  • مسعود آلگونه جونقانی* صفحات 23-47
    اومبرتو اکو با الهام از نگرش های زبان شناختی یلمسلف و تاثیرپذیری از پرس در باب وجه تفسیری نشانه، که حاصل تاملات وی در باب معناپردازی نامحدود است، کوشیده است با تکیه بر روش شناسی ساختگرا و پراگماتیسم آمریکایی نظرات بدیعی در باب چگونگی تاویل متن به دست دهد. او با طرح موضوع «بنیان های نشانه شناختی تاویل» نشان می دهد که تاویل به مثابه امری تلقی می شود که از تعامل خواننده و متن شکل می گیرد؛ به همین دلیل تاویل الزاما در محدوده نیت مولف باقی نمی ماند و از آن فراتر می رود. بر این اساس مقاله حاضر می کوشد ضمن بررسی خاستگاه های نظری اندیشه اکو، استدلال های وی را در این باره بررسی و تحلیل کند. در این بررسی مشخص می شود که تاویل اصیل[1] در برابر تاویل نابه هنجار[2]- که اساسا مستلزم خوانشی سوژه محور است- ناشی از نوعی آزادی در عین محدودیت است؛ به بیانی سرراست تر، متن بر اساس قابلیت های نشانه شناختی خود، خواننده را در مسیرهای مشخصی از جریان تاویل پیش می برد؛ مسیرهایی که می توان با مطالعه نشانه شناختی اثر آن ها را پیش بینی و تبیین کرد.
    کلیدواژگان: اومبرتو اکو، نشانه شناسی، تاویل، رانش تفسیری، گشودگی اثر، دیالکتیک متن و خواننده
  • مهدی نجف زاده*، سید مرتضی حافظی صفحات 49-74
    درک رابطه متقابل تاریخ و ادبیات از دیرباز مدنظر بزرگان عرصه سخنوری بوده است. رد این رابطه را می توان در نوشتارهای افلاطون و ارسطو یافت. از 1980 با پیدایش نو تاریخ گرایی دو بودگی بین تاریخ و ادبیات که از زمان ارسطو به بعد شیوه غالب اندیشه بوده، فروریخت و با نظریات هایدن وایت و گرین بلات که از منظری متفاوت به تاریخ و ادبیات می نگریستند پیوند دوسویه این دو مطرح شد. هایدن وایت از سکوی زبان به تاریخ می نگرد و اعتقاد دارد واقعیت تاریخی همیشه از طریق روایت هایی ساخته می شوند که آنها را تاریخ دانان برساخته اند. برای گرین بلات متون ادبی ابزار قدرت هستند که قابلیت های لازم را برای نمایش کنش های اعمال قدرت و نیز مقاومت در برابر قدرت به آنها می دهد. در برابر خوانی تاریخ و ادبیات، نو تاریخ گرایی، روابط مربوط به قدرت را به عنوان مهم ترین زمینه هر متن قلمداد می کند و به متن ادبی به عنوان فضایی برای نمایش روابط مربوط به قدرت و تعامل گفتمان های مختلف می نگرد. از این منظر نقد ادبی جدید افقی جدید فراروی متون سیاسی قرار می دهد به نحوی که برای تحلیل قدرت سیاسی می توان از ابزارهای نقد ادبی همچون استعاره، مجاز، کنایه، آیرونی و همچنین شگردها و تمهیدات روایی سود جست.
