آرشیو دو‌شنبه ۲۳ امرداد ۱۳۹۶، شماره ۶۵۶۸
صفحه آخر
۲۴
عکس نوشت

به بهانه سالروز آغاز به کار نخستین تاکسی زرد جهان در نیویورک

روزی که تاکسی ها <زرد> شدند

مهدی نوروز

حوالی یکی از عصرهای تابستان، باران آتش کمی کندتر شده، با این همه گویی شهر درون جامه خود به اندازه کافی پخته شده است. کنار خیابان و در یک ایستگاه تاکسی، همهمه رانندگان فضا را پر کرده است. در یک گوشه، مسافران منتظر و در گوشه ای دیگر تاکسی های منتظر، تشکیل صف داده اند. رانندگان در سویی با مایه گذاشتن از حنجره شان در حال پر کردن ماشین خود هستند؛ ماشینی که مسافران درونش مثل ماهی های لیز چند دقیقه ای بیشتر در کف نمی مانند و با وجود گرما و پختگی شهر، ممکن است بعد از چند دقیقه انتظار عطای سفر با تاکسی را به لقایش ببخشند.

درون تاکسی به اندازه شهر و شاید حتی بیش از آن پخته و برافروخته شده است، برگ های زرد در کنار خیابان ریخته اند گویی پاییز، تابستان را تسخیر کرده است. چهره خسته راننده، ذهن آدم را به سالیان دور پرتاب می کند؛ دورتر از حضور پژوهای سفید و نارنجی و حتی باز هم دورتر از حضور پیکان های نارنجی رنگ. چهره راننده خسته تر از آن است که بشود جرات کرد و از او پرسید که درباره رویداد امروز چیزی می داند یا خیر.

خیابان های تفتیده زیر چرخ های ماشین نیز چیزی نمی دانند، چرا که آنها هم از همان اول، تاکسی ها را به رنگ زرد دیده اند. موضوع برای دنیایی متفاوت است. این را ساختمان کلنگی در حال تخریبی که حدود صد و چند سال سن دارد، می گوید. از آن ساختمان هایی که صاحبش سالی یک دوبار فرنگ می رفته و احتمالا داستان را از میان نقل خاطرات صاحبش شنیده و حالا بند به بند نقل می کند که: در چنین روزی به سال 1907 در نیویورک تصمیم بر آن شد تا نسل جدید تاکسی هایی را که از آلمان وارد شده بودند به رنگ زرد درآورند تا بهتر شناخته شوند؛ حرکتی که بسرعت جهانی شد.

آفتاب غروب کرده، خیابان ها خلوت تر شده و نسیمی خنک آرام آرام شهر را در می نوردد. حتی کارگران از ادامه تخریب ساختمان کلنگی دست کشیده اند اما احتمالا هنوز هم تاکسی های شهر راز زرد شدنشان را نمی دانند.