آرشیو یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، شماره ۲۴۷۴
هنر
۱۴

برای نمایش «شب آوازهایش را می خواند»

حکایت تنهایی ما آدم ها

امین تارخ

«شب آوازهایش را می خواند»، نوشته یون فوسه که این شب ها به کارگردانی رضا گوران در نمایش خانه ایرانشهر روی صحنه می رود، یکی از نمایش هایی است که به سادگی با تماشاگر ارتباط برقرار می کند و مخاطب از همان ابتدا با پرسوناژها حس همذات پنداری دارد. در این نمایش، دو نوع تراژدی آمیخته شده اند؛ یکی تراژدی اجتماعی و دیگری تراژدی خانوادگی و نهایتا قصه ای در مقابل چشمان تماشاگر جان می گیرد که جذابیت دراماتیک بسیاری دارد. هم کشش احساسی برای ما ایجاد می کند و هم کشش عقلانی و در نهایت هم یک نگاه نقادانه بی رحمانه به کل شرایط اجتماعی دارد که به آنچه در واقعیت زندگی امروز رخ می دهد نیز نزدیک است. ما در شرایطی زندگی می کنیم که به نظر می رسد همه تنهاییم. هنرمند تنهاست، زن تنهاست، مرد تنهاست، همه در خلابه سر می بریم و این خلابه خلق تراژدی های عظیم منجر می شود. مثل همیشه رضا گوران موفق عمل کرده چون تماشاگر را خوب می شناسد. مسائل اجتماعی روز را خوب می شناسد و تجزیه و تحلیل خوبی از آنها دارد. ریتم و ملودی تئاتر را خوب می شناسد و تماشاگر تئاتر را می تواند به راحتی روی صندلی نگه دارد. معروف است که می گویند تماشاگر به سالن تئاتر می رود که بخوابد! و این کارگردان و مجموعه بازیگرها هستند که باید کاری کنند او از خوابیدن منصرف شود و باید مجموعه عوامل تماشاگر را به وجد بیاورند تا نخوابد. «شب آوازهایش را می خواند» اجازه خوابیدن به تماشاگر خودش نمی دهد. مجموعه عوامل و کارگردان به قدری با تماشاگر ارتباط صمیمانه، صادقانه، متکی بر احساس و عقلانیت برقرار می کنند که تماشاگر حق خوابیدن و حتی پلک زدن ندارد. مجموعه المان ها در این تئاتر، از جمله موسیقی، طراحی صحنه و لباس و گریم، حساب شده و درجه یک هستند و باید بابت روی صحنه آمدن چنین تئاتری که مخاطبش را چنین محترم می شمارد، به جامعه تئاتر ایران تبریک گفت.