آرشیو یکشنبه ۱ امرداد ۱۳۹۶، شماره ۲۹۱۷
روزنامه فردا
۲۰
روایت

نازنین مریم

غلامرضا امامی

مریم ماند به روزگاران... مریم میرزاخانی... و مادر ایران بر سوگ او فراوان گریست... بر پیکر او نماز گزارده شد... بر پیکر گلی که در غربت غرب به خاک سپرده شد در کنار دختر زنده یاد و یادگار مهندس مهدی بازرگان، فرشته بازرگان، فرشته زمینی دیگری آرمیده است.

در آن جمع کوچک مختاباد غزلی از حافظ خواند و حاضران ترانه زیبای «گل مریم» را

چند ماه پیش در سوگ زنده یاد فرشته بازرگان به مجتمع خیریه رعد رفته بودم در شهرک غرب... یک مجتمع خیریه بی ادعا که در کار آموزش حرفه ای به ناتوانان و نیازمندان است. مجتمعی که فرشته بازرگان مدرسش بود و پدر مریم، مهندس میرزاخانی گرامی، عضو انجمن اسلامی مهندسین از مدیرانش...؛ مجتمعی که بی ادعا کارهایی می کند کارستان. بیش از 50 سال پیش به همت زنده یاد مهندس مهدی بازرگان این انجمن پا گرفت و در همه این سال ها با همه افتان وخیزان ها در راه سازندگی میهن به جد و جهد کوشیده است.

از مریم دختری به یادگار مانده که با دریغ شناسنامه ایرانی ندارد و او نیز همچون بسیاری پسران و دختران دیگر، از داشتن این سند محروم است... چون پدرش ایرانی نیست! گویا اکنون مجلس در پی آن است که این گره را بگشاید... نه تنها از دختر نازنین مریم...، بلکه از انبوهی دخترکان و پسرانی که مادرشان ایرانی است و پدرشان افغانی و غربی و شرقی و بی شناسنامه اند. ایمان دارم که مادر ایران گل های زیبای جاودانی زاییده و می زاید چون مریم... که جهان تاریک و تیره ما با نور دانایی و هنر و آگاهی و آزادگی شان روشن می سازند... ایمان دارم، مریم با سیمایی چون فرشتگان... با دلی همانند پریان... با اندیشه ای بلند همانند دانایان ماندگار جهان به ابدیت پر کشید و فرشته زمینی ما میهمان فرشتگان آسمان شد که با بال هایشان برای دیدارش پر گشوده اند.

سفر به خیر... آخرین سفر به خیر نازنین مریم