آرشیو سه‌شنبه ۷‌شهریور ۱۳۹۶، شماره ۲۹۴۹
صفحه اول
۱
سرمقاله

نمی خواست قهرمان باشد

دکتر علیرضا علوی تبار

در مجموعه برخوردهایی که با مرحوم ابراهیم یزدی داشتم، متوجه اشتراک نظراتی شدم که ما را به هم نزدیک می کرد. اولین اشتراک ما، علاقه ایشان به «نواندیشی دینی» بود؛ تفسیر و استنباط هایی که در این باره داشت، با اندیشه های من نیز سازگار بود و باعث نزدیکی ما شده بود. ویژگی دوم ایشان، این بود که اصل کلی «محور جنبش اصلاحات ایران» را قبول داشت. مبنای جنبش اصلاحات، تلاش متکی بر شهروندان ایرانی برای گذار مسالمت آمیز به سوی مردم سالاری است. در این دیدگاه، فقط به شهروند ایرانی تکیه می شود نه بیگانگان، همچنین از قهر و خشونت پرهیز می شود و در نهایت به مردم سالاری خواهد رسید. مرحوم ابراهیم یزدی هر سه رکن را قبول داشت و در این زمینه نیز با او تفاهم داشتیم. نکته دیگر، درباره روش اصلاح طلبی ایشان بود؛ مرحوم یزدی سال ها پیش از انقلاب و حتی اوایل انقلاب، از انقلابی بودن حمایت می کردند؛ اما به تدریج با جمع بندی تجربه های انقلاب، به سمت روش های اصلاح طلبانه رفتند؛ البته او روش اصلاحی را آگاهانه انتخاب کرده و یکباره به آن نرسیده بود. نکته دیگر درباره ایشان، اعتقادش به «انضباط تشکیلاتی» بود؛ مرحوم یزدی با اینکه در تشکیلات خود، شخصا فردی تعیین کننده بودند؛ اما خود را فارغ از انضباط تشکیلاتی نمی دیدند که این برای ما درس مهمی بود.

ویژگی دیگر مرحوم ابراهیم یزدی، درگیرشدن و عمل گرابودن بود. ایشان همیشه می خواست در مسائل و وقایع اثرگذار باشد. او نمی خواست برای خود هاله تقدسی بسازد و قهرمان باشد. ابراهیم یزدی برای اعتقاداتش، هم گفت وگو می کرد و هم بحث، کوتاه می آمد و همراهی می کرد. او سیاست ورزی فعال و حاضر در صحنه بود و این برای کسانی که فقط آرمان گرا هستند، درس مهمی است. مرحوم یزدی مثل هر سیاست مداری، شکست و موفقیت کم نداشت؛ اما شکست ناامیدش نکرد و به ما آموخت نباید منفعل بود و تسلیم شد. این تداوم از ویژگی های خاص او بود که در من نسبت به ایشان ایجاد احترام می کرد.