آرشیو دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۶، شماره ۴۰۲۵
صفحه اول
۱
سرمقاله

همچنان مردم حاضرند

الیاس حضرتی

در دوره انقلاب، راهپیمایی ها اهمیت فوق العاده ای داشتند. به «راهپیمایی» می گفتیم «تظاهرات» و برای اینکه نسبت به تصمیمات و اقدامات شاه، اعتراض کنیم به مناسبت هایی و به دعوت بزرگان گردهم...

جمع می شدیم و با شعارهای مشخص مسیری را طی می کردیم و دست آخر با شنیدن خطابه ای و تایید قطعنامه ای از هم جدا می شدیم. احتمالا چیزی که شاه و اعوان و انصارش را از تداوم حکمرانی ظالمانه مایوس کرد، عکس ها و گزارش هایی بود که از تظاهرات میلیونی به دست شان رسید. معروف است که شاه راهپیمایی روز تاسوعا را سوار بر هلی کوپتر به تماشا نشست و با تعجب و خشم، انقلاب مردم را دید و پیامش را شنید. از آن به بعد بود که فهمید با توپ و تانک نمی تواند مردم را متفرق کند و به خانه های شان بفرستد. تظاهرات عید فطر هم ازجمله اقدامات موثری بود که کار انقلاب را تسهیل و مسیر چندساله را برای انقلابی ها کوتاه کرد. از بعد از پیروزی انقلاب، رهبری و مردم، هوشیارانه این سنت نیکو را ادامه دادند و شکل جدیدی از مشارکت سیاسی را به نام انقلاب اسلامی ثبت کردند. مشارکت سیاسی منحصر به تظاهرات نیست، اما در کمتر کشوری مردم دعوت مسوولان را لبیک می گویند و در گرما و سرما به خیابان می آیند و شعار می دهند. پیام روشنی که راهپیمایی های این 40 ساله داشته، پیوند مستحکم مردم و مسوولان بوده است. به عبارت واضح تر یکی از بهترین نمودهای مردمی بودن نظام جمهوری اسلامی همین حضور گسترده اقشار مختلف است در مناسبت های سیاسی و تقویمی. اتفاقا چیزی که رسانه ها و تحلیلگران خارجی- و بعضا معاند- را متحیر کرده همین است که چطور همچنان مردم در صحنه حاضرند و با همان شور و حال ابتدای انقلاب با مشت گره کرده و شعارهای انقلابی از نظام حمایت می کنند. تا آنجا که من به خاطر دارم همواره از ابتدای انقلاب چیزی که رسانه های بیگانه در صدد القای آن بوده اند این بوده که مردم خسته شده اند، از حاکمیت ناراضی اند، در پی قهر با مسوولانند و از انقلاب و رای به جمهوری اسلامی نادم و پشیمانند. این حرف ها را نه در پرده که با صراحت هرچه تمام تر گفته اند و می گویند. اما همین که روز قدس، 22 بهمن و 13 آبان فرا می رسد حضور میلیونی مردم در حکم آبی است که روی آتش نفاق و دشمنی آنها ریخته می شود و تحلیل ها و خیالبافی های آنها را بی اعتبار می کند. در 39 سال گذشته، 39 بار روز بیست و دوم بهمن مردم اعم از پیر و جوان، زن و مرد، شهری و روستایی، باسواد و بی سواد، اصلاح طلب و اصولگرا به خیابان آمده اند با انقلاب و امام تجدید عهد کرده اند و با رهبری انقلاب نیز بیعت خود را نو کرده اند. این مردم اگر پای صحبت شان بنشینید می شنوید که گله هایی از مسوولان دارند. مجال بیابند نسبت به عملکرد مدیران جامعه منتقدند و در خیلی از امور خواهان تجدیدنظر و تغییر رویه اند. خصوصا مردمی که دیروز مسیر انقلاب تا آزادی را پیمودند با واقعیت های زندگی دست به گریبانند و از آنجایی که عمدتا جزو اقشار زحمتکش و مظلومند از وضعیت اقتصادی و فرهنگی راضی نیستند. نه تنها گله از اوضاع معیشتی دارند بلکه نسبت به فساد افسار گسیخته، بی اعتنایی بعضی مسوولان به خواست و رای اکثریت، تبعیض های غیرموجه – چه جنسیتی و چه فرهنگی – ناراضی اند و در ابراز نارضایتی خود تعارف و رودربایستی ندارند. مع ذلک به رشد و بلوغی رسیده اند که واقعیت های دنیا و مناسبات نامتعادل بین المللی را درک می کنند و در برابر تعرضات نظام سلطه و زیاده خواهی های دیوانه ای به اسم ترامپ به خیابان می آیند، از انقلاب و نظام دفاع می کنند به دشمنان پاسخ درخور می دهند و صدای رسای خود را به گوش دنیا می رسانند و با حضور موثر و معنی دار خویش دفع مقدر می کنند و نقشه های پلید دشمنان را نقش بر آب می کنند. انصاف این است که ما با مردمی فهیم و رشید طرفیم که به رغم آزردگی های خود، زمان را می شناسند، واقعیت های تلخ دنیا را واقفند و فریب هیچ فریبکاری را نمی خورند. امروز صدای معاندین انقلاب بلند است و حضور حداکثری شان در فضای رسانه های اینترنتی و ماهواره ای، خیلی از دوستان انقلاب را نگران کرده بود که نکند شیطنت های رسانه ای و تهدیدات امپریالیسم موثر واقع شود و پیوند مستحکم مردم را با نظام و انقلاب بگسلد. انقلاب و جمهوری اسلامی هر دو مردمی اند و روزی که حضور مردم در آنها کمرنگ شود جا دارد که نسبت به قدرت و توان شان مردد شویم و خدایی نکرده اضمحلالش را شاهد باشیم. اتفاقا دشمنان هم همین را فهمیده اند که این چنین سعی در دلسرد کردن مردم دارند و با تمام قوت تلاش می کنند تا بین مردم و حاکمیت شکاف بیندازند. اما کسانی که دیروز، از نزدیک شاهد حضور پرشور مردم بودند، می توانند دلشاد باشند، به یکدیگر تبریک بگویند، به آینده امید ببندند و مطمئن باشند که با چنین مردم رشد یافته و بزرگواری محال است حالا حالاها بلایی بر سر نظام بیاید... اما از این طرف هم شایسته است که مسوولان قدر این مردم را بدانند، کمی بیشتر به دل شان راه بیابند، صدای شان را بشنوند و خواست و اراده آنها را بر خواست و اراده خود مقدم دارند.