    کلیدواژگان: تاریخ، ادبیات، سیاست، فراتاریخ، نقد ادبی مدرن
  • ساره زیرک* صفحات 75-92
    عواطف می توانند باعث پیوست یا گسست گفتمان شوند. سازوکار وجوه حسی و عاطفی در داستان تراژیک حسنک وزیر در تاریخ بیهقی، به شکست گفتمانی منجر می شود. در مقاله حاضر بر اساس روش تحلیل گفتمان مبتنی بر پدیدارشناسی حواس و عواطف می کوشیم این نکته را آشکار سازیم که زیرساخت عاطفی تعیین کننده و تمایزبخش در داستان حسنک وزیر از «تحقیر اجتماعی و بیناسوژگانی» نشات می گیرد که شخصیت منفی عاطفی داستان (بوسهل) تجربه می کند و به عواطفی چون «تشفی، تعصب و انتقام» می انجامد که وجه تشفی گرانه آن حتی پس از انتقام جریان دارد. شدت وجه عاطفی از سوی این کنشگر منفی در راستای ارائه یک گزاره کلی ناظر به کنش سیاسی خردگرایانه است؛ در عین حال، وجه عقلایی داستان بر شخصیت خردگرا و پیچیده داستان (سلطان مسعود غزنوی) استوار است که گزاره های عقلایی را در متن تولید می کند اما به لحاظ اشتراک در تحقیر سوژگانی با بوسهل پیوند و با حسنک گسست گفتمانی می یابد و از این رو این شخصیت خردگرا علیرغم تعیین کننده بودن و برخورداری از قدرت اصلی در تعیین سرنوشت گفتمان، در لایه دوم پیرنگ قرار می گیرد
    کلیدواژگان: عاطفه، گفتمان، انسداد گفتمانی، تراژدی، داستان حسنک وزیر
  • نرگس مرادی*، علی تسلیمی، محمدعلی خزانه دارلو صفحات 93-115
    یکی از پرکاربردترین رویکردهای نظریه ادبی معاصر، نقد روان کاوانه است. با کاربرد این نظریه در خوانش متون ادبی، می توان به لایه های زیرین آثار ادبی پی برد. این نوشتار، با بهره گیری از مفاهیم بنیادی نظریه روان کاوی ژاک لکان، روان کاو نو فرویدی، کاربرد این مفاهیم را در شعر معروف «مرگ ناصری» شاملو نشان می دهد. ابتدا برای رسیدن به هدف مقاله، چارچوب روان کاوانه لکان توضیح داده می شود که در بردارنده مفاهیمی چون امرخیالی، امر نمادین، امر واقعی، ابژه دیگری کوچک و دیگری بزرگ است. سپس با کمک این مفاهیم، شعر«مرگ ناصری» شاملو به منظور دستیابی به لایه های پیچیده و مباحث ضمنی، نقد و تحلیل می شود. عیسی در ناصره متولد شد، از این رو شاملو او را ناصری می نامد. ناصری کسی است که می خواهد با گسترش رحم خود، جامعه را در جهت دیگری بزرگ نجات بخشد. این ویژگی در امر نمادین رخ می دهد، اما معمولا رحم و دوست داشتن بعد از دنیای خیالی اتفاق نمی افتد. این بررسی، نوعی تحلیل متنی برای شناخت هرچه بیشتر لایه های ضمنی و پنهان شعر را به دست می دهد.
    کلیدواژگان: دیگری بزرگ، نظم سه گانه لکان، ابژه، مرگ ناصری، شاملو
  • فرهاد دعوت خواه*، محمد امین صراحی، بهزاد برکت صفحات 117-137
    چگونه زمان گریزان، ناملموس و پنهان را در روایت داستانی تجربه ‏می‏کنیم؟ در این مقاله، از منظر معنی شناسی شناختی، شیوه مفهوم سازی زمان در قلمروی زبان شناسایی می گردد و پس از بازتعریف روایت از نگاه متمایز شناختی و آگاهی از نقش زمان در روایت داستانی، سازوکار عنصر زمان در رمان چشم هایش از بزرگ علوی مورد مطالعه قرار می گیرد. در بین جنبه های گوناگون زمان در روایت، در این اثر، ساختار زمان براساس رویدادهای داستان و نحوه پیوندخوردن این رویدادها در زنجیره زمان مورد توجه است. با اتکا به نظریه فضاهای ذهنی و گونه متاخر آن یعنی آمیختگی مفهومی به بررسی این دو مساله در رمان یادشده می پردازیم. نتیجه به دست آمده از اعمال این دو نظریه معناشناختی بر روایت داستانی این است که فضاهای روایی در یک مسیر زمانی براساس سه عنصر زاویه دید، کانون و رویداد ساختارمی یابند و هر یک از این فضاها بر پایه اجزای درونی خود و با توجه به الگویی مفهومی به یکدیگر پیوند می خورند و زنجیره رویدادهای داستان را شکل می دهند. بدین سان، این مقاله درصدد تبیین نحوه ساخت و پیدایش معنا، در سطح گفتمان است.
