آرشیو دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶، شماره ۵۰۴۹
ورزش
۱۸
یادداشت

«پاس»؛ تیمی که پاسداری نشد

رضا پورعالی

تیم پاس به دسته سوم باشگاه های کشور سقوط کرد. عاقبتی که دلسوزان فوتبال همان روز اول پیش بینی اش کردند. آن روزها هرچه رسانه های دلسوز فریاد زدند، تغییری در تصمیم مدیران ایجاد نکرد. تصمیم گرفته بودند که پاس از تهران برود و رفت.

پاس رفت تا حتی سنگ قبری هم در این شهر نداشته باشد. ریشه یک تیم بزرگ و قدیمی سوخت بی آن که دل حتی یک مدیر برایش بسوزد. عاشقان این فوتبال آتش گرفتند اما هیچ گوش شنوایی نبود تا صدای پر از درد این عده را بشنود. پاس چند نسل خوب از بازیکن و مربی را به این فوتبال تقدیم کرد و هنوز هم آخرین قهرمانی ما در باشگاه های آسیا متعلق به این تیم است و بعید است دیگر تیمی به قهرمانی برسد. پاس سمبل فرهنگ و نجابت در این فوتبال بود؛ اما عده ای قلیل این اجازه را پیدا کردند تا برای جمعی کثیر تصمیم بگیرند و دلشان را بشکنند... و اتفاقا این کار را کردند. پاس به شهری دیگر رفت تا شناسنامه یک تیم ریشه دار سوزانده شود.

پاس به همدان رفت تا با سرعت نور از ویترین فوتبال ایران پاک شود. از مقابل چشم ها رفت و عجیب این که از دل ها هم پاک شد. پاس به دسته اول رفت بی آن که آب از آب تکان بخورد. به دسته دوم رفت بی آن که کسی متوجه شود... و حالا به دسته سوم سقوط کرده. پاس از اعتبار این فوتبال پاسداری کرد؛ اما کسی هوای این تیم را نداشت. زندگی این تیم برای کسی مهم نبود. پاسداری نکردند از تیمی که در این فوتبال نام و جایگاه و اعتباری داشت. پاس مرد. همان روز که از تهران رفت.