آرشیو یکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۶، شماره ۳۹۲۹
صفحه آخر
۱۶

عکس نوشت

نازنین متین نیا

ساحل خلیج فارس در قشم، شب هایی نقره ای رنگ دارد. وقتی ماه کامل باشد، ماسه های درخشان ساحل زیر نور ماه برق می زنند و تشخیص فاصله آسمان و آب مشخص نیست. برعکس ساحل صخره ای چابهار که خانه خرچنگ هاست یا ساحل جزیره کیش که پر شده از مسافر و گردشگر، ساحل قشم در شب های نقره ای آرام است. می شود ساعت ها در آغوش ساحل گم شد و به امتداد زندگی فکر کرد که قرن پشت قرن ادامه داشته و به ما رسیده و ادامه دارد و به آیندگانی دیگر می رسد. اما می دانید، همه این هایی که از شب های خلیج فارس در قشم تعریف کردم، ساده ترین و معمولی ترین اتفاق آن است. آن نقره ای جذاب و آن ماه نشسته روی آب و حتی لحظه کشف وصل آب و آسمان به یکدیگر هم در مقابل آنچه این آب و ساحل به ما می دهد، هیچ است. سال های سال است که نوار ساحلی، شهر به شهر و منطقه به منطقه، آدم های زیادی را به یکدیگر وصل کرده. آدم هایی که همه از اهالی یک سرزمین هستند و حتی اگر در حوالی این ساحل زندگی نکرده باشند، نام و یادش را هم تراز با هویت ملی خود، ایرانی بودن، می دانند. آدم هایی که قرن پشت قرن، برای حفظ این خاک و آب ایستاده اند و در هر زمانه ای و با هر ابزاری، «خلیج فارس»، را با نام کامل و هویت مستقل خود و برای ایران ایرانی خواسته اند. ساحلی که به همان اندازه که می تواند جایی برای زندگی خرچنگ ها باشد یا بهانه ای برای بازگشت لاک پشت های پنجه عقابی به زادگاه خود، بهانه ای است برای حفظ همبستگی و همدلی مردمی که در یک شب و در اعتراض به ادعای نادرست و تحریف تاریخی، هشتگ های خلیج فارس را در فضای مجازی با روایت خود دوباره زنده می کنند تا جهان بدانند که این خلیج، فارس نام دارد و تا ابد هم «خلیج فارس» می ماند.