آرشیو دوشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۶، شماره ۶۶۶۹
صفحه آخر
۲۴
عکس نوشت

پشت دودها شهری ست...

الهه خسروی یگانه

هیچ چیز پیدا نیست. دیروز تهران در وضعیت قرمز بود، روزگاری وضعیت قرمز برای مان معنی دیگری نداشت، صدای نفرت آور آن آژیر ناگهان پخش و در کسری از ثانیه خیابان ها خلوت می شد، چراغ ها خاموش و همه چیز در سکوت فرو می رفت. هواپیماهای عراقی می آمدند، بمب های شان را روی سرمان خالی می کردند و می رفتند.

اما حالا از هواپیماها و موشک های عراقی خبری نیست، دشمن، هوایی است که تنفسش می کنیم. دیگر تهران و اهواز هم ندارد، تبریز و ارومیه و همدان... همه درگیرند. دشمن، را نفس می کشیم، می آید توی ریه های مان خانه می کند و ما را اغلب به دست آن خرچنگ لعنتی که سرطانش می گویند، می اندازد. از سرطان هم نمیریم، تنگی نفس و بیماری قلبی و... آنقدر زیاد هست که هر کدام مان را به بهانه ای بکشد.

حالا دیگر وقتی وضعیت قرمز می شود خیابان های مان خالی نیست. نمی شود که خالی باشد. مردم کار و زندگی دارند. برای یک لقمه نان باید بدوند. نه سیستم حمل و نقل عمومی مان درست و حرفه ای است، نه ماشین های مان استاندارد. مسئولان شهری هم که فقط بلدند بار مسئولیت را بیندازند روی شانه مردم. کارخانه ها و ماشین های دست ساز وطنی و آلاینده های صنعتی هوا را آلوده می کنند، ما نباید ماشین بیرون ببریم. ما باید توی طرح های ترافیک تشدید شده، معطل یک وسیله نقلیه بمانیم، بچه های مان را خانه نشین کنیم و اغلب به امان خدا رهای شان کنیم مگر آسمان آبی دوباره برگردد. که بر نمی گردد و با این وضعیت هرگز بازنخواهد گشت. چشم انداز ابرشهری های مان دیگر دیدنی نیست. دودی سیاه و کثیف همه چیز را فرا گرفته. چراغ ها خاموش نیستند اما معلوم هم نیستند.

هیچ کس با هیچ کس سخن نمی گوید

که خاموشی

به هزار زبان در سخن است

شعری از احمد شاملو