آرشیو پنج‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۶، شماره ۴۰۲۳
صفحه آخر
۱۶
سی و ششمین سیمرغ

پیشگویی های آقای شیخ

حسن لطفی

بعضی ها فیلم به فیلم بهتر می شوند. نمونه اش هومن سیدی و نوید محمدزاده است. کارگردان و بازیگری که در فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده» بهتر از گذشته اند. گذشته ای که خودش بهتر از قبل بوده است. دلیلش هرچه هست حداقل در این نوشته کوتاه، چندان مهم نیست. مهم این است که اگر از روی دست سینما و زندگی فیلم ساخته اند، نتیجه اش فیلم سرپا و پرکششی شده است. فضاسازی اش، بازی هایش، دیالوگ ها و مونولوگ هایش، فیلمبرداری اش، موسیقی و ریتمش راضی کننده است. از فیلم بیرون نمی زند. سیاهی و سفیدی را با هم دارد. البته به شرط آنکه دنبال مچگیری از فیلمساز، دولت، مسوولان سینمایی و کسانی نباشیم که عین ما فکر نمی کنند. نه اینکه آنها حق نظر دادن نداشته باشند. به هیچ وجه مخالف نظر دادن آنها نیستم. قشنگی دنیا به همین تضارب آرا است. فقط باید یادمان باشد اگر خواستیم نظر بدهیم، پیشگویی کنیم، پنبه دنیا را بزنیم و فیلم بسازیم مثل نویسنده، کارگردان، تهیه کننده و یکی از بازیگران فیلم خیال نکنیم وقتی همه خوابند ما بیداریم و وقتی همه نمی فهمند ما می فهمیم. سینما غیر از حدس و پیشگویی نیاز به مخاطب شناسی دارد. فیلمساز فیلم تبلیغاتی، سیاسی و ایدئولوژیکی مثل «امپراتور جهنم» باید متوجه باشد هر اثر تبلیغی ممکن است به اثری ضدتبلیغی تبدیل شود. خصوصا آنجایی که هنرمند به جای آنکه هنرمند باشد تبدیل به سیاستمدار می شود. ابزار هنر و سیاست متفاوت است. به آقایان شیخ طادی و خزاعی پیشنهاد می کنم حتی اگر وقت هم ندارند به جای فیلم «سیصد» زاک اسنایدر مجموعه تلویزیونی «بیست و چهار» محصول شبکه تلویزیونی فاکس را تماشا کنند. اگر هم دیده اند دوباره ببینند. سینمای تبلیغاتی، سیاسی لوازم خودش را می خواهد.