آرشیو یکشنبه ۲۲ امرداد ۱۳۹۶، شماره ۲۱۶۹۵
معارف
۶
حکایت خوبان

مبنای رابطه با دیگران

منبع: 1- اعیان الشیعه، ج 2، ص 7

روزی امام کاظم(ع) از کنار مردی ژولیده عبور نمودند، و به او سلام کردند و نزد او نشستند و با او مدتی طولانی به گفت وگو پرداختند. امام کاظم(ع) به آن مرد فرمودند: من برای خدمتگزاری حاضرم، هرگونه کاری داری بگو انجام دهم!

یک نفر از اطرافیان به امام کاظم(ع) گفت: عجیب است! شما همنشین این شخص آلوده و ژولیده شده اید و اکنون نیز می خواهید به او خدمت کنید؟

حقیقتا او سزاوار است که به شما خدمت کند. امام کاظم(ع) در پاسخ فرمودند: این شخص بنده ای از بندگان خدا، و برادر دینی من و همسایه ام در شهرهای خدا می باشد. پدر من و او حضرت آدم است و او بهترین پدران است، و دین اسلام ما را به همکاری دعوت کرده است. (1)