آرشیو سه‌شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۶، شماره ۶۶۶۴
صفحه آخر
۲۴
عکس نوشت

قهقهه مستانه <اپوش دیو>

الهه خسروی یگانه

نگاه کن که شن تا کجا آمده، تا دم در خانه اش. بحران آب در سیستان و بلوچستان جدی است و شوخی ندارد. «اپوش دیو» (اسطوره خشکسالی در اوستا)، بر سرزمین باستانی مان می تازد و خشکسالی تن تاول زده خانه رستم را شرحه شرحه می کند. از تیشتر خدای باران هم خبری نیست اگرچه وعده داده شده که سرانجام بر اپوش، دیو خشکسالی پیروز می شود اما تا به انجام رسیدن آن وعده، حال مردم سیستان و بلوچستان خوش نیست. دریاچه هامون دیگر نفس های آخرش را هم کشیده است. گرد و غبار امان آدم ها را بریده است. حالا بیست سالی می شود که خشکسالی می تازد. از سوی دیگر افغانستان هم با تغییر مسیر رودخانه هیرمند نقش پررنگی در خشک شدن دریاچه هامون داشته است. تو انگار کن که اسطوره ها دوباره دست به کار شده اند، اما این بار اسطوره های شر. اهریمن تاخته و همه نیکی و شکوه مینوی را به تاراج برده است. هامون خشک است و بادهای بی رحم ارمغانی جز شن ندارند. باران نمی بارد و از آسمان خاک می بارد.

این پیرزن لابد پیش از اینها را به یاد می آورد. روزهای دور، روزهایی که شن و خاک ارمغان زمین و آسمان نبود. دریاچه آب داشت و خنکای نسیم به جای تازیانه باد، بر صورت آدم ها می خورد. راستش دیگر خسته شدیم از بس نوشتیم فکری کنید. این، سرنوشت چند وقت دیگر مردم ارومیه است وقتی که نمک دریاچه حالا مرده ارومیه زمینگیرشان کند. خسته شدیم از بس گفتیم و نوشتیم که حال محیط زیست خوب نیست، حال رودخانه ها، تالاب ها، جنگل ها، همین چند روز پیش اعلام کردند که گل و لای دارد جان رودخانه دز را می گیرد. اینها هم که خشک شوند دیگر چه می ماند برای ما؟ دیگر چه اثری می ماند از آن رگ های آبی خوشرنگ که بر تن ایران جاری بود؟ بالاخره چه کسی می خواهد به داد این مردم برسد؟ چه کسی می خواهد در برابر دیو خشکسالی بایستد؟ چه کسی می خواهد فره ایزدی را دوباره به یاد ما بیاورد؟