چرا تعطیلی «چیستا»تلخ نیست
«چیستا» هم به خاطره ها پیوست. برای ما روزنامه نگاران البته به خاطره پیوستن یک نشریه امری چندان عجیب و غیرمعمول نیست. اما تعطیلی چیستای شهریاری، از جنس دیگری بود: از جنس «تعهد و احترام». چیستا بی حضور و وجود شهریاری به واقع تنها یک نام بود که می ماند: نامی که تنها و تنها به اعتبار نام بلند پرویز شهریاری در خاطره ها می ماند و ای بسا که چیستای بی شهریاری، به راهی می رفت که موردنظر و خواست استاد ما نبود. شاید از همین رو هم باشد که «پرویز ملک پور»، صاحب امتیاز و مدیرمسوول فرهیخته چیستا، حاضر شد تا نشریه اش به خاطره ها بپیوندد اما بی شهریاری به انتشار خود ادامه ندهد. چیستا برای من و به ویژه نسل پیش از من، یک ماهنامه سیاسی، اجتماعی، علمی، ادبی و هنری استثنایی بود: نشریه ای جریان ساز و تاثیر گذار که عمده مقالات و نوشته هایش را صاحبنظران و چهره های طراز اول حوزه های مختلف به تحریر درمی آوردند. چیستا نشریه ای بود با مخاطبان خاص و پروپا قرصش؛ مخاطبانی که شاید از شماره اول که در شهریور 1360 منتشر شد تا همین شماره آخر آن، مشترک آن بودند و دنبال کننده مطالب و نوشته هایش. تعطیلی هر نشریه و وداع با آن، برای افکار عمومی از یک طرف و دست اندرکاران آن نشریه از طرف دیگر عموما رویدادی است تلخ و جانکاه. در این مورد اما به نظر می رسد که یک استثنا رخ داده باشد: استثنایی که تعطیلی چیستا را شیرین جلوه گر کرده است. استثنایی از جنس تعهد، از جنس احترام و از جنس خاطره: همه و همه هم به احترام نام بلند پرویز شهریاری...