آرشیو یکشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۶، شماره ۴۰۰۱
صفحه آخر
۱۶
در همین حوالی

در حوالی سالمرگ سید جعفر شهیدی

مجتهدی با نگاه منتقدانه

محمد دهقانی

این روزها و در کتاب ها موضوعات مختلف حول محور تاریخ اسلام را طوری می نویسند که انگار عین حقیقت است و غیر از این نیست. اما دکتر جعفر شهیدی از معدود کسانی بود که هیچگاه نوشته های مختلف را صرفا به واسطه اعتقاد دینی نمی پذیرفتند و به طور جدی در مورد مباحث مختلف تردید می کردند. ایشان در عین حالی که از لحاظ دینی یک شیعه واقعا معتقد بودند، اما وقتی نوبت به پژوهش و دیدگاه علمی می رسید، نگاه بسیار منتقدانه ای به منابع دینی داشتند و حتی اگر در تالیف کتاب ها ناچار به برخوردی محتاطانه تر می شدند، در کلاس های درس این احتیاط را کنار می گذاشتند و خیلی راحت در مورد موضوعات مختلف اظهارنظر می کردند و از منظر نقادانه به بحث و بررسی می پرداختند. یادم می آید وقتی ایشان در کلاس به ما نهج البلاغه آموزش می دادند، در بخش های خاصی با اطمینان می گفتند که این نوشته ها فرموده امیرالمومنین نیست و به دلایل تاریخی و روان شناختی ثابت می کردند که این نوشته ها را به ایشان نسبت داده اند و نمی تواند فرموده مولا باشد. در دورانی که من شاگرد ایشان بودم، این طرز برخورد و رفتار ایشان برایم بسیار جالب بود چرا که ایشان در عین اعتقاد حقیقی به تشیع، هیچگاه دیدگاه های علمی و پژوهشی را فدای اعتقادشان نمی کردند و دست کم در کلاس ها آزادانه درباره همه موضوعات به خصوص منابع تاریخ اسلام بحث می کردند و به راحتی عقیده خودشان را ابراز می داشتند. توصیف دکتر جعفر شهیدی در چندین کلمه و حتی جمله، کاری سخت و نشدنی است چرا که شخصیت و کارنامه ایشان در قالب چندین جمله نمی گنجد اما اگر بخواهم برای جوانان امروزی که شاید برداشت کاملی از شخصیت ایشان ندارند، سخنی کوتاه بگویم، باید به این وجوه شخصیت ایشان اشاره کنم که دکتر جعفر شهیدی در عین حالی که به معنای فقهی کلمه مجتهد بودند، همزمان در ادبیات فارسی و ادبیات عرب، ادیب مجربی بودند و همچنین تبحر حیرت انگیزی در تاریخ اسلام داشتند.