آرشیو پنجشنبه ۴ آبان ۱۳۹۶، شماره ۳۹۳۹
صفحه آخر
۱۶
تاکسی نوشت

هیچ، هیچ، هیچ...

سروش صحت

دو هفته پیش در این ستون مطلبی چاپ شد که هفته قبل ترش هم چاپ شده بود، بدون یک واو کم یا زیاد. در طول این سال ها بارها وسوسه شده بودم که یک بار مطلبی تکراری بدهم، مثلا مطلبی که یک سال قبل کار شده را دوباره بفرستم و ببینم چه اتفاقی می افتد، آیا کسی می فهمد؟ آیا برای کسی فرقی می کند؟... اما هیچ وقت جرات انجام دادن این کار را پیدا نکردم. ولی هفته قبل بدون اینکه من بخواهم این اتفاق افتاد و مطلبی که قدیمی هم نبود تنها با یک هفته اختلاف با همان تیتر دوباره چاپ شد و آب از آب تکان نخورد. انگار نه انگار. دوستی دارم که سال هاست پنجشنبه ها برایم پیامک می زند که «تاکسی نوشت این هفته ات خیلی خوب بود». هفته پیش هم همین پیامک را فرستاد، به مسوول صفحه زنگ زدم، او هم متوجه نشده بود. گفت: «واقعا؟... ببخشید حتما بچه ها اشتباه کردن، حالا نوشته ات را می ذارم برای هفته بعد» باورم نمی شود من سال هاست که چهارشنبه ها سوار تاکسی می شوم، شبش می نشینم و مطلبی می نویسم بعد برای روزنامه می فرستم پنجشنبه ها خوشحالم که این مطلب چاپ شده... ولی هیچ. هیچ هیچ هیچ. فکر کردم دیگر مطلبی برای این ستون ندهم، بعد فکر کردم فقط یک نوشته را هر هفته بفرستم تا همان چاپ شود ولی آخر شب هفته قبل یک پیامک داشتم «چرا این هفته مطلب تکراری داده بودی؟»