    کلیدواژگان: زمان، نظریه معاصر استعاره، نظریه فضاهای ذهنی، نظریه آمیختگی مفهومی، بزرگ علوی
  • فرزانه حیدری، محبوبه خراسانی*، فریدون وحیدا صفحات 139-161
    نمایشنامه چهارصندوق نوشته بهرام بیضایی با درون مایه سیاسی _ اجتماعی در دهه چهل یکی از مناسب ترین نمونه های آثار این نمایشنامه نویس برای نقد جامعه شناختی ادبیات است. نقد جامعه شناختی ادبیات با ایجاد پیوند میان اثر ادبی و جامعه توانسته جایگاه و اهمیت خود را در میان انواع نقد نشان دهد و در حال حاضر یکی از روش های سودمند و کاربردی در بررسی آثار هنری به شمار می رود. روش مورد استفاده در این نوشتار روش ساختگرای تکوینی لوسین گلدمن است که ارکان و اصولی قابل ارتباط و تعمیم پذیر دارد. با بهره گیری از این روش، نمایشنامه براساس شخصیت ها که هر کدام نماینده طبقه ای خاص از مردم جامعه هستند، تحلیل شده و نهایتا مشخص می شود که چگونه بهرام بیضایی با نگاه موشکافانه، دریافت خود را از حوادث اجتماعی و سیاسی که در بستر تاریخ معاصر در جریان است، در قالب یک اثر هنری متعهد و جهت بخش به مخاطب ارائه می دهد و در نقش منتقد اجتماعی باعث گسترش آگاهی جمعی می گردد.
    کلیدواژگان: نقد جامعه شناختی ادبیات، طبقات اجتماعی، بهرام بیضایی، نمایشنامه چهارصندوق
|
  • Amir Ali Nojoumian* Pages 9-22
    Employing a theoretical model that combines elements from phenomenology and smiotics, the present article analyzes the respresntation of the immigrant’s life style in a literary work. After introducing the semio-phenomenological model, a new definition is proposed for “life style”, which is formed in the “intentional” relation between the subject, on the one hand, and objects and actions, on the other, and, thus, imparts signification, value and identity to both sides of the exchange. Accordingly, in order to analyze the life style, the proposed model points to the following four actions: difference, similarity, connection and translation. Next, via a semio-phenomenological analysis, these four actions are traced in Jhumpa Lahiri’s collection of short stories Interpreter of Maladies. Finally, it is concluded that in the inteactive or phenomenological relation to others and objects surrounding him/her, the immigrant experiences different life styles. He/She establishes his/her difference from the other by virtue of preserving the life style in his/her homeland; yet, at the same time, by imitating the host country’s life style, he/she attempts to identify with the other, mixes with the other, creates a hybrid life style and makes an engrafted identity. Most importantly, contitnually passing through the significations of the homeland’s and host country’s life styles, the immigrant repeatedly translates his/her own identities.
    Keywords: Life style, Immigration, Semiotics, Phenomenology, Jhumpa Lahiri, Interpreter of Maladies
  • Masoud Algouneh Jouneghani Pages 23-47
    Inspired by Hjelmslev’s linguistic insights, and influenced by Peirce’s work on the interpretive dimension of the sign, which is the outcome of his contemplations on unlimited semiosis, Umberto Eco has tried to put forward innovative ideas on the ways in which the interpretation of the text takes place. Drawing on structuralist methodology and American pragmatism, Eco offers a semiotic foundation for interpretation and, consequently, shows that interpretation is the result of the reader’s interaction with the text. Therefore, interpretation is by no means restricted to intentio auctoris (the author’s intention), and moves beyond such limitations. This article attempts to examine the theoretical origins of Eco’s thought as well as the arguments deriving from these origins. It demonstrates that, in contrast to ‘aberrant interpretation’, which requires a subject-oriented reading, ‘authentic interpretation’ results from the reader’s restricted freedom. In other words, thanks to its semiotic possibilities, the text forces the reader to move in certain interpretive directions which could be predicted and explicated through the semiotic analysis of the text.
    Keywords: Umberto Eco, Semiotics, Interpretation, Hermetic Drift, Openness, Dialectics of Text, Reader
  • Mehdi Najafzadeh *, Seyyed Morteza Hafezi Pages 49-74
    Understanding the mutual relationship between history and literature has always been significant for men of letters. This relationship can be traced back to the writings of Plato and Aristotle. With the emergence of New Historicism in the 1980s, the duality between history and literature, which was the dominant mode of thought since Aristotle, collapsed and with the theories of Hayden White and Greenblatt, who viewed history and literature in a new light, the reciprocal relation of the two was proposed. Hayden White looks at history through the lens of language and believes that historical facts are made through narratives constructed by historians. To Greenblatt, literary texts are tools of power and this gives them the capacity to display the acts of imposing power and resisting it. Connecting history and literature, New Historicism holds power relations as the most important background to a text and regards the literary text as a space for the manifestation of power and the interaction of different discourses. Thus, modern literary criticism puts political texts in a new perspective which allows for political power to be analyzed by means of the tools of literary criticism such as metaphor, metonymy, irony and narrative techniques.
