آرشیو یک‌شنبه ۲۲ امرداد ۱۳۹۶، شماره ۳۸۷۸
صفحه آخر
۱۶
در حاشیه، در متن

بررسی سیاست خارجی ایران 5

علی شکوهی

گفتیم که عرصه سیاست خارجی برای احمدی نژاد بیشتر کارکرد داخلی داشت تا اینکه ابزاری برای تامین منافع ملی ایران باشد. به همین دلیل تحریم های زیادی بر کشور تحمیل شد اما دولت وقت همچنان مدعی موفقیت در عرصه جهانی بود.

چند نکته دیگر درباره سیاست خارجی دولت احمدی نژاد قابل تامل است:

- از نقاط ضعف بارز دولت احمدی نژاد، تمرکز بر چند کشور مشخص بود که چندان نفوذی در سطح جهانی نداشتند و عمق نفوذ استراتژیک ایران محسوب نمی شدند. نه تنش زدایی در دستور کار دولت قرار داشت تا ارتباط با حوزه اروپا را در دستور کار قرار دهد و نه گرایش به شرق به صورت جدی پیگیری می شد تا به سمت چین، هند، ژاپن و... برود و نه فعال کردن غیرمتعهدها شدنی بود و فایده ای برای منافع ما به همراه داشت و نه به صورت جدی به همگرایی کشورهای اسلامی تکیه می شد. طبعا در زمانی که بازیگران اصلی عرصه بین المللی را دولت ها تشکیل می دهند، این محدودیت ارتباط با دولت ها، موجب افزایش محدودیت جمهوری اسلامی برای پیگیری منافع ملی ایران می شود و دست دشمن را برای ایجاد محدودیت و تحریم و مشکلات جهانی و منطقه ای برای ایران بازتر می کند.

- دستگاه ناهمگن سیاست خارجی نیز از جمله مشکلات دولت احمدی نژاد بود. حضور افرادی با تمایلات متفاوت در حوزه سیاست خارجی از جمله شورای عالی امنیت ملی، نمایندگی ایران برای مذاکرات هسته ای، وزارت امور خارجه، نمایندگان ویژه رییس جمهوری برای مناطق مختلف و سرانجام انتخاب و معرفی یک فرد بی ارتباط با حوزه سیاست خارجی به عنوان معاون بین الملل رییس جمهوری، به خوبی از وجود اختلافات جدی و حتی راهبردی در این حوزه حکایت می کرد. البته احمدی نژاد شخصا نام ایران را در سطح رسانه های بین المللی زنده نگه داشت و در سطح ملت ها از احمدی نژاد به عنوان یک فرد ضدصهیونیست و دشمن امریکا تعبیر می شد. همین امر موجب شد که وی در میان بسیاری از ملت ها که با امریکا دشمنی دارند، محبوبیت زیادی پیدا کند. اقدامات احمدی نژاد مانند حمله توپخانه ای بود و پیاده نظامی برای فتح و پیروزی وجود نداشت و به همین دلیل معتقدیم جنبه شعاری و نمایشی آن بیش از ابعاد واقعی و کاربردی آن بود. ادامه دارد