آرشیو یکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۲، شماره ۲۰۷۳۰
فرهنگ: مقاومت
۸

به مناسب چهلمین روز عروج جانباز شهید علی شکراللهی

مگذار ازگروه تو مارا جدا کنند

بهروز ساقی

دردنامه ای درقالب شعر، تقدیم به جانبازشهید”علی شکراللهی” وهمه جانبازان شهیدی که تا آخر قدرشناس دردهای مقدسشان بودند و مردانه یک عمر تابوت خویش را بردوش کشیدند.

«آنان که خاک را به نظرکیمیا کنند”

باید که عشق را به شما اقتدا کنند

بی دردهای خفته به مرداب عافیت

باید حساب خویش زمردان جدا کنند

با نردبان درد به معراج می روند

آنان که تا به صبح خدا را صدا کنند

ایوب های دهرتمامی درد خویش

با کیمیای درد تو باید دوا کنند

با کیمیای دردتو آری میسراست

مردم مس وجود بدل با طلاکنند

درد تو آیه های هدایت شود اگر

کفرجهان به قصه تو آشنا کنند

عمری به روی چرخ نشستی زپا ولی

آن سان نشستنی که ازآن قصه ها کنند

یاران دردمند تو در روز رفتنت

جاداشت محشری به عزایت به پا کنند

کل الهه های اساطیر عاقبت

باید که معبدی به مزارت بنا کنند

با همرهان عرشی گلگون کفن بگو

یاران مانده درقفست را دعا کنند

روزی که بارگاه شفاعت به پا شود

مگذار ازگروه تو مارا جدا کنند