آرشیو دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۶، شماره ۶۶۴۷
حوادث
۱۷

اگر خبرنگارها بروند...

مرجان همایونی (خبرنگار اعزامی «ایران»)

گروه حوادث: اینجا تاریخ برمی گردد به قبل از جنگ، بعد از جنگ و زلزله. خانه هایی که پس ازجنگ ویران شده بودند درحالی ویران شدند که سال ها طول کشید تا آجر روی آجر، خشت روی خشت گذاشتند با هزاران امید وآرزو. اما افسوس که زمین در ساعت 21:48:16، یکشنبه به یکباره لرزید وتمام رویاهایشان را فروریخت. و زمان متوقف شد و برگشت به 29 سال قبل. دوباره خانه ها ویران شدند. دوباره کودکان یتیم شدند و زن ها بدون همسر و مردها عزادار فرزندان و زنان زیر آوار مانده.29 سال قبل، آسمان بالای سرشان غرش می کرد و زمین به لرزه درمی آمد با پرتاب هر موشک رژیم بعثی عراق. اما حالا زمین غرش می کند و اشک آسمان هم جاری می شود و چون یکبار طعم ویرانی وآوارگی را کشیده اند و با پوست و استخوان آن را لمس کرده اند، خوب می دانند که برای آبادی شهرشان، گذر از هفت خوان رستم هیچ است.سلمان، مرد جوانی که شب ها داخل خانه ویران شده اش آتش روشن می کند و با تکه چوبی مراقب است که سارقان لوازم خانه خودش و همسایه ها را غارت نکنند می گوید 100 میلیون تومان هم برای آبادی هر خانه کم است.التبه این فقط حرف سلمان نیست. بلکه حرف تمام مردمی است که خانه هایشان ویران شده است.مرد مصیبت زده ودل شکسته می گوید: اگر خبرنگارها ازاینجا بروند معلوم نیست تکلیف ما چه خواهد شد و چه کسی خواهد آمد و صدای ما را به گوش مردم ومسئولان خواهد رساند.والبته این هم حرف سایر هموطنان زلزله زده مان است. نگران هستند از اینکه ما برویم و شهر ویران بماند روی دستشان. حق هم دارند، چراکه یکبار مصیبت ویرانی گریبانشان را گرفته و می دانند آبادی به این زودی ها برنخواهد گشت.راست هم می گوید انگار رسم شده است مطبوعات ورسانه ها که گزارش می دهند تکاپو شروع می شود و همین که چند قدمی از آن دور می شوند اوضاع و احوال برمی گردد به روزهای اول. نگرانی شان بخوبی قابل درک است. می شود بوی نای نگرانی هایشان را در میان خرابه ها استشمام کرد. می شود طعم تلخ حسرت را در میان غم هایشان بخوبی چشید. اما مردم زلزله زده باید بدانند که ملت و مسئولان تنهایشان نمی گذارند و خبرنگاران هم همین طور.