آرشیو چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶، شماره ۶۵۲۵
صفحه آخر
۲۴
یادداشت

سی و هفت سال پس از «ژان پل سارتر»

آقای اگزیستانسیالیست

دکتر بیژن عبدالکریمی (پژوهشگر فلسفه)

ژان پل سارتر (Jean-Paul Sartre) فیلسوف فرانسوی، به دلیل به کارگیری زبان سلیس، استفاده از صور ادبی و نمایشنامه برای بیان اندیشه ها و بویژه داشتن تفکرات اگزیستانسیالیستی دارای اهمیت است، فلسفه ای که از هر نظر مخاطب را درگیر می کند. از سوی دیگر روح نیهیلیستی در فلسفه سارتر را هم نمی توان انکار کرد؛ این روح با زمانه خودش که نیهیلیسم (اندیشه هیچ انگاری) در حال اوج گیری بوده کاملا سازگار است. ژان پل سارتر فقط فیلسوف نبوده و چهره ای روشنفکر هم محسوب می شود. اهمیت نقش روشنفکری سارتر در این است که در دورانی که مصادف با کمرنگ شدن روشنفکری در اروپا است به نوعی سخنگوی روشنفکران شد و بر آنان اثر گذاشت. تکیه اندیشه او که متفکر دهه های پس از جنگ جهانی دوم به شمار می آید، بر آزادی است و مخاطب را به طغیان علیه سیستم های آن دوران وا می دارد که این امر یکی از دلایل تاثیرگذاری اش بر جوانان دهه 60میلادی است. زندگی فکری ژان پل سارتر را می توان به سه دوره تقسیم کرد؛ او در مرحله اول بسیار تحت تاثیر نیچه قرار گرفته و به صراحت نیهیلیسم را آشکار می سازد. سارتر در مرحله دوم از اندیشه اخلاقی کانت و امر مطلق اخلاقی او کمک می گیرد و با تکیه بر اصل آنچه بر خود می پسندی بر دیگری هم بپسند، می کوشد تا بنیانی را برای اخلاق پیدا کند، اما در نهایت متوجه می شود امر اخلاقی کانت صوری است و در عمل راهگشا نیست. سارتر سپس وارد سومین مرحله حیات فکری اش شده و در این مرحله به مارکس متوسل می شود و تفکراتش هم جنبه ای مارکسیستی پیدا می کند. در نهایت باید گفت چرخش های فکری ژان پل سارتر چندان موفق نیست، اما تلاش هایی که به منظور نشان دادن چهره عریان و بی پیرایه نیهیلیسم دارد از جمله دلایل اهمیت وی است.