آرشیو دو‌شنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۶، شماره ۴۹۷۰
ورزش
۹
یادداشت

فرار ایتالیا از «سونات پاییزی»

علی رستگار

امشب به جز همه ایتالیا، دست کم نصف ایران هم با استرس و نگرانی پای بازی برگشت ایتالیا و سوئد می نشینند و همه نومیدانه امیدوارند «رم، شهر بی دفاع» برایشان تکرار نشود و صرفا نام فیلمی تحسین شده از روبرتو روسلینی باقی بماند.

ملت چکمه پوش و همه آنهایی که دلشان در ایران و جهان به عشق لاجوردی پوشان می تپد، دوست دارند امشب، شب ویتوریو دسیکا باشد و نه شب بو ویدربرگ. این یک خیالپردازی شخصی و یک مصادره سینمایی از فوتبال است، اما برای آنهایی که ضمن علاقه به فوتبال، به یکی دیگر از مصادیق بارز و مهیج هنر و سرگرمی یعنی سینما هم اهمیت می دهند و عشق می ورزند، می تواند معنایی نویدبخش داشته باشد.

فلاش بکی به 1960 می زنیم؛ شب مراسم اسکار است و بخش بهترین فیلم خارجی زبان. در بین پنج فیلم نهایی، رقابت اصلی میان اینگمار برگمان و فیلم «چشمه باکره» از سوئد و جیلوپونته کورو و فیلم «کاپو» از ایتالیاست، اما آن کس که مثل بازی رفت سوئد و ایتالیا رقابت را می برد، کارگردان بزرگ سوئدی و سازنده آثار مشهوری چون سونات پاییزی، مهر هفتم و توت فرنگی های وحشی است. با این که برگمان سال بعد در همین بخش از قهرمانی اش دفاع کرد و سال 1963 هم فدریکو فلینی، کارگردان بی همتای ایتالیایی برای «هشت و نیم» سومین اسکارش را به دست آورد، اما انتقام سینمایی ایتالیا از سوئد ماند برای سال 1964.

در شب اسکار و در بخش بهترین فیلم خارجی، بو ویدبرگ با فیلم Raven’s End حرفی در مقابل فیلم «دیروز، امروز، فردا» ساخته ویتوریو دسیکا، یکی دیگر از غول های فیلمسازی تاریخ ایتالیا نداشت و اسکار را به او واگذار کرد.

مطمئنم حتی خود سوئدی ها هم راضی به حذف ایتالیا از جام جهانی نیستند و بی لاجوردی جامگان چکمه پوش، شکوه بزرگ ترین رویداد فوتبال چیزی کم خواهد داشت.

برای ما عشق سینمایی های علاقه مند به فوتبال مثل این می ماند که مارچلو ماسترویانی و سوفیا لورن (بازیگران فیلم دیروز، امروز، فردا) و اساطیر دیگری چون فلینی، دسیکا، روسلینی، پازولینی، رزی و... در محفل و مراسمی سینمایی غایب باشند؛ با احترام به سینمایی های سوئدی البته ازجمله اینگمار برگمان، اینگرید برگمن و ماکس فون سیدو.