آرشیو سه‌شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۶، شماره ۶۷۱۷
صفحه آخر
۲۴
پیشنهاد

نگاهی به داستان «استانبول استانبول»

زندان و آدم ها

مهسا خراسانی (مترجم ادبیات ترکیه)

اثر داستانی «استانبول استانبول» نوشته بورهان سونمز، ترجمه مژگان دولت آبادی، منتشر شده در نشر شورآفرین روایت چند زندانی است که در اعماق زمین، در سلولی تنگ و کوچک اسیرند. چهار مرد با تفاوت های بسیار که اگر در شرایط مشابه ای قرار نمی گرفتند حتی با یکدیگر همکلام نمی شدند. اما انسان ها در فضای سفر و خطر به هم نزدیک می شوند، البته زندانی های داستان «سونمز» هردوی این شرایط را تجربه می کنند. خطر بازجویی، شکنجه و حتی مرگ از طرفی و سفری نامعلوم به مقصدی مبهم از سوی دیگر.

آن ها داغ شکنجه بر بدن دارند و محکومند تا لحظه های انتظار میان دو بازجویی را در بیم و امید سپری کنند. پس برای آنکه این انتظار جانفرسا را قدری قابل تحمل تر کنند قصه زندگی شان را برای هم نقل می کنند. از گذشته و دوران خوش آزادی و رهایی می گویند و از آینده و آرزوهای دور و درازشان. مثل قالیبافی که تار گذشته را با پود آینده بر دار اکنون درهم می بافد تا طرحی بدیع از احساس را بر قالی امید آرزو نقش کند. حتی گاهی با نقل لطیفه ای، لبخندی پر از درد را بر لب های داغمه بسته هم بندشان می نشاندند. زندانی دیگری هم هست، زنی در سلول مقابل که حرف نمی زند. بر هیچ کس آشکار نیست که آیا «زینه سودا» نمی خواهد حرف بزند یا نمی تواند کلامی بر زبان آورد. این زن ساکت با ایما و اشاره با زندانی های سلول مقابل ارتباط برقرار می کند، گاهی پیامی به آنها می رساند و گاهی هشدار می دهد. داستان با وجود صحنه های خشن بازجویی و شکنجه با روایات زندگی این چهارزندانی تلطیف می شود و قصه ای بس خواندنی را پیش روی خواننده قرار می دهد. ترجمه این کتاب برای مترجم جایزه ادبی یونس امره را به ارمغان آورد.