در ارتباط با علل اقدام به قتل شوهر از سوی زن هایی که به دلیل اختلاف با همسران شان و در پی ارتباط با مردی دیگر، دست به چنین عملی می زنند، می توان موارد گوناگونی را مطرح کرد.

1- این افراد معمولااز عواقب کار خود اطلاع ندارند و تصور می کنند خون مکتوم باقی می ماند. درحالی که اینطور نیست و مساله بالاخره بعد از سال ها هم که شده، روشن خواهد شد.

2- مساله دوم در ارتباط با جهل این افراد است. این افراد از مراتب طلاق آگاهی ندارند. از سوی دیگر به طور مداوم از سوی مردی که غیر شوهر خود با او در ارتباط هستند، تشویق به این کار می شوند و امیدوارند که تنها شریک قتل هستند.

3- مساله دیگر در استفاده از مواد روانگردان مانند شیشه است. در صورت استفاده از مواد روانگردان شخص ممکن است دچار توهم شده و دست به چنین کاری بزند.

4- مورد دیگر مربوط به مساله ایمان است. ایمان در باورهای این افراد بسیار کمرنگ و درنتیجه مشکل آفرین است.

با توجه به اینکه این گونه مسائل پیش از این هم در جامعه دیده شده، لازم است به افرادی از این دست آموزش های لازم داده شود. این افراد باید تشویق شوند که پیش از عملی کردن خود با مشاور صحبت کنند زیرا راهی که این افراد انتخاب کرده اند - یعنی قتل - یک راه انحلالی است درحالی که اگر این افراد مشکلات خود را با مشاوران مطرح کنند، مشاوران عواقب عمل آنها را برایشان بازگو کرده و همچنین مراتب طلاق را به آنها نشان می دهند. چنین زنانی که به دلیل اختلافات و ارتباط با مردی غیر از همسر، اقدام به قتل همسر خود می کنند، گمان می کنند با این کار به وصال مردی که با او ارتباط نامشروع دارند، می رسند درحالی که چنین نیست و اگر این افراد به طور قانونی برای طلاق اقدام کنند، احتمال اینکه بتوانند زندگی جدید خود را با مرد مورد علاقه شان شروع کنند، بیشتر است. البته نباید فراموش کرد که در کشور ما طلاق گرفتن برای زنان با سختی هایی همراه است. به همین دلیل لازم است که مراتب قانونی طلاق را تسهیل کنیم یا اینکه این حق از هر دو طرف گرفته شود و درنهایت به حکمیت واگذار شود. در این صورت اگر زنی نخواهد به زندگی با همسرش ادامه دهد، می تواند به طور قانونی به زندگی مشترک خود پایان دهد.