آرشیو پنجشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۶، شماره ۳۹۹۹
غیر قابل اعتماد
۱۴
طنز مطروحه

عمل کم است برادر! شعار بسیار است

انجمن های ادبی از قدیم الایام رسمی به اسم «مطروحه» داشته اند. غالبا بزرگ تر محفل، یک بیت شعر را به عنوان «مطروحه» مطرح می کرده و از شاعران حاضر در صحنه می خواسته که در همان وزن و با همان ردیف و قافیه، شعر بگویند و در جلسه آینده بخوانندش. یک جور مشق شاعری بوده و تمرینی برای بهتر سرودن. ما هم در ستون «طنز مطروحه»، بیتی از یک شاعر بزرگ را برای رفقای شاعرمان می فرستیم و از آنها می خواهیم که از یک بیت تا چند بیت، بر همان سبک و سیاق بگویند: منتها طنزپردازانه.

خواجوی کرمانی- علیه الرحمه-:

به بوستان جمالت، بهار بسیار است

ولیک با گل وصل تو خار بسیار است

جواد زهتاب:

بساز با من و کم ناز کن، وگرنه برو!

چرا که یار در این روزگار بسیار است

جواد نوری:

بگو به دولتیان: اندکی عمل بکنید!

عمل کم است برادر! شعار بسیار است

محمود بنی نجار:

میان آگهی روزنامه سرگرمیم

نخور تو غصه برادر! که کار بسیار است

محسن طاهری:

اگر به دوره ما بود حضرت خواجو

سروده بود که اینجا نگار بسیار است!

سعید طلایی:

سوار مترو نشو کاین قطار خارجکی

کرایه اش کم و نرخ فشار بسیار است!

عبدالرضا قیصری:

به رغم مدعیانی که اغتشاش کنند

گروه معترض جنبه دار بسیار است

عبدالله مقدمی:

(به بوستان جمالت بهار بسیار است)

اگرچه مثل تو در روزگار بسیار است!

عبدالحسین انصاری:

به هوش باش و نکن باد در دک و پوزت!

گلم! قیافه شش در چهار بسیار است

چراندن دوسه تا غاز، کشک سابیدن

ببین چقدر در این شهر کار بسیار است!؟

صابر قدیمی:

بهار من نه بهار «مموتی و رفقا»ست!

در این خزانکده، وهم بهار بسیار است