آرشیو دوشنبه ۲۳ امرداد ۱۳۹۶، شماره ۶۵۶۸
صفحه آخر
۲۴
یادبود

در عبور از سالروز درگذشت «هرمان هسه»

گرگ تنهای قرن

الهه خسروی یگانه

کتاب هایش دست به دست می شد. «سیذارتا»، «گرگ بیابان»، «دمیان»... در برهوت دهه 60 «هرمان هسه» (Hermann Hesse) نامی بود که آدم ها را به دنیایی عجیب می برد. دنیایی که گرچه معنویت در آن موج می زد اما سیر و سلوک عارفانه به سبک غربی را ترسیم کرده بود. هرمان هسه با آن زندگی شگفت انگیزش، انگار پلی بود میان شرق وغرب. با مادر و پدری که مبلغ مذهبی در هندوستان بودند، راهی این کشور شد و با عرفان و فرهنگ هند آشنا شد. با این حال آشفتگی و عصیان برای او انگار از همان سال ها آغاز شد و کار را به جایی رساند که پدر و مادرش او را تحت نظر یک جن گیر مدرن! چیزی که آنها او را می نامیدند، قرار دهند. اتفاقی که سرانجام او را به خودکشی کشاند.

نقاشی و نوشتن، دو پناهگاه ادبی و همیشگی هسه بودند و در آثارش طبیعت یکی از عناصر اصلی. سال های تلخ جنگ هسه را نیز مانند بسیاری از متفکران اروپایی تکان داد و شوکه کرد. سال هایی که انسانیت با غبار خانه های ویران شده زیر بمب ها دود می شد و به هوا می رفت و تمدن انسان غربی از دهانه توپ و تفنگ ها تف می شد. آقای نویسنده هم مثل باقی همپالکی هایش از این قاعده رنج مستثنی نبود. جهان به سمت نابودی می رفت و این طور به نظر می رسید که تنها کلمات هستند که می توانند دنیا را نجات دهند. مترجمان بسیاری، آثار هرمان هسه را به فارسی ترجمه کرده اند. در بحبوحه دهه 60 و 70 که خبری از اینترنت و شبکه های اجتماعی نبود و کتاب ها و نویسنده های شان کیمیا بودند، هسه جزو خوش اقبال ها بود. پرویز داریوش، امیرفریدون گرکانی، سروش حبیبی، کیکاوس جهانداری، رضا نجفی و علی عبداللهی از جمله مترجمانی هستند که آثار هسه را از زبان اصلی یا انگلیسی ترجمه کرده اند. امروز، روزی است که هسه چشم از جهان فروبست. آن هم پس از یک دوره طولانی افسردگی و بیماری روحی. پرفروش ترین و خوش اقبال ترین نویسنده دهه های 40 تا 60 قرن بیست و یکم بود و آثارش همچنان پرطرفدار.