آرشیو چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۰، شماره ۱۹۹۷۳
ادب و هنر
۱۰

ریشه یابی واژگان فارسی

سلیمان مختاری

جهان

«زیستن» به معنای زندگی کردن و زنده ماندن، از بن مضارع «زی» می باشد که صورت کهن تر «زی» به شکل «جی/گی» می باشد. «جی/گی» در واژه هایی چون جیوه، ژیوه، همچنین زیبق (معرب ژیوه)، و نیز گیتی، کیهان (= گیهان) به معنی هستی و عالم دیده می شود. واژه های زندگی، زنده، زی (زندگانی کن)، نیز از همین ریشه است.

آن چنان زی که بمیری برهی

نه چنان زی که بمیری برهند

سنایی

خدای عرش جهان را چنین نهاد نهاد

که گاه مردم از او شادمان و گه ناشاد

کسایی

رفت و روب

رفتن از ریشه روب به معنی دور کردن، برچیدن، مالیدن، جارو کردن، فروانداختن، می باشد. در واژه هایی چون جا+رو(ب)، پا+رو(ب)، خاکروبه، دیده می شود.

اصطبل

اصطبل دخیل از عربی است که در نهایت این واژه از لاتینی: stabulum گرفته شده است. به معنی «ایستگاه، جایگاه، محوطه، جای محصور؛ طویله، آغل» این لغت لاتینی با کلمه «ایستادن» هم ریشه است.

واژه های دیگر از این ریشه (sta) ایست (stop) می باشد و بسیاری کلمات دیگر که می توان به راحتی آن ها را تشخیص داد. مانند: (stand).

پاک

پاک از ریشه «پو pav» می باشد به معنی «پاک کردن، تصفیه کردن» و نیز پاکیزگی از همین ریشه است. (حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی)

به اندیشه پاک دل را بشست

فراوان ز هرگونه ای چاره جست

فردوسی

عیسی

عیسی نام پیامبر بزرگ ترسایان است، گمان برده شده است عیسی ریخت دگرگون شده «یسوع» باشد؛ یسوع نام این پیمبر است، که معنی «رهاننده» می باشد.

کیف

در زبان کردی «جیب» را گیفان می گویند؛ گیفان می تواند از دو پاره گیف (= کیف= جیب) + ان (پسوند) ساخته شده باشد.جیب در معنی گریبان می باشد و نیز پاره ای که بر جامه می دوزند و چیزی را در آن می نهند.