آرشیو دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۶، شماره ۴۰۷۳
تاریخ و اقتصاد
۳۰

«نزاریه» و بحران جانشینی

درست در زمان اوج اقتدار حکومت سلجوقیان، فرقه ای از اسماعیلیه در محدوده قلمرو آنان در حال فعالیت بود که روز به روز بر قلمرو فعالیت ها و اقدامات خود می افزود. این گروه نزاریه نام داشتند که از اسماعیلیان مصر خود را مستقل کردند. در حقیقت اسماعیلیان ایران میان شورش و درگیری که در مصر بین مستعلی و نزار برای نشستن بر تخت درگرفت، جانب نزار را گرفتند و با شکست نزار و به تخت نشستن مستعلی ایرانیان تصمیم گرفتند همچنان از نزار حمایت کنند و با این کار مسیر آنها برای همیشه از اسماعیلیان مصر جدا شد. با درگذشت نزار اما اوضاع برای هواداران او پیچیده تر شد؛ چراکه فرزندی به جای او بر تخت ننشست و اسماعیلیان که به وجود امام حاضر عقیده داشتند با بحران جانشینی مواجه شدند؛ بنابراین شایعه ای ساخته شد که به مرور برای پیروان این جمعیت رنگ واقعیت گرفت و آن وجود پسری از نزار در قلعه الموت بود که گفته می شد، نزار او را به دست حسن صباح سپرده است.

در این رابطه که خانواده نزار از مصر خارج شده و به ایران آمده اند سند تاریخی در دست نداریم و به علاوه دولت مصر اعلام کرده بود که تمام اعقاب ذکور نزار از بین رفته اند بنابراین چنین عنوان شد که این پسر از یک کنیز صیغه ای بود که در قاهره ناشناس بوده است، اما هیچ مدرکی در این رابطه وجود ندارد و در اطلاعات امروزی ما درباره الموت تنها کسی که نزار نامیده می شد خود او بود، با این حال این داستان در ایران زبان به زبان می گشت و بسیاری از تاریخ نگاران اسماعیلی نیز آن را ثبت کرده اند. با این حال حتی خود حسن صباح و جانشینان او نیز مدعی دسترسی به این فرد مخفی نبودند و تنها خود را داعیان اسماعیلی می نامیدند. حتی سکه هایی که اسماعیلیان در زمان جانشینان حسن صباح ضرب کردند تنها به نام نزار و نه اخلاف و اسلاف او اشاره شده است. نکته دیگر آن است که تعالیم اسماعیلی که همواره بر مدار امام حاضر عرضه می شد در این دوره به گونه ای بیان شد که امام غایب است و حسن صباح حجت او به شمار می رفت.

منبع: تلخیص از مقاله حسن صباح و پایه گذاری نزاری به قلم دکتر الهیار خلعتبری و حسن باستانی راد