آرشیو یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۶، شماره ۳۷۸۳
ورزش
۱۵
حرف روز

کریمی و دایی تبر به دست

علی عالی

فوتبال ایران مادری نیست که دینی به گردن فرزندان مدت ها فراموش شده اش داشته باشد. بی رحم و روزمره. شاهدختی هم نیست که باید کمر به خدمتش بست. پر از اشکال و سیستم نادرست. فوتبال ایران نه شوالیه ای است که برای رها ساختن از بند بی برنامگی ها و مدیران نالایق، ما را رهسپارش کرده باشند، نه سیب یا کیکی است که با لذت گازی به آن بزنیم. نه یک قالیچه ابریشمی دست ساز، نه کلمه جادویی «افتخار» با خود دارد. کجای دنیا، فوتبال ایران را می شناسند و چه مشخصه ای دارد که بتوان آن را در بالاترین سطح معرفی کرد؟ این فوتبال و این وضعیت اسفناک، از ورزشگاه و هوادارانش گرفته تا داور، مربی، بازیکن و مدیر، چه ارزشی دارد که بهترین هایش هم با هم دست به یقه شوند و با ردوبدل کردن پیام از طریق فضای مجازی، به ریش فوتبال بخندند؟ علی دایی و علی کریمی برای همین فوتبال نیم بند ایران، کم زحمت نکشیدند. کم از خود مایه نگذاشتند. کم سلامتی شان را به خطر نینداختند. آنها هر کجای دنیا بودند، قطعا مجسمه ای از بهترین دوران فوتبال شان را در شهر محل تولدشان نصب می کردند. اما چرا آنها با تیشه، به ریشه مجسمه خود در ذهن مردم حمله ور شده اند و اعتبارشان را به تاراج گذاشته اند؟ این فوتبال که همه از شرایطش آگاه هستیم، ارزشش را دارد؟ نابغه ها یادشان باشد زخم این واژه ها تا مدت ها بر کالبد فوتبال ایران و هواداران می ماند. ما مخالف اختلاف دیدگاه ها نیستیم، مخالف ابراز عقیده ها نیستیم، این اختلافات به رسمیت شناخته می شود اما آنها می توانند تبعات این اظهارنظرهای مجازی را حدس بزنند؟ اصلا قرار است به چه هدفی برسند؟ ارزشش را دارد؟ آجری به ساختمان خراب شده فوتبال ایران اضافه می کند؟ از یاد نبریم اختلاف دیدگاه ها و کری های این دو نابغه، مثل دو هوادار نیست: تبر را بیندازید و با زبان کارشناسی حرف بزنید. دوستان دیگر هم دخالت نکنند.