    Keywords: History, Literature, Politics, Trans, history, Modern Literary Criticism
  • Sareh Zirak* Pages 75-92
    Emotions can cause discursive connection and disjunction. The mechanism of the emotive dimension of the tragic story of “Hasank the Vizier” in Beyhaqi’s History leads to discursive failure. Adopting a discourse analytical approach, informed by the phenomenology of senses and emotions, this article demonstrates that the determining and distinguishing emotive deep structure in the story derives from the “social and intersubjective humiliation” experienced by the negative emotive character, Busahl Zuzani. This leads to emotions such as “relief, prejudice and revenge”, and the relieving aspect continues even after revenge has been taken. The intensity of the emotive dimension relating to this negative actant is in line with the presentation of a general statement on rational political action. At the same time, the rationalistic dimension of the tale is based on its rational and complex character, Sultan Masoud Ghaznavi, who produces rationalistic statements in the text but, sharing subjective humiliation, is discursively connected with Busahl, and disconnected from Hasanak. Therefore, despite being the main source of power and having a key role in determining the destiny of the discourse, this rational character is relegated to the second layer of the plot.
    Keywords: Emotion, Discourse, Discursive Blockage, Tragedy, The Story of Hassanak the Vizier
  • Narguess Moradi *, Ali Taslimi, Mohammad Ali Khazanehdarlou Pages 93-115
    Psychoanalytic criticism is one of the most widly used approaches in contemporary literary theory. Using this approach in reading literary works can help in the exploration of their deep layers. This article draws on the major notions in Lacanian psychoanalysis, and traces them in Ahmad Shamlou’s well-known poem “Death of the Nazarene”. To do so, first the Lacanian psychoanalytic framework, which includes concepts like the Imaginary order, the Symbolic order, the Real order, object petit a, and the big Other, will be explained. These concepts will, then, be applied to Shamlou’s “Death of the Nazarene” in order to reveal complex layers and present relevant arguments. Jesus was born in Nazareth and, therefore, Shamlou calls him “the Nazarene”. He is a man who, extending his mercy, wants to save the society by orienting it toward the big Other. This characteristic occurs in the Symbolic, but mercy and love usually do not happen after the imaginary world. This study offers a textual analysis for a better understnading of the poem’s implied and hidden layers.
    Keywords: The Big Other, Lacan's Tripartite Order, Object, Death of the Nazarene, Shamlou
  • Farhad Davatkhah *, Mohammad Amin Sorahi, Behzad Barekat Pages 117-137
    How do we experience elusive, intangible and concealed time in narrative fiction? This article examines the conceptualization of time in language. Redefining narrative from a cognitive perspective and explicating the function of time in fictional narratives, it studies the mechanism of time in Bozorg Alavi’s Her Eyes. Among the different aspects of time in narrative, this article considers the structure of time in relation to the events of the narrative and the way they connect with each other in a temporal chain. These two issues are discussed by having recourse to “Mental Spaces” and “Conceptual Integration” theories. Applying these two cognitive semantic theories to fictional narrative suggests that narrative spaces are structured by three elements including point of view, focus, and event. Based on their internal parts, each of these spaces, then, blends into another space and the string of events is thus built. Consequently, this article explains the construction and emergence of meaning at the level of discourse.
    Keywords: Time, Conceptual Metaphor Theory, Mental Spaces Theory, Conceptual Blending Theory, Bozorg Alavi, Her Eyes
  • Farzaneh Heidari, Mahboubeh Khorasani *, Fereydoun Vahida Pages 139-161
    With its socio-political themes, Bahram Beizaee’s play The Four Boxes, written in the 1940s, is highly amenable to the sociological approach in literary studies. Connecting society and the literary work, this approach has established itself as one of the most significant among critical approaches, and is now being employed as a useful and practical method in the analysis of artistic works. The method used in this article is Lucien Goldmann’s genetic structuralism which contains elements and principles that can be connected and generalized. Drawing on this method, we analyze the play based on its characters, each of whom represents a certain social layer. Finally, the article shows how through a committed and engaging artistic work, Beyzaee presents his deep understanding of the political and social events happening in contemporary history and, thus, expands public awareness as a social critic.
    Keywords: Sociological Approach, Bahram Beyzaee, The Four Boxes, Social Classes