روایت مجهول
خواهرم خیلی شکسته و رنجور شده بود. گفت می خواد از شوهرش طلاق بگیره. زیاد تعجب نکردم. بالاخره خواهرم بود و خیلی خوب می شناختمش. می دونستم مدت هاس با شوهرش اختلاف داره. دعوت کردم که بریم توی اتاق معاون اداره تا راحت تر با هم حرف بزنیم. جلو چشمای فضول همکاران نمی شد نشست و اون هم بخواد شوهرش رو نفرین کنه و اشک بریزه. همیشه پیش همکارا پز می دادم که من توی یه خانواده اصیل بزرگ شدم.
توی اتاق معاون اداره که رفتیم خواهرم زد زیر گریه. از حال و روزش دلم سوخت. یاد بچگی خودمون افتادم که هر روز خدا با هم دعوا داشتیم و تا چیزی می شد می زد زیر گریه. یه سیگار روشن کردم و نشستم به دود کردن. ترجیح دادم سکوت کنم. خواهرم با گریه شروع کرد به حرف زدن و گفت:
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.