آرشیو دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲، شماره ۱۷۵۹
کتاب
۱۰

خواندن جان پیاده روها

مانی سپهری

«بنفش تر از خود با خیابان های خاموش»، عنوان تازه ترین مجموعه شعر محمدرضا اصلانی است و این در حالی است که سال ها بود که از اصلانی مجموعه شعر تازه ای منتشر نشده بود و آخرین دفتر شعر پیش از این منتشرشده اش، «سوگنامه سال های ممنوع» بود که در سال 1357 منتشر شد و «بنفش تر از خود با خیابان های خاموش»، پس از «شب های نیمکتی، روزهای باد» (1344)، «بر تفاضل دو مغرب» (1354) و «سوگنامه سال های ممنوع» (1357) چهارمین دفتر شعر او ست.

تازه ترین مجموعه شعر اصلانی حاوی نوعی دلواپسی و هراس است. دلواپسی و هراسی که تصویرهایی که اصلانی با زبان می آفریند، به آن شکل می دهد. شعر اصلانی نه بیان دغدغه های شخصی و خصوصی که پیوند فردیتی زخم خورده و نگران با زمینه ای جمعی و تاریخی است. به همین دلیل در شعر او بدن فرد به بدن شهر و خیابان و هر آنچه بیانگر زمینه ای جمعی است، پیوند می خورد و گاه هرکدام از این بدن ها انعکاس دیگری می شوند و نبض شهر در نبض فرد می زند و نبض فرد در نبض شهر، مانند این شعر: «در ناگهانی چهره به چهره نبش های کوچه به کوچه/ صدای بی هوای زخم را/ می شنوم/ و عمق نازک فاجعه را در دیوارها/ و هجوم پاها/ از شدت شرم گریزان/ یقه ای میان یقه ها/ سری میان سرها/ دستی فروپاشیده میان اقیانوس ها/ لجه تاریک همه صداها/ سکوتی میان سکوت ها/ نت کشیده بی صاحب میان خرده روزنامه ها/ خرده های پول/ خرده های غذا/ در نگاه سریع موش ها/ و خرده های برگ/ در تهدید گریزنده نبودن/ بهار را عشق کن/ و عشق را/ به بودن تهدید کن/ ای زایر آتش ها/ در خواندن جان پیاده روها.»

یا این یکی: «برگ/ چنان جوان بود و بهار/ چنان ترد/ که طرح پیر چهره از یاد گرفتم/ و به سودای پرنده ای تراویده در باد/ به کوچه زدم/ جهان از هیچ خبری خبر نداشت/ و تنها درخت بود که از انفجار دل شکوفه ای خبر می داد/ و در دل انفجار/ آفتاب/ کودکی از شوق پرپر/ کوچه لیکن/ چه بی اعتماد روی گرداند و پیچید سرد/ و من/ صدای قدم هایم فروچیدم/ تا رنگ ماشی رهگذر/ بی شک از کنار گوشم بگذرد.»

مجموعه شعر بنفش تر از خود با خیابان های خاموش را انتشارات مروارید در تعداد هزاروصد نسخه منتشر کرده است.