آرشیو دوشنبه ۷‌شهریور ۱۳۹۰، شماره ۲۲۴۸
صفحه آخر
۱۶

طنز کوچه...کلمه ها و ترکیب های تازه

واژه های خیابان: کفش

سعید اعتمادی

کفش: پاپوش. نوعی لباس که پوشیدنش با میزان عدالت و آزادی رابطه دارد. پابرهنه: کسی است که سیاستمداران می خواهند به او کمک کنند و از طریق کمک به او برای خودشان کارخانه تولید کفش ایجاد می کنند. پابرهنگان: جمع پابرهنه. تعداد زیادی آدم کم درآمد که مورد سوءاستفاده تعداد کمی آدم قرار می گیرند.

کفش زنانه: کفشی که اگر شبیه کفش مردانه باشد پوشیدنش اشکال ندارد. کفش پاشنه بلند زنانه: کفشی که موقع راه رفتن صدا می دهد و اعصاب را خرد می کند. چکمه زنانه با شلوار لی: یکی از مهم ترین سلاح های دشمن که باعث تبرج شده و از آن احساس ناراحتی می کنند. کفش اسپورت: یک پاپوش انقلابی که موجب تندروی در افراد شده و در آنها احساس بلندپروازی ایجاد کرده و گاهی موجب دستگیری آنها می شود. دمپایی: نوعی کفش خانگی که امکان اعمال خشونت را جز درباره سوسک ها ندارد. سوسک: موجودی زشت و مزاحم که در جاهای کثیف زندگی می کند و آلودگی های ملی را به داخل خانه می برد.

بند: وسیله یی که پاپوش را محکم در پای پابرهنگان نگه می دارد. جوراب: نوعی عنصر داخلی که امکان تحمل پاپوش را برای پابرهنگان بیشتر می کند. چطور باید مشکل پابرهنگان را حل کرد؟ برایشان پاپوش درست می کنیم. پاشنه: وسیله یی که قد افراد را بلند تر نشان داده و احساس «زیاد کوتوله بینی»را در مردم از بین می برد.

کفش در ادبیات فولکلوریک: «راه دویده، کفش دریده» (تند نروید که احتمالاکفش تان هم پاره می شود.)، «در بیابان لنگه صلاحیت کفش کهنه ممکن است فقط مورد تایید قرار بگیرد.» (نکته: همه ضرب المثل ها به انتخابات مربوط نیست.)، «پایت را توی کفش بزرگ تر نکن» (توضیح واضحات: کفش خودت را بپوش وگرنه بخاطر کردن پا توی کفش بزرگ تر برایت پاپوش می دوزند.)، «با پا بری کفش پاره می شه با سر کلاه» (نتیجه: با پا راه نرو، چون باعث ایجاد شکاف در وضع می شود.)، «کفش پینه دوز پاشنه نداره»، «کفشاش یکی نوحه می خونه یکی سینه می زنه» (ادامه داستان: با این وجود برای کشتن برادر مشایی جایزه تعیین می کند.) «بی خیال فرش، بیاتو با کفش» (احتیاط بیش از اندازه باعث شرمندگی است).

بیت

ز هر دمپایی و پاپوش فریاد که هر کفشی که بینه دل کنه یاد

بسازم چکمه یی پاشنه اش ز فولاد که هر جایی زنم، فورا کنه باد