آرشیو یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۶، شماره ۶۴۶۶
صفحه آخر
۲۴

اندوه فقدان آقای روزنامه نگار

شاهرخ تویسرکانی

آشنایی ام با «محمد حیدری» به 52 سال پیش بازمی گردد. آن زمان در سندیکای مطبوعات، هرهفته که جمع می شدیم و دیدار داشتیم. سندیکایی که به نظرم 517 عضو داشت و حیدری هم یکی دو دوره عضو هیات مدیره بود؛ او که عمر مطبوعاتی اش اگر از روز نخست کار تا پایان عمر را حساب کنیم به 53 سال، یعنی بیش از نیم قرن می رسد. او طی 10 سال با سه سردبیر اطلاعات؛ به ترتیب منوچهر سعیدوزیری، حسین کردبچه و غلامحسین صالحیار کار کرد و در دوران سردبیری صالحیار هم بود که به سردبیری صفحات لایی رسید. چون در آن زمان، 12-10 صفحه میانی روزنامه یک سردبیر داشت و 4 صفحه رویی هم سردبیر دیگر که سردبیر رویی به صفحات لایی هم نظارت می کرد. او که پس از انقلاب، به اصطلاح پاکسازی شد، پس از انتشار مقاله ای درباره تهاجم فرهنگی در ماهنامه دنیای سخن که سردبیری اش را برعهده داشتم ازسوی احمد پورنجاتی که آن زمان معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد بود، به ابوالقاسم گلباف معرفی شد تا مجله گزارش را انتشار دهد که تا زمان تعطیلی آن ادامه داشت. هرچند این مرد شریف اخلاق مدار، در این سال ها، از تمکن مالی برخوردار نبود. واقعا نمی دانم جامعه مطبوعاتی ایران، با مرگ پیشکسوتان خود که نیم قرن عمر خود را وقف و صرف آگاهی رسانی به مردم کرده اند، می خواهد چه کند. آنان که به مثابه سرمایه های انسانی هستند که تا حضور دارند، باید ارج شان گذاشت و بودن شان را غنیمت شمرد و تنهایشان نگذاریم تا پس از رفتن شان، حسرت نخوریم. محمد حیدری، از آن دست کسانی بود که چون بخشی از تاریخ شفاهی روزنامه نگاری ایران بود و با گوشه هایی معنادار از زندگی ما گره خورده بود، فقدانش نه یک درد شخصی برای من پیشکسوت، که اندوه اجتماعی برای همه را سبب شده و خواهد شد.