پدرانه های دور از خانه
اینجا اردوگاه آوارگان سوری در نیکوزیای قبرس است. پدر دستان فرزندانش را می بوسد و امیدواری می دهد که زندگی در چادر و اردوگاه به زودی تمام می شود که شاید این آخرین زمستان بی خانمانی باشد که شاید زودتر از آنکه فکر کنیم همه چیز درست شود، که شاید این آخرین برف و سرمایی باشد که دور از خانه بر سر و تنمان می نشیند و.... پدر هر روز خبرهای سوریه را دنبال می کند. پدر هر شب به خانه و کارش در وطنش فکر می کند، اما پدر نمی داند هنگام بازگشت به وطن، خانه اش را پیدا می کند یا نه؟