آرشیو چهارشنبه ۱۸ امرداد ۱۳۹۶، شماره ۴۸۹۲
صفحه آخر
۲۰
نگاه ویژه

محمود درویش؛ شاعر مقاومت

ساسان والی زاده

آه، نگهبانان!/ خسته نیستید آیا / از جست وجوی نور در نمکزار ما؟/ خسته نیستید آیا/ از جست وجوی آتش گل سرخ در زخم های ما؟ آه، نگهبانان!

شعر مقاومت در پارادایم ادبیات پایداری به واسطه بارقه های درخشانی که داشته است تفوق بیشتری در سایر نحله های ادبی و فرهنگی دارد. شعر مقاومت اگر چه شامل همه نهضت های آزادیبخش می شود، اما جلوه و تعالی آن در نهضت فلسطین است.

البته این ادبیات چهره های آشنایی دارد: ادونیس، نزار قبانی وعبدالصبور، اما نام محمود درویش در مقام شاعری که از عشق به مبارزه پل زد درخشش بیشتری دارد.

واژه ها در شعر درویش شناسنامه دارند و چکاد بلند انسانیت را نشانه رفته اند. شعر درویش تصویر روشن سرگذشت مردمانی است که زندگی را فریاد می زنند.

درویش در اشعارش به رغم برخی همپوشانی ها با نزار قبانی نه ادا درمی آورد و نه ادعا دارد، اما بشدت صمیمی و صریح است. روایتی شفاف با واژگانی روشن از روزگار دوزخی مردمی که از خانه خود آواره شده اند. برگ های زیتون؛ گنجشک های بی بال؛ عاشقی از فلسطین؛ آخرشب؛ گنجشک ها در الجلیل می میرند؛ محاصره ای برای مدایح دریا؛ در محاصره و چون شکوفه بادام یا دورتر برخی از آثار تحسین شده درویش است.

شاعران عرب از پس شکست 5 ژوئن 1967 عموما در حصار یاس و ناامیدی بودند، اما درویش با عبور از این وادادگی ها، ایستادگی را سرود و با دمیدن روح بیداری در کالبد مبارزان فصل نوینی از ادبیات مقاومت را تعریف کرد.

شعر درویش خشمی مقدس است؛ شعری که زیبایی زندگی را نمایش می دهد، بی هیچ آلایشی. درعین حال رفتارشناسی سیاسی درونش نیز نشان از درایت و استواری دارد، بدان نشان که پذیرش رسوایی اسلو را تاب نیاورد و از نهضت آزادیبخش فلسطین جدا شد تا تهمت سازش و ننگ استحاله دامن او را آلوده نکند و نژندی بر کارنامه شعری اش ننشیند، گویی که در وصف این جریان سازش بود که سرود: ما قربانیانی هستیم که جامه جلاد پوشیده ایم!

شعر درویش، شعری آوانگارد و زنده است که از دل تل های خاکستری و از هجمه سیاهی ها به سوی نور شاخه می دواند و همین صداقت و صمیمیت اوست که در پیشانی شعر معاصر می درخشد.

* روزنامه